رفتارش طبیعی است ، امّا...
کلیدهای رفتار والدین با نوجوانان در دوران بلوغ (1)
بسیاری از مطالبی که درباره جوانان و نوجوانان نوشته شده است، بر عواملی همچون تغییرات فیزیکی، روحی و اجتماعی، همراه با پریشانی و سرگردانی در این سنین تأکید دارد. نه تنها مرحله بلوغ دورانی دشوار برای نوجوانان است، بلکه والدین نیز در این دوران دچار فشارهای روانی، پریشانی، اضطراب و سایر دگرگونیها میشوند.
تاکنون مطالب قابل توجهی درباره ی مشکلات و نگرانیهای والدین و همچنین تغییراتی که در دوران میانسالی بر آنها حاکم میشود، نوشته نشده است. در حالی که این تغییرات، تأثیری مهم در برخورد آنها با نوجوانان دارد. شناخت برخی از رفتارهای طبیعی والدین و نوجوانان در این مرحله انتقالی، از اهمیتی بسیار برخوردار است. برخی از والدین چنین میپندارند که وجود پارهای روحیات و رفتارها در نوجوانان، بیانگر یک معضل است. حال آن که در واقع چنین نبوده و وجود این روحیات و رفتارها در سنِّ بلوغ طبیعی است و باید به عنوان پدیدهای عادی با آنها برخورد شود.
ما در اینجا پیشنهادهایی چند در زمینه چگونگی تشخیص یک رفتار طبیعی از رفتاری غیرطبیعی در نوجوانان ارائه میدهیم تا مشخص شود که والدین چه زمانی نباید نگران شوند و چه موقع و تا چه حد جای نگرانی وجود دارد.
رفتار طبیعی چیست؟
یک کودک باید تا چه اندازه سرحال باشد، تا چه اندازه پرحرف، سرکش، انتقادگر و مقاوم؟ رفتار یک نوجوان طبیعی چگونه است؟
مطلع شدن از رفتارها و روحیات سایر نوجوانان همسن و سال فرزندتان.
منظور این نیست که فرزندتان را همهجا تعقیب کنید، اما باید همبازیهای او را بشناسید تا با اطلاع از رفتار و روحیه آنها بتوانید رفتار فرزند خود را در مقایسه با آنان ارزیابی کنید. با والدینی که نوجوانانی در خانواده خود دارند مشورت کنید تا از رفتار سایر نوجوانان آگاه شوید و بتوانید رفتار فرزند خود را با آنها مقایسه کنید؛ قبل از اینکه درباره عادی بودن رفتار و باورهای فرزندتان تصمیم بگیرید، رفتار، طرز تلقی، نحوه لباس پوشیدن و معیارهای ارزشی نوجوانان همسن و سال او را مورد بررسی قرار دهید. البتّه برخی از نوجوانان منحرف بوده و دارای مشکل هستند. از اینرو باید فرزندتان را با نوجوانانی که سالم هستند، مقایسه نمایید.
معلّمان، مربیان ورزشی و مشاوران تربیتی و افرادی که بیشتر با نوجوانان سر و کار دارند، به طور معمول با رفتارهای طبیعی نوجوانان آشنایی دارند. این عدّه به سهولت میتوانند رفتارهای غیرعادی نوجوانان را تشخیص دهند. هر چند ممکن است قادر نباشند دلیلی برای آن ارائه کنند و روش تشخیص رفتار طبیعی از غیرطبیعی را آموزش دهند.
می شه منو باور کنی؟
هرگز از خود سوال کردهاید چه کسی هستید؟
آیا میدانید در چه دورهای از زندگی خود قرار دارید؟
آیا تواناییهای خود را میشناسید؟
و آیا میدانید در آینده چه میخواهید انجام دهید؟
نوجوانی، دورهای است که شما در آن قرار دارید. در این مرحله از زندگی، شما با تغییرات وسیع جسمانی، اعمال ذهنی (شیوه تفکر، روابط اجتماعی) احساس و عواطف مربوط به خود روبرو هستید. یک دوره نسبتاً طولانی که بر سلامت دوران بزرگسالی شما اثر مستقیم دارد. در دوره نوجوانی است که بسیاری از تواناییها شکل گرفته و کامل میشود.
یکی از موهبتهایی که در این دوران به دست میآید، دستیابی به هدف است. اینکه کشف کنیم چه کسی هستیم؟ تواناییهایی بالقوه خودمان را بشناسیم و در نهایت بتوانیم خود را توصیف کنیم. به عبارت دیگر رسیدن به یک هویت منسجم و باثبات و داشتن یک احساس قوی نسبت به خویشتن.
ادراک هر یک از ما از خود، به عنوان فردی مجزا از دیگران که دارای هماهنگی و وحدت در رفتار، نیازها، انگیزهها و علایق است، هویت ما را شکل میدهد که «احساس یگانگی و وحدت»، «احساس تداوم» و «احساس تقابل» از آن تأثیر میپذیرد.
با حضور این سه بخش، میتوانیم به نگرشها و ارزشهای ثابت دست یافته، تصمیمگیری کرده، شیوه زندگی خود را تعیین کرده و بالاخره به یک احساس «خود» قوی دست یابیم. اگر در دستیابی به هویت شکست بخوریم، موجب درهم ریختگی و عدم ثبات در درون خود میشویم، یعنی نمیتوانیم به سوالهای مطرح شده درباره خودمان پاسخ دهیم. در نتیجه قادر نخواهیم شد به کشف خود نائل شویم.
اما چگونه میشود به هویتی سالم و منسجم دست یافت؟ در رسیدن به یک هویت منسجم، تأیید دیگران، مقایسه اجتماعی و همانند سازی دارای اهمیت اساسی است. تأیید دیگران به معنای ارزیابی دیگری از ماست.
خجالتیها
افراد خجالتی از نظر فیزیولوژیک خصوصیاتی دارند که در اعمال و رفتار آنان ظاهر میشود. بعضی از این علایم فیزیولوژیک عبارتند از: تشدید ضربان قلب، سرخ شدن چهره، اختلالات تنفسی، تغییرات صدابه هنگام صحبت کردن و ... .
در این میان برخی از رفتارهای اضطرابی، بیشتر در نوجوانان دیده میشود؛ مانند: مخفی کردن خود از انظار اطرافیان و آشنایان، به لکنت افتادن، فرار کردن از جمع، مضطرب و دستپاچه بودن، با انگشتان خود بازی کردن، با لباس خود ور رفتن، از این پا به آن پا شدن، سر را خم کردن و عدم برقراری ارتباط بصری مستمر و طبیعی با دیگران، خودتوجهی بیشتر از حد، ضعف اعتماد به نفس، عدم برخورداری از ابتکار عمل و خلاقیتهای ذهنی .
خجالت کشیدن، یک نوع ترس یا اضطراب اجتماعی است که فرداز مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعی گریزان است.
برخیها از همان دوران کودکی گوشهگیر و خجالتی هستند و ممکن است تا پایان عمرشان خجالتی باقی بمانند، اما عدهای دیگر با گذشت زمان و شرکت در کارهای اجتماعی و برخورد و ارتباط با افراد دیگر، رفتارهای متعادل و اجتماعی را در پیش میگیرند. زندگی انسانها سراسر یادگیری است و بخش عمدهای از یادگیری در ارتباط با دیگران کسب میشود.
جوانان و نوجوانان بسیاری هستند که به علت عدم توانایی در برقراری ارتباط با دیگران از نداشتن دوست رنج میبرند. یکی از دلایل بسیار مهم این رفتار ناشی از خجالتی بودن است. شخص خجالتی از صحبت و تماس داشتن با دیگران رنج میبرد و حتی ممکن است به علت کمبودهای واقعی یا تخیلی، خود را حقیر به حساب آورد. چنین افرادی در اجتماع از رشد عاطفی ـ اجتماعی اندکی بهره دارند، لذا همین امر باعث میشود دیگران را بیازارند که ممکن است به صورتهای گوناگون جلوهگر شود؛ همانند بیاعتنایی به دیگران، تمسخر کردن دیگران یا شوخیهای زننده و مخرب.
افرادی که از شخصیت متعالی و باارزشی برخوردارند هیچ گاه به آزار دیگران نمیپردازند کمبود اعتماد به نفس باعث رنج افراد خجالتی میشود و این خود باعث میشود تا این گونه افراد در مواجه شدن با دیگران، به سرعت ناراحت و دستپاچه شوند.
در دوره ی نوجوانی به علت کمی تجربه مسئله ی تصمیمگیری مشکل است بنابراین پدر و مادر و مربیان برای بالا بردن میزان اعتماد به نفس نوجوانان میتوانند نقش ویژهای داشته باشند. علیرغم تمایل جوانان و نوجوانان به رهایی از قیود و محدودیتهای خانوادگی، نداشتن روابط مطلوب و همبستگیهای خانوادگی، اثرات زیانباری به ویژه در سنین دوازده ـ سیزده سالگی روی نوجوانان و به خصوص نوجوانان دختر بر جای میگذارد.
با نوجوان خود دوست باشید
برای این که بتوانید با نوجوان خود ارتباط برقرار کنید و این ارتباط را استحکام بخشید بار دیگر با او، نوجوانی خود را تجربه کنید. بسیاری از شما دوره پرالتهاب و شیرین کودکی و نوجوانی را پشت سر گذارده اید و بی تردید هر یک از شما آن دوران را با تمام شادی ها و غم ها به یاد می آورید، اما آنچه بیش از همه و از بین تمامی حوادث شیرین و تلخ در صندوق خاطرات پایدار می ماند، طرز برخورد و سلوک بزرگسالان و اولیاء در آن دوران است، که نتایج خود را اکنون در زندگی و در رفتارها نشان می دهد. دوران نوجوانی، مرحله گذر از مرز کودکی و ورود به دنیای تازه و مملو از احساسات مختلف و متناقض، همراه با مشکلات است.
مشکلاتی که اغلب به دلیل درک نادرست یا عدم درک تغییر و تحول روانی و فیزیکی از سوی والدین و خود نوجوان و اطرافیان تبدیل به بحران می گردد. مرحله ای که شناخت آن کمک بسیار زیادی به بارور شدن توانایی های بالقوه، ایجاد و رشد خلاقیت در نوجوانان می گردد و متقابلاً عدم شناخت صحیح و مقابله غیر عاقلانه با بسیاری از تغییرات این دوره موجب واکنش حاد روان شناختی و عاطفی فرد خواهد شد.
این دوره برای نوجوان توأم با بروز مشکلاتی است.
خشن ، امّا دوست داشتنی !
کلیدهای رفتار والدین با نوجوانان در دوران بلوغ(5)
با فرزند نوجوان خود همانند یک دوست و فردی بالغ برخورد کنید. تصور کنید کسی به شما بگوید: «تا فلان کار را انجام ندادهای حق نداری از اتاق خارج شوی» بدیهی است شما این دستور را نپذیرفته و آن کار را انجام نخواهید داد. ولی اگر به شما بگویند: «فلان کار را انجام بده والّا از کار اخراج خواهی شد» همکاری شما بهتر خواهد بود. در مورد دوّم کاری از شما خواسته شده بدون اینکه آزادی تصمیم گیری از شما سلب شود.
اگر دوستتان اتومبیل شما را تا ساعت 5 بعدازظهر همانروز امانت بگیرد ولی آن را در موعد مقرّر باز نگرداند و موجب آسیب زدن به برنامههای شما شود، طبعاً مثل یک کودک با او رفتار نکرده و او را نصیحت نخواهید کرد بلکه بار دیگر ماشین خود را به او امانت نمیدهید.
بهبود و گسترش روابط
با توجه به اینکه نوجوانان تمایل زیادی به صحبت کردن با والدین خود ندارند، برقراری ارتباط با آنها دشوار است. متأسفانه بخش عمدهای از گفتوگوهای والدین با فرزند نوجوان خود نیز در نصیحت کردن، اصلاح اشتباهات و آموزش به آنها خلاصه میشود، از اینرو آنان سخنان شما را بیشتر به عنوان یک سخنرانی تلقّی میکنند تا یک ارتباط دوستانه. برای بهبود این روابط باید مکالمات خود را بر دلبستگیهای آنها متمرکز کنیم (ورزش، موسیقی، لباس و ...). برای برقراری چنین ارتباطی با فرزندان خود، وقت آزاد و کافی به این امر اختصاص دهید.
با توجّه به این که پاداشهای کودکانه، اعم از تشویق و تنبیه، با ورود به سنّ بلوغ کاهش مییابد، باید از احساسات، نیازها، دلبستگیها و حساسیّتهای فرزندتان مطلع شوید. این شناخت از طریق افزایش ارتباط با آنها امکانپذیر است.
مدارا کردن با نوجوانان
اگر بتوانیم کاری کنیم که فرزندمان احساسات، دلبستگیها و ناراحتیهای خود را آشکار سازد، فرصت مناسبی برای مدارا با او و پرهیز از کاربرد زور و فشار خواهیم داشت. اگر درخواست ما از اواین باشد که در تمیز کردن پنجرهها به ما کمک کند و درخواست او از ما این باشد که آخر هفته او را به تماشای فوتبال ببریم، بهتر است هر دو، از توسّل به زور برای رسیدن به خواسته خویش، خودداری کنیم و برای رسیدن به آنها با هم معامله کنیم.
جمال و جوانی
جوان، شیفته ی اظهار وجود و دلباخته ی ابراز لیاقت و شایستگی است. برای جوان، اثبات شخصیت اجتماعی، مطبوعترین و شیرینترین لذّت روحی است و برای نیل به آن از هیچ تلاش و کوششی شانه خالی نمیکند. جوان، دوست دارد با جامعه به گونهای ارتباط برقرار کند که عضو مفید، مقبول و مورد توجّهی تلقّی شود و گاه این تلقّی را از نوع لباس پوشیدن، راه رفتن، حرف زدن، معاشرت کردن و امثال آن، پیجویی میکند. مسئلهای که در بحث شخصیت و مقبول بودن، مورد توجّه و گفتگوی اهل اندیشه قرار گرفته و دانستن آن به حتم، برای نسل جوان مفید و سودمند است، آگاهی از منشأ شخصیت است.
جوان برای آن که بتواند شخصیت خود را تا جایی که ممکن است بسازد و در سازگاریهای اجتماعی موفّق شود، لازم است به منشأ شخصیت خود پیببرد.
در اسلام، خِرد و دانش، ریشه ی همه ی خوبیها و نیکیها و در نتیجه عوامل شکلدهنده ی «شخصیّت» تلقّی شدهاند.
پیامبر اکرم میفرماید:
همه ی خوبیها و نیکیها به وسیله ی عقل نصیب انسان میگردد.(1)
در فرهنگ دینی، خرد و دانش، جایگاه والا و تعیین کنندهای دارند و دانشطلبی برای مرد و زن لازم شمرده شده است؛ چون انسان، با دانش، راه و رسم درست زندگی کردن را میآموزد و تحت تأثیر عوامل درونی یا بیرونی، آزادی انتخاب و گزینش را از دست نمیدهد و خردمندانه روشی را برمیگزیند که محبوبیّتی پایدار، ارزشمند و شایسته ی وی را نصیبش کند. کسانی که از دانشطلبی و خِردورزی بهره ی مناسبی ندارند، معمولاً در رسیدن به محبوبیّت واقعی موفّق نمیشوند و در دام افراط و تفریط، گرفتار میشوند.
محبوبیّت میتواند از طریق آراستگی جامه ی عمل بپوشد. طبیعی است که آراستگی، دو ساحت به هم پیوسته ی درونی و بیرونی دارد. از دیدگاه دین و بویژه اسلام، آراستگی در هر دو ساحت، توصیه شده است؛ هم کمال و رشدِ خرد و روان انسانی و تقویت شخصیّت سفارش شده و هم آراستگی و زیبایی ظاهری. در ژولیدگی و ناآراستگی ظاهری دنبال شفافیت و آرامش و آراستگی روحی و روانی گشتن، کاری بیهوده و بدون نتیجه است. چنان که بدون پرداختن به رشد و تکامل روحی و ایجاد شخصیّت درونی به دنبال مقبولیّت مردمی، از طریق آرایش ظاهری رفتن، پذیرش پایداری را به ارمغان نمیآورد.
دوران بلوغ
دوران بلوغ ، دوران شیرین تغییر و تحولات جسمانی ، روان شناختی و عاطفی همراه با احساس های گنگ و مبهم و گاهی ناتوان از درک چگونگی این تغییرات است. بسیاری از افراد دوران بلوغ نوجوانان را که می تواند در کسب تجربه های تلخ و شیرین، شناخت خود و محیط اجتماع و خانواده باشد با درک غلط خود و رفتارهای غیرمنطقی تبدیل به بحرانی ترین دوره زندگی آنها می کنند.
به گفته ژان ژاک روسو دوره بلوغ ، تولد مجدد فرد است . دوره ای که تحول در تمامی ابعاد وجودی (جسمی، روانی، نگرش ها، باورها، خلاقیت و...) رخ می دهد. اما از آنجایی که تغییرات این دوره برای نوجوان مبهم و مرموز است،انتقال برداشت ها و ارائه اطلاعات غلط و ناقص، ضربات جبران ناپذیری بر شخصیت فرد زده و موجب انحراف و بروز و تثبیت رفتارهای ناهنجار و تغییرات نامطلوب در ساختار شخصیتی و... نوجوان می گردد.
از جمله مهمترین تغییراتی که در این دوره، به وقوع می پیوندد تغییرات بیولوژیکی فیزیولوژیکی ناشی از ترشح غده و هورمون های آنهاست: رشد اندام، بخصوص تغییر در اندام تناسلی، تأثیر هورمون های استروژن و آندروژن و به وجود آمدن صفات ثانویه جنسی در دختران و پسران. همچنین در بُعد روانی نیز تغییرات مهمی رخ می دهد، جنبه عاطفی شخصیت آنها به سرعت گسترش می یابد و با کوچکترین مسئله ای از کوره در می روند و درست همین جاست که احساس می کنند بزرگترها آنها را درک نمی کنند و تضاد بین نسلی به وجود می آید. لجبازی دوران کودکی شدت یافته و قهرها و آشتی ها، در خود فرو رفتن و آشفتگی خاطر از نشانه های این دوره است. آنها بیش از پیش به خودشان توجه نشان می دهند و غالباً بیشترین وقت خود را حتی در مدرسه صرف آراستن و زیباتر نمودن خود می کنند. از گرایش به دوستی با هم جنس، به دگر جنس خواهی تغییر جهت می دهند و به تدریج به جنس مخالف جذب می شوند. علائق شان تغییر یافته و میل به مخالفت و بحث بخصوص با والدین و بزرگسالان شدت می یابد، نوجوانان مرحله وابستگی دوران کودکی را پشت سرگذارده و وارد مرحله تازه ای که تمایلات استقلال طلبانه و دگراندیشی بخشی از آن است، می شوند.
چه باید کرد و بهترین شیوه برای ارتباط مناسب با نوجوان کدام است؟
(شیوه برخورد با مشکلات نوجوانان)
واقعیت این است که والدین به سبب اطلاعات اندک از مراحل رشد کودک، به ویژه دوران نوجوانی و بلوغ اغلب نه تنها از مشکلات آنها نمی کاهند بلکه نوجوان را گیج تر و نگران تر هم می کنند. لذا جهت پیشگیری از هر نوع اشتباه کاری، آموزش نحوه برخورد با نوجوان به والدین و شیوه های ارائه اطلاعات به دختران و پسران الزامی به نظر می رسد.
والدین بایستی بدانند، از پدیده های رایج این دوره عدم ثبات حال، سرکشی و ناسازگاری و آشفتگی و حساسیت بیش از اندازه است. لذا باید از برخوردهای تحکم آمیز، امر و نهی های لجاجت برانگیز و رفتارهای تحقیر کننده و تهدید کننده و ایجاد محدودیت پرهیز نمود و به جای آن با آنها از راه صمیمیت و رفاقت و همفکری وارد شد.
این را به یاد داشته باشید که خود شما هم زمانی نوجوان بودید، پس بهترین راه برای شناخت احساسات آنها، دیدن دنیای آنها از دریچه چشم نوجوان است.
- دیده شده نوجوان در این دوره دچار نوعی شلختگی در انجام کارها می شود و دلیل آن احساس بلندتر بودن دست ها و پاهایشان است. لذا اهانت، تحقیر و به کار بردن الفاظ طعن آمیز و نیشدار، سرکوفت زدن، ضعف و شکست های آنها را به رخ کشیدن، سرزنش و زیاده روی در تذکر نتیجه ای جز جریحه دار شدن احساس و شخصیت نوجوان ندارد. بهترین راه برای کنترل و اصلاح نوجوان ایجاد محدودیت و تحکم و تهدید به تنبیه نیست. بلکه ایجاد مصونیت و ایجاد شناخت از طریق رشد دین باوری، ایمان، پایبندی به ارزش های خانوادگی است؛ ما هر قدر جوانان مان را محدود کنیم و برای جلوگیری از رفتارهای (از دید ما ناهنجار) تهدیدشان کنیم آنان گستاخ تر و جری تر می شوند و تمایل و کنجکاوی بیشتری برای انجام آن اعمال پیدا می کنند و سهل الوصل ترین راه از طریق دوستان و همسالان منحرف است.
پول توجیبی و تجربه های شیرین مستقل شدن نوجوانان
دیروز؛ یادم هست هفت ساله که بودم و تازه به مدرسه می رفتم، پدرم هر روز پنج تومان به من می داد و در هفته جمعاً ?? تومان می توانستم داشته باشم. آن وقت ها اگر بچه ای به آن سن و سال در هفته این قدر پول می گرفت، خیلی احساس پادشاهی می کرد.
هر سال که بزرگ تر می شدم اندکی به این مبلغ افزوده می شد و دیگر به جای هر هفته هر ماه آن را دریافت می کردم. تا اینکه یک وقت دلم خواست که یک دوچرخه داشته باشم، اما پول خریدش را نداشتم. به توصیه پدرم شروع به پس انداز کردم و کمی هم به ازای انجام برخی کارها در خانه و کمک کردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، برای خود تهیه کنم و آن وقت بود که تازه فهمیدم داشتن پول توجیبی چقدر خوب است و برای به دست آوردن هرچیز چه اندازه باید تلاش کرد
هر سال که بزرگ تر می شدم اندکی به این مبلغ افزوده می شد و دیگر به جای هر هفته هر ماه آن را دریافت می کردم. تا اینکه یک وقت دلم خواست که یک دوچرخه داشته باشم، اما پول خریدش را نداشتم. به توصیه پدرم شروع به پس انداز کردم و کمی هم به ازای انجام برخی کارها در خانه و کمک کردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، برای خود تهیه کنم و آن وقت بود که تازه فهمیدم داشتن پول توجیبی چقدر خوب است و برای به دست آوردن هرچیز چه اندازه باید تلاش کرد
ضرورت وجود مبلغی به عنوان پول توجیبی بحثی است که همواره در میان خانواده ها وجود دارد. اینکه هر خانواده با توجه به توان مالی و نیازهای فرزندان خود در هر سنی مبلغ معینی را ماهانه یا هفتگی در اختیار آنها قرار دهد، برای برآوردن نیازهای ثانویه فرزندان امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.
کارشناسان بر این باورند که چنین مبلغی به هر حال باید به فرزندان تا زمانی که بتوانند نیازهای خود را مستقلاً برآورده سازند، پرداخت شود. اما همین پرداخت هم نباید شکل بی رویه و نادرست داشته باشد و سبب وابستگی و عدم استقلال فرزندان شود. به علاوه کارشناسان بر این امر تأکید دارند که دادن پول توجیبی باید به صورتی باشد که سبب کاهلی در فرزندان نشود.
دکتر فربد فدایی- روان پزشک- برآوردن نیازهای اولیه کودک در سال های نخستین زندگی را یک ضرورت حتمی می داند و می گوید: «این نیازها باید بی چون و چرا برآورده شود، اما در سال های بعد باید برای کودک محدودیت هایی در نظر گرفت و از سوی دیگر به هنگام تهیه لوازمی که مربوط به اوست، از وی نظر خواهی کرد تا بدین وسیله با خرید و پول آشنا شود.»
کودک معمولاً پس از سن سه سالگی واژه من و مالکیت را می آموزد و مفهوم واژه پول به عنوان جنسی اعتباری که عامل خرید محسوب می شود، از پنج سالگی شکل می گیرد. در سال های پیش از پنج سالگی ذهن فرد آن قدر رشد نیافته که معنای پول را بداند و نیازی هم به پول دادن به کودک نیست.
پرداخت مبلغی به عنوان پول توجیبی به هر میزان ضمن آنکه باید پاسخگوی مقداری از نیازهای فرزندان باشد،باید به آنها می آموزد تا برای به دست آوردن آنچه می خواهند بکوشند و در مقابل آنچه دارند احساس مسئولیت کنند.
دکتر رضا دولتیار باستانی، پرداخت مبلغی به عنوان پول توجیبی را یک ضرورت دانسته و بر این باور است که به دو دلیل باید به فرزند پول توجیبی داد، یکی آموختن میزان مصرف به کودک و کنترل آن که معمولاً کودکان ?-? ساله مصرف بالایی دارند و در صورت در اختیار داشتن پول، همه را تنقلات و چیزهای غیر ضروری می خرند و اگر والدین از این مسأله ساده بگذرند، علاوه بر تأثیر روانی بد ِ آن سبب نامحدود شدن خواسته های فرزند می شوند.
این روان شناس و استاد دانشگاه، دلیل دیگر را آموختن مفهوم محدودیت در زندگی می داند و توضیح می دهد: «به پایان رسیدن یک امکان یا موقعیت، به فرزند می آموزد که منابع محدودی در اختیار دارد و باید با پس انداز کردن و برنامه ریزی درست از آنها به بهترین نحو استفاده کند. در نهایت هم می آموزد که اگر برآوردن نیاز امروز را به تأخیر بیندازد، سود خواهد برد.»
میزان پول توجیبی فرزندان با توجه به تمکن مالی هر خانواده متفاوت است و کم یا زیاد بودن آن، گاه نتایج ناخوشایندی را برای فرزندان به ویژه جوانان به دنبال دارد.
دستهای مرددی را می گویم که اجازه می خواهند سر رشته ی افکارشان را میان تخته سیه روزگار باگچ سفیدروح تو درآمیزند.
نگاه کن!
پیوند دست تورامی گویم که نهال سبز روزگارشان شده است.