خجالتیها
افراد خجالتی از نظر فیزیولوژیک خصوصیاتی دارند که در اعمال و رفتار آنان ظاهر میشود. بعضی از این علایم فیزیولوژیک عبارتند از: تشدید ضربان قلب، سرخ شدن چهره، اختلالات تنفسی، تغییرات صدابه هنگام صحبت کردن و ... .
در این میان برخی از رفتارهای اضطرابی، بیشتر در نوجوانان دیده میشود؛ مانند: مخفی کردن خود از انظار اطرافیان و آشنایان، به لکنت افتادن، فرار کردن از جمع، مضطرب و دستپاچه بودن، با انگشتان خود بازی کردن، با لباس خود ور رفتن، از این پا به آن پا شدن، سر را خم کردن و عدم برقراری ارتباط بصری مستمر و طبیعی با دیگران، خودتوجهی بیشتر از حد، ضعف اعتماد به نفس، عدم برخورداری از ابتکار عمل و خلاقیتهای ذهنی .
خجالت کشیدن، یک نوع ترس یا اضطراب اجتماعی است که فرداز مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعی گریزان است.
برخیها از همان دوران کودکی گوشهگیر و خجالتی هستند و ممکن است تا پایان عمرشان خجالتی باقی بمانند، اما عدهای دیگر با گذشت زمان و شرکت در کارهای اجتماعی و برخورد و ارتباط با افراد دیگر، رفتارهای متعادل و اجتماعی را در پیش میگیرند. زندگی انسانها سراسر یادگیری است و بخش عمدهای از یادگیری در ارتباط با دیگران کسب میشود.
جوانان و نوجوانان بسیاری هستند که به علت عدم توانایی در برقراری ارتباط با دیگران از نداشتن دوست رنج میبرند. یکی از دلایل بسیار مهم این رفتار ناشی از خجالتی بودن است. شخص خجالتی از صحبت و تماس داشتن با دیگران رنج میبرد و حتی ممکن است به علت کمبودهای واقعی یا تخیلی، خود را حقیر به حساب آورد. چنین افرادی در اجتماع از رشد عاطفی ـ اجتماعی اندکی بهره دارند، لذا همین امر باعث میشود دیگران را بیازارند که ممکن است به صورتهای گوناگون جلوهگر شود؛ همانند بیاعتنایی به دیگران، تمسخر کردن دیگران یا شوخیهای زننده و مخرب.
افرادی که از شخصیت متعالی و باارزشی برخوردارند هیچ گاه به آزار دیگران نمیپردازند کمبود اعتماد به نفس باعث رنج افراد خجالتی میشود و این خود باعث میشود تا این گونه افراد در مواجه شدن با دیگران، به سرعت ناراحت و دستپاچه شوند.
در دوره ی نوجوانی به علت کمی تجربه مسئله ی تصمیمگیری مشکل است بنابراین پدر و مادر و مربیان برای بالا بردن میزان اعتماد به نفس نوجوانان میتوانند نقش ویژهای داشته باشند. علیرغم تمایل جوانان و نوجوانان به رهایی از قیود و محدودیتهای خانوادگی، نداشتن روابط مطلوب و همبستگیهای خانوادگی، اثرات زیانباری به ویژه در سنین دوازده ـ سیزده سالگی روی نوجوانان و به خصوص نوجوانان دختر بر جای میگذارد.