(10
سال بعد) اسرائیل تموم شد .......
لطفا اول این پستو بخونید که رفع مجهولیت بشه (10 سال بعد) غزه تموم شد .......
بازم همون من مهدیار دات بسیجی پدر و محسن دات بسیجی پسر با
حضور افتخاری مادر محسن دات چریک ...
بچه - سلام بابا مهدیار دات بسیجی .... شما که همش خونه ای ..
بابا- سلام پسرم خوبی؟؟ این چه حرفیه به کسی نگی من اطلاعاتیما ...
بچه- چشم بابا ... معلم قرآنمون امروز گفت اسرائیل ، فلسطینو
اشغال کرده بود که به درجه درک واصل شد. گفتیم آقا اسرائیل چیه ... سلاحه
؟؟؟ بمب اتم ... وای وای الان میان میگیرنتون آقا .... از خوشحالی جفتک میزد و
میگفت اسرائیل یه غاصب بود که فلسطین رو اشغال کرده بود و حماس ترکوندش ... بعدم با خوشحالی و خنده دویید رفت بیرون ....
بابا- این معلمتون اسمش چیه هی دم به دقیقه میره از کلاس بیرون
یا گریه می کنه میره بیرون یا می خنده میره بیرون چه معلم پیچیه فردا به مدیرتون
میگم ...
بچه- بابا قرار نشد برین تو حاشیه ها جواب منو بدین
اسرائیل چی بود ؟؟؟ کی بود ؟؟ چی شد ؟؟؟
بابا- ببین پسرم ....
مامان_ بابای محسن دات بسیجی بیا باز داری مخ بچمو با چی پر
میکنی پسرم بیا من بهت توضیح بدم
بابا- چشم مامان محسن دات بسیجی
مامان- بین پسرم 10 سال پیش اسرائیل چند ماه غزه رو محاصره کرد
و بعد حملات وحشیانه هوایی و بعدشم که دید دارن مقاومت می کنن حملات زمینی رو اغاز
کرد .... و خلاصه بهت بگم ترکیدن
بابا- مادر محسن دات بسیجی اینم بگو که چطور ترکیدن
مامان- وایسو شاید ییهو بچه هنگ کنه تشنجی بشه و ببریمش
بیمارستان و دکترا اشتباهی به جای غده ، نخائشو در بیارن و قطع نخاع شه و تا آخر
عمر بیوفته رو تخت و آخرشم شهید شه ....
بابا- چشم شما ادامه بدین من ساکتم
مامان- ببین پسر گلم حماس یه گروهیه مثل حزب الله میدونی که
؟؟؟
بچه- آره مامان بابا بهم گفته حتی خالد مشعل رو هم دیدم و
باهاش چت کردم اون با وب .... قرار گذاشتیم که یا برم حزب الله یا برم حماس ...
مامان- به به دور از چشم من بازم چت کردی به بزرگان سیاسی یادت
نیست اونموقع که با اوباما چت کردی اومدن بگیرنت جای تو بابای بیچارتو گرفتن بردن
ولی خدا رو شکر آزادش کردن ... دیگه نشنوما
مامان- خب داشتم می گفتم اسرائیل فک کرد ته سلاح حماس همون
کلاش و یوزیشه و دو تا موشک قسام .. حمله زمینی رو شروع کرد و در همون اول با
برخورد شدید حماس و رزمندگان مسلمان مواجه شد . می دونی میر کاوا و آپاچی
چیه؟؟؟
بچه- آره مامان فک کردین من بچم میرکاوا که دیگه حرفی نداره
الان ما ذوالفقار یک و دو و سه رو داریم که تا حالا نتونستن راه نفوذشو پیدا کنن
در ضمن بالگرد های ما هم که دیگه نگو چند تا ساختیم جدیدا که اسماشو بابا گفته به
کسی نگم ....
مامان- بابای محسن دات بسیجی چی کار کردی رو مخ این بچم ؟؟؟ من
نمیخوام وارد این چیزا شه ...
بابا- مادر محسن دات بسیجی من کاری نکردم تقصیر اینترنته خودت
سهم اینترنتشو زیاد کردی من گفتم روزی 3 ساعت ولی خودت کردی 5 ساعت گفتی بچمه گناه
داره .... اینم نتیجش .. الان تو بحثای دینی و سیاسی من و شما رو میذاره تو کیف
پولش تا میکنه مذاره تو کیف من و منم میذارم تو کمد و درشو قفل میکنم ....
مامان- خب حالا باز جوو گیر شدی ... پسرم داشتم برات می گفتم
که وقتی حمله رو شروع کرد همون روزای اول میرکاوا هاشونو ترکوندن اپاچی ها شونو
زدن اف 16 هاشونو وادار به عقب نشینی کردن و در عوض با انواع سلاح های
جدید رفتن بدرقه دشمن .. ما نفهمیدیم هنوزم اون سلاحا از کجا اومد ییهو که اینقدر
حماس تجهیز شد و تونست بترکونه اسرائیل رو .... می دونم تو میدونیو نمیخوای لو بدی
..باشه نگو منم بهت نهار نمیدم تا بفهمی خصوصی کار کردن یعنی چی ....
بچه- خب مامان نپیچونید بحثو اخر جنگ چی شد؟؟؟
مامان- اسرائیل بعد از کلی سعی و اینا و کلی دیوونه بازی و
بمبارون غزه بالاخره حماس تونست با قدرت ایمان و توکل به خدا شکستش بده و از صحنه
روزگار محوش کنه .... مثل همون آیه قرآن (پست قبلی ) ایشالله دیگه نوبت آقاست که
بیان ....
بچه- واه ه ه ه ایول چی میکنه این حماس چه میکنه این خدا چه
میکنه این رهبر معظم انقلاب . راستی دکتر احمدی نژاد چی کار میکرد ؟؟؟ الان دوباره
بعد از 4 سال ریاست جمهور آقای ..... دوباره احمدی نژاد رای اورد و رئیس جمهور شد
برای دور سوم
بابا- مادر محسن دات بسیجی خب بذار منم حرف بزنم ..... احمدی
نژاد اون اولای دوره اولش تنها کسی بود که رفت تو دل دشمن و گفت اسرائیل پفکی بیش
نیست ... از اونموقع همه احمدی نژاد رو دوست داشتند به خاطر شجاعتش و همچنینی
ایمانش .... آقا هم که عمرشون مستدام باد همواره تاییدشون کردن ....
مامان- خب گفتی باباش ؟؟؟ پسرم برو درستو بخون که فردا المپیاد
داری .... منم برم سر نهار فک کنم ته دیگ داریم ...
بچه- وای آخ جووووون بازم ته دیگه .... من چقدر ته دیگه مامان
رو دوست دارم ولی مامان هر روز و هر شب که ادم ته دیگ نمی خوره اقلا بذارین یک بار
بابا نیمرو درست کنه بخوریم برا تنوع .....
مامان- باشه پسرم هفته ای یه بار نیمرو
مامان- خب خلاصه پسرم ترکیدن اسرائیلیا و طبق پیش بینی ها ی
قرآن اسلام پیروز شد
بچه- دستت درد نکنه بابا و همچنین مامان کمک بزرگی کردین به من
منو صد درجه خوشحال کردین و فردا مطمئنم نفر اول میشم ... وای خداااااااا چقدر
خوبی ... چرا منو اونموقع به دنیا نیوردی؟؟؟ منم می خواستم شادی کنم .... ولی اشکال نداره الان بپر بپر می کنم و شادی می کنم
بابا- بچه آروم میری میشینی پای اینترنت دارم کارامو انجام
میدم شلوغ کنی میگیرم
.....
مامان- اااااااااااا بابای محسن دات بسیجی دیگه نبینم از این
حرفا بزنی به بچه ها ....پسرم برو شادیتو بکن فقط اگه صدات در بیاد به جون
حشمت با لنگه کفش
.......
بابا- اااااااا مادر محسن دات بسیجی .... نگو زشته بچه یاد
میگیره میره لنگه کفش پرت میکوبه تو صورت مسئولین خائن مثل .......
مامان- اااااااااا نگو بازم میان میبرنت ... این بچه رو
فقط تو میتونی جمعش کنی .... من طاقتش این بچه رو ندارم هی میره رو مخ من ....
بچه- مامان با من بودی ؟؟؟؟؟
مامان- نه پسرم به یه محسن دیگم .... تو که گلی
بچه- خب دیگه من برم پای نت دستتون درد نکنه منتظریم یا علی
بابا- یادت رفت بگی بیا از اونورا .....