گفت: رفتیم مکّه، خونه ی خدا.گفتم: دیدار یار قبول!گفت: جو گرفتمون روی دیوار خونه ش نوشتیم:«آمدیم، نبودید.»گفتم: پس معلومه روی دیوار رو نخوندین و اون رو نوشتین.گفت: مگه چی نوشته بود؟گفتم: « من هستم، شما هنوز نیامده اید!»