چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد
ما همه همسفریم
اگر ابــر بودی به انتـظار اشکــــت می نشستم،
اگر خورشید بودی در پرتو ات خود را گرم می کـردم،
اگر باد بودی چون برگ خزان خود را بدستت می سپـردم،
اگر خدا بودی به تو ایمان می آوردم تا بدانــی دوستت دارم،
اگر هیــــــچ بودی از تو ابر سپیــــدی می ساخــــــــــتم،
از تو خورشیــــــــد با شکـــــوهی بــــوجود مــــی آوردم،
تو را نسیم ملایمی می کردم از تو خدایی بزرگ می ساختم،
تا بـــــــــــدانی که فقــــط تو را دوستت دارم