شادی درمدرسه - روانشناسی آوا
شما را نمایاندند اگر مى‏دیدید ، و راه نمودند اگر مى‏یافتید ، و شنواندند اگر مى‏شنیدید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
طبس مسینا ، سیل ، مقالات کامپیوتری ، ویندوز ، قیصر امین پور ، عشق ، عکس ، فوتسال ، فرش ، مادرزن ، شعر ، شهادت ، بیرجند ، آرمیون ، ترجمه ، ترجمه انگلیسی ، ترجمه فارسی ، تغذیه ، تلاشگران ، چشم ، چله ، حاج علی جان ، حاملگی ، حجاج ، خانوار ، خداوند ، خط ، خوسف ، داماد ، داور ، دختر ، درمان علایم ، درمیان ، دستگاه قضایی ، دکتر شریعتی ، دلتنگی ، دیر شکوفایی زبان ، ذهن ، رشد ، رمضان ، روانگردان ، ریه ، زارع ، زخم زبان ، زعفران ، زمستان ، سالن ورزشی وحدت طبس مسینا ، سرطان ، سرطان بینی ، سن ازدواج ، سنتوری ، سولفور ، سیر ، سیگار ، آسیاب جان محمد ، آل عمران ، آلعمران ، آمار ، آنفولانزای پرندگان ، آیدی ، اختلال یادگیری ، اختلالات زبانی ، ازدواج ، ازدواج هوشیارانه ، اس ام اس ، اس ام اس با ترجمه ، استقلال ، اسکرین سیور ، اسلام ، اصغری ، اطلاع رسانی ، انتخابات ریاست جمهوری ، اوتیسم ، ایرانیان باستان ، باران ، باطری ، بهار ، بیجار ، بیش فعالی ، بیماری ، پارکینسون ، پدر ، پرستش ، پسر ، پویا ، پیتزا ، پیتزاء سبزیجات ، پیتزای سبزی ، پیروزی ، تاریحچه فرش ایران ، تالاسمی ، تخریب ، شهر طبس مسینا ، طاووس ، طبیعت ، عارفانه ، عزت ، عشایر ، مجلس ، فرماندار ، قالیچه ، قرآن کریم ، قضاوت ، قلب ، عناب ، عید قربان ، فارسی کردن اعداد در ورد ، فاطمه نظری ، فجر ، عشقی نژاد ، عصب شناختی ، 13 آبان ، Truth حقیقت Trust اعتماد Trash آشغال Thrush برفک دهان ، آبی آرام ، کارت گرافیک ، کامژیوتر ، کردستان ، کشیدن حروف ، کلیه ، کوچ ، کوچه های خراسان ، کودکان عقب مانده ذهنی ، گاز ، گزیک ، گفتگو با خدا ، گل کلم ، گلبولهای قرمز ، گلدون ، گلو ، گیاه ، لب تاب ، لوزالمعده ، یلدا ، یونانی ، مقدسات ، مهارتهای ادراکی در کودکان ، موسیقی درمانی ، میخ ، میرمحرابی ، ناحیه حرکتی تکلم : یا برکا ، نارساخوانی ، نقاشی ، نوروپسیکولوژی ، نوروز ، هفته های اول بارداری ، هنر درمانی ، وحدت ، وحید شمسایی ، وقت زیارت ، ویتامینها ، ویرانی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :224
بازدید دیروز :148
کل بازدید :733412
تعداد کل یاداشته ها : 1346
03/12/14
2:39 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
سلمان هدایت[300]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

شادی درمدرسه
مقدمه :
پژوهشهای مختلف درعلوم رفتاری و روانشناسی ارتباطات ، ، حاکی ازاین مساله است که شادی و گشاده رویی نقش والایی در پذیرش اجتماعی شخصیت مربیان بویژه درجامعه دانش آموزان دارد . درمراجعه به تاریخ زندگی پیامبر بزرگ اسلام از جمله برجسته ترین خصال ایشان که موجب جلب و جذب امت بوده است گشاده رویی و خلق نیکوی پیامبر اکرم (ص) بوده است تاآنجا که درقرآن اشاره گردیده است که اگر خلق حسن پیامبرنبود همانا مردم ازدور ایشان پراکنده می شدند و او را تنها می گذاشتند . نقش کار تربیتی شامل مجموعه ای ظریف از قواعد و برنامه ها می باشد که هم تاثیر گذار وهم تاثیر پذیر می باشند و با توجه به اینکه رمز ایجاد رابطه حسنه و اعتمادسازی به منظور جلب همکاری دانش آموز همانا روحیه شاد و انبساط خاطر مربی می باشد ، این اهمیت دوچندان می گردد . تحقیقات علمی ثابت نموده اند که شادی امر مسری و ناشاد بودن نیز چنین است و به سرعت به مخاطبین ما منتقل می شود وبه عنوان عامل مثبت یا منفی در بروز رفتارهای مورد انتظار نقش تعیین کننده دارد وبه دنبال آن شاد بودن وعدم آن زمینه ساز جانبه و دافعه نسبت به برنامه تربیتی و مشخص مربی خواهد بود .
‹‹ برتر اند راسل فیلسوف بزرگ آموزش و پرورش می گوید ، عیب و هنر آدمی وابسته به تربیت است واز این رو تربیت راکلید جهان نو می داند از دیدگاه او عیب های آدمیان از تربیت بد برخاسته و هم تربیت است که باید آنان رابه سوی هنر رهبری کند !
به سخن دیگر چگونگی جهانی که درآن زندگانی می کنیم وابسته به چگونگی ما واین نیز درگروه تربیت است . اواشاره می کند که بدین سان درکار تربیت نخستین وبنیادی ترین پرسش این است که می خواهیم فرزندان ماچه منشی داشته باشند و درچگونه جامعه ای زندگانی کنند ؟ راسل در پاسخ این پرسش برهدف هایی تکیه می کند که اگر به زبان اریش فرم گفته شود بربنیاد اخلاق انسان گرایانه است . راسل یافتن دست کم چهار ویژگی و شایستگی را، بنیاد یک منش خوب می شمارد : شادابی وسرزندگی ، جرات یا دلیری ، حساسیت و هوش پرورش یافته .
درباره شادابی می گوید شادابی بیشتر جنبه فیزیولوژیک دارد تاروانی .آنجا که تندرستی ، کامل باشد شادابی نیز هست ولی این چگونگی باگذشت زمان ، کاستی می گردد و درکهنسالی ناپدید می گردد .
اهمیت شادابر بویژه درآن است که شوق انسان رابه چیزهای گوناگون برمی انگیزد ، بستگی های اورا با محیط می گستراند وباز اهمیت شادابی بویژه درآن است که شوق انسان را از گرایش به بعضی از صفات بدنگه می دارد . از نتیجه های این چگونگی یکی این است که حسد را ازمیان می برد .از این رو به همان اندازه که حسد بد است وزیان آور ، شادابی خوب است وسودمند .
یا سپرس درتأکید برمعنوی بودن و تعریف اتوریته حقیقی آن راترک هرگونه زور معنی می کند ومی گوید : می توانیم بگوییم ازآنجا که تحول نتیجه فعالیت وبویژه نتیجه فعالیت شاد است اتوریته درمعنای عامل خشونت و اجبار بازدانده تحول است ، زیرا بازدارنده فعالیت آزاد وشاد است در این معنی اتوریته لازمه تحول و تأثیر آن به نیروی شوقی است که بر می انگیزد . این نکته به خوبی روشن می کند که قدرت ، اهمیت و اعتبار استاد و آموزگار در باز گرفتن آزادی شاگردان نیست بلکه فقط در تأثیر معنوی است ومحدود کردن آزادی آنان نه تنها نشانه توانایی نیست بلکه نشانه ناتوانی یعنی ازمیان رفتن قدرت وتأثیری معنوی است .(1)
درتحقیق راجع به شادی ونظر انسان نسبت به شادی از نظر روانی و روحی و فطری مورد پرسش قرارگرفته است ، تعریف شادی از دیدگاه روانشناختی چیست ؟
تعریف شادی ولذت را از بهشت شروع می کنیم که همه مادرانتظار رسیدن به آن هستیم .آنچه از احادیث ،آیات قرآن و روایات مذهبی خوانده و شنیده ایم این است که اگر فرد درستکاری باشیم در بهشت خداوند ی به جاودانگی می رسیم . جایی که عناصر لذت متعدد و جاویدان اند .آب آن چنان لذتبخش است که هرچه بنوشی سیراب نخواهی شد . میوه ها آنقدر شیرین و خوشمزه هستند که هر چه بخوری سیرنخواهی شد . سایر ابعاد زندگی در بهشت چنان که همگان آنها را می دانیم منتهای آرزوی انسان دراکتساب لذت اند . وعده خداوند به درستی بر احساسات اصیل انسانی منطبق است . انسان نوعا موجودی است که زندگی راشاد می خواهد و می بیند بویژه مؤمنین به دلیل احساس امنیت اصیل و خدشه ناپذیری که دارند عمیقا شادند .آنها تمام وقایع را گذرا می دانند و عقیده دارند که خداوند زندگی را بربهترین مسیر ممکن منطبق می سازد .پس شادمانی از دیدگاه اعتقادی یک اصل مسلم ویک وظیفه است نه تنها باید خودمان شاد باشیم بلکه من باید شما راشاد کنم وشما باید خانواده خود راشاد کنید .همگان باید بچه ها راشاد کنیم . از دیدگاه علمی چارچوب زندگی برمبنا واساس شادی استوار است تا آنجا که تعریف سلامتی احساس متعادلی از شادی درونی است . از لحاظ روانشناختی درنهادما دو غریزه وجوددارد : یکی غریزه میل به زندگی ویکی غریزه میل به مرگ .
به زبان فرنگی به این دو پدیده به ترتیب ‹‹ eros ›› و ‹‹ thanatos ›› می گویند . اگر دریک موازنه میل به زندگی افزونتر ازمیل به مرگ باشد سلامتی تحقق یافته است و اگر برعکس ، میل به مرگ زیادباشد بیماری و افسردگی پدیده آمده است .
میل به زندگی چه معنایی دارد ؟ میل به زندگی درتمام اعمال ورفتاری که زندگی و تداوم آن را میسر و ممکن می سازند متجلی است مثل احساس تمایل به زنده ماندن و تلاش برای ترقی . احساس لذت بردن از موضوعات معقول ومعروف و پسندیده ، لذت بردن از دیدار دوستان ، لذت بردن ازکمک کردن به کسی ، لذت برده ازروئیدن یک بوته گل سرخ از تکه چوبی که چندی پیش از آن قلمه زده بودیم ، لذت بردن ازتولد یک نوزاد ، لذت بردن از ازدواج ، از عشق واز تمام لذتها که به حق معقول اند دردایره تمایل به زندگی قرار دارند .
ماازاین که سالم هستیم شکرگزاریم لذا شادیم ازاین که خداوند به ماچشم داده ، گوش داده شکرگزاریم و شکر گزاری واقعی یعنی شادمانی . اگر ازدیدگاههای مختلف الهی نگاه کنید شادی یک شکرگزاری است .
وقتی ماهمه چیز داریم و غصه می خوریم ما واقعا به خداوند پشت کرده ایم .نعمت های اورا نادیده گرفته ایم و حقیقتا مابنده ناشکری هستیم . بااین همه نعمت های خدادادی که ما داریم آیا باید گریه کنیم یا باید بخندیم و به خداوند بگوییم ممنون و متشکریم . فرضا اگر کسی برای شما کاری کرده است در برابر او جز تشکر و لبخند زدن چه کاری عادی است ؟ هیچ وقت دیده اید که در مقابل محبتی کسی دشنام بدهد ؟ مگر اینکه سالم نباشد . درغیر این صورت پاسخ هر کار محبت آمیز تشکر ، باروی خوش و روحیه شاد است . احساس من درباره خداوند این است که حضرت حق هر لحظه به ما هدیه جدید و تازه می دهند . حیات ما ، راه رفتن ما ، نگاه کردن ما وتنفس ما هدیه های خداوندی است . اما ما نمی فهمیم یعنی این قدر به کمال عقل نرسیده ایم که هر لحظه که می گذرد کادوی خداوندی است که شامل حال ما می شود . پس ماباید هر لحظه از خداوند تشکر کنیم و تشکر نیز همیشه با لبخند است . بنابراین انسان باید به خاطر خداوند دائما لبخند بزند .
اصولا یک فرد مذهبی چون نوح را کشتیبان خود می داند ، از هیچ طوفانی غم نی خورد و اصیل ترین شادی وجود اورا فراگرفته است . لذا دلهره و اضطراب ندارد .بلکه حمیت خاطر دارد ونه در دل ونه برچهره اثری ازغم ندارد .
کسانی هستند که براساس برخی از آموزشهای خانوادگی یا اجتماعی از اعمال عادی شادی بخش نیز احساس گناه می کنند . به راستی احساس گناه چگونه از کسب لذت ومیل به شادی جلوگیری می کند .
احساس گناه یک احساس کاملا طبیعی است ، بدان شرط که فرد مرتکب کار خطایی شود . منشأ اصلی این احساس ‹‹ وجدان اخلاقی ›› است . وجدان اخلاقی یک سازمان ذهنی است که در خاتمه شش سالگی ساخته می شود .طرزساخته شدن وجدان اخلاقی چنین است که فرد ارزش های خانواده را در وجود خودش درون فکنی می کند . در این زمان فرد می فهمد که زشتی ها وزیبایی ها شامل چه مواردی هستند وبدی و خوبی چه معنایی دارند . خانواده به فرزند خود یاد می دهد که باید به خوبی ها عمل کند واز بدیها بپرهیزد . چنین فردی وقتی مرتکب کارخطایی می شود احساس بدی خواهد داشت که به آن احساس گناه می گویند . معمولا یک فرد طبیعی انسان در اندیشه ارتکاب به کار خطا یاناپسندی نیست ، چه رسد به آنکه عمل خطایی بکند که متعاقب آن احساس گناه داشته باشد . اما اگر زمانی خطا کرد به شدت احساس گناه خواهد کرد . خطا به تمام موضوعاب خلاف پسند وعرف جامعه ، فرهنگ ، خانواده و مذهب گفته می شود .
احساس گناه اگر به اندازه بیماری حاد نباشد اما از انداره طبیعی هم بیشتر باشد تحت تأثیر سخت گیریهای والدین ، جامعه و تنبیهات آنها پدیده آمده است . این سخت گیریها عامل پدید آمدن یک وجدان اخلاقی محکم ووسیع است . این دسته از احساس گناه افراطی در فرآیند روانکاوی اصلاح شدنی است . در برابر افراط در احساس گناه با مردمی روبه رو می شویم که از ارتکاب به هیچ فعل زشتی احساس گناه ندارند . این دسته ازمردم بزهکاران و شخصیت های غیراخلاقی و ضد اجتماعی هستند که در وجود آنها سازمان وجدان اخلاقی پدید نیامده یا به ضعیف ترین شکل خود رسیده است .
احساس گناه افراطی یا تفریطی باسخن گفتن وبا نصیحت کردن قابل تصحیح و اصلاح نیست . هر جا که این احساس پدید آید ، شیرینی موقت یک لذت درکام فرد به تلخی درازمدت مبدل خواهد شد .
هر کسی در زندگانی خود به اندازه خاصی لذت می برد که این اندازه در افراد مختلف یک طبقه اجتماعی با امکانات مساوی متفاوت است . چگونخ می توان سطح احساسی لذت رابالابرد ؟
روش های متنوعی برای افزایش سطح لذت وجود دارد . کاهش سطح درخواست های بی شماری دارد به امیال و آرزوهای خود نمی رسد ، لذا به جای لذت بردن غصه می خورد .
مردم خوش دل همه براین پندارند که همه خوب اند ، همه مهربان اند . این مردم همیشه خوشحال اند ، بنا براین سطح لذت با سلامت روان مانیز در ارتباط است .آن که رفتار مردم را به درستی قضاوت می کند بی سبب رنج نمی برد .نکته دیگری که سطح لذت را بالا برده ودرشاد بودن روان مااثرگذاراست کنترل نیازهای عادی زندگی است . کسی که به دستور مذهب نفسانیات خود را کنترل می کند .پس از یک دوره محرومیت وقتی نیاز خود را برآورده می سازند به نهایت لذت می رسد . چنانکه براساس این الگو خداوند برای پرهیزگاران وعده بهشت داده است . موضوع مهم دیگر درافزایش سطح لذت گذشت اشت که نام آن درفرهنگ فارسی آمده است اما درعمل آن را ندیده ایم ! دربرابر رفتار بدی که صورت گرفته است دوواکنش ممکن است : اول آن که جواب بد بدهید . دوم آن که در گذرید ، اگر بگذارید به احساس لذت واقعی می رسید . درهمین رابطه آیا بالارفتن سطح آگاهی و دانش می تواند از یک سو سطح لذت را بالا ببرد و ازسوی دیگر گرایش به ابتذال رانابود کند ؟
درمورد ابتذال واقع براین است که لذا یک احساس متکامل است که آدمیان بهنجار و طبیعی از موضوعات پسندیده و صحیح هیچ ربطی ندارد . تنها کسانی که درسطح پایین هوش و عقل باشند ممکن استازیک موضوع مبتذل استقبال کنند . به تحقیق می توان گفت که یک فرد طبیعی وسالم ازموضوعاتی لذت می برد که جامعه آنها راممنوع نکرده است بنابراین چیزی به اسم ابتذال درتعریف لذت واقعی نیامده است .
ازاین سخنان کارشناسانه به طور صریح می توان دریافت که یک مربی هم باید خود فردی شادوسالم باشد ( سلامتی که ازشادی حاصل می شود ) تابتواند احساس امید شادی و زندگی رابه متربی افسرده و ناامید خود هدیه نماید .
عده ای عقیده دارند که لطیفه گویی ، شعرخوانی ، بازی و شوخی زمان را تلف می کند اما عده ای عقیده دارند که چنین رفتاری مغز راآماده می سازد که دراین لحظات بعدی یازده کاملی داشته باشد . واقعا این رفتار در لحظات استراحت درسی و کار و بحث و غیره مغز را آماده وداران حداکثر بازده می کند .
________________________________________
1-درآمدی به فلسفه .میرعبدالحسین نقیب زاده . انتشارات ظهوری . چاپ دوم