تربیت زیبایی شناختی - روانشناسی آوا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آن که به عیب خود نگریست ، ننگریست که عیب دیگرى چیست ، و آن که به روزى خدا خرسندى نمود ، بر آنچه از دستش رفت اندوهگین نبود ، و آن که تیغ ستم آهیخت ، خون خود بدان بریخت ، و آن که در کارها خود را به رنج انداخت ، خویشتن را هلاک ساخت ، و آن که بى‏پروا به موجها در شد غرق گردید ، و آن که به جایهاى بدنام در آمد بدنامى کشید ، و هر که پر گفت راه خطا بسیار پویید ، و آن که بسیار خطا کرد شرم او کم ، و آن که شرمش کم پارسایى‏اش اندک هم ، و آن که پارسایى‏اش اندک ، دلش مرده است ، و آن که دلش مرده است راه به دوزخ برده . و آن که به زشتیهاى مردم نگرد و آن را ناپسند انگارد سپس چنان زشتى را براى خود روا دارد نادانى است و چون و چرایى در نادانى او نیست ، و قناعت مالى است که پایان نیابد ، و آن که یاد مرگ بسیار کند ، از دنیا به اندک خشنود شود ، و آن که دانست گفتارش از کردارش به حساب آید ، جز در آنچه به کار اوست زبان نگشاید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
طبس مسینا ، سیل ، مقالات کامپیوتری ، ویندوز ، قیصر امین پور ، عشق ، عکس ، فوتسال ، فرش ، مادرزن ، شعر ، شهادت ، بیرجند ، آرمیون ، ترجمه ، ترجمه انگلیسی ، ترجمه فارسی ، تغذیه ، تلاشگران ، چشم ، چله ، حاج علی جان ، حاملگی ، حجاج ، خانوار ، خداوند ، خط ، خوسف ، داماد ، داور ، دختر ، درمان علایم ، درمیان ، دستگاه قضایی ، دکتر شریعتی ، دلتنگی ، دیر شکوفایی زبان ، ذهن ، رشد ، رمضان ، روانگردان ، ریه ، زارع ، زخم زبان ، زعفران ، زمستان ، سالن ورزشی وحدت طبس مسینا ، سرطان ، سرطان بینی ، سن ازدواج ، سنتوری ، سولفور ، سیر ، سیگار ، آسیاب جان محمد ، آل عمران ، آلعمران ، آمار ، آنفولانزای پرندگان ، آیدی ، اختلال یادگیری ، اختلالات زبانی ، ازدواج ، ازدواج هوشیارانه ، اس ام اس ، اس ام اس با ترجمه ، استقلال ، اسکرین سیور ، اسلام ، اصغری ، اطلاع رسانی ، انتخابات ریاست جمهوری ، اوتیسم ، ایرانیان باستان ، باران ، باطری ، بهار ، بیجار ، بیش فعالی ، بیماری ، پارکینسون ، پدر ، پرستش ، پسر ، پویا ، پیتزا ، پیتزاء سبزیجات ، پیتزای سبزی ، پیروزی ، تاریحچه فرش ایران ، تالاسمی ، تخریب ، شهر طبس مسینا ، طاووس ، طبیعت ، عارفانه ، عزت ، عشایر ، مجلس ، فرماندار ، قالیچه ، قرآن کریم ، قضاوت ، قلب ، عناب ، عید قربان ، فارسی کردن اعداد در ورد ، فاطمه نظری ، فجر ، عشقی نژاد ، عصب شناختی ، 13 آبان ، Truth حقیقت Trust اعتماد Trash آشغال Thrush برفک دهان ، آبی آرام ، کارت گرافیک ، کامژیوتر ، کردستان ، کشیدن حروف ، کلیه ، کوچ ، کوچه های خراسان ، کودکان عقب مانده ذهنی ، گاز ، گزیک ، گفتگو با خدا ، گل کلم ، گلبولهای قرمز ، گلدون ، گلو ، گیاه ، لب تاب ، لوزالمعده ، یلدا ، یونانی ، مقدسات ، مهارتهای ادراکی در کودکان ، موسیقی درمانی ، میخ ، میرمحرابی ، ناحیه حرکتی تکلم : یا برکا ، نارساخوانی ، نقاشی ، نوروپسیکولوژی ، نوروز ، هفته های اول بارداری ، هنر درمانی ، وحدت ، وحید شمسایی ، وقت زیارت ، ویتامینها ، ویرانی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :111
بازدید دیروز :270
کل بازدید :724304
تعداد کل یاداشته ها : 1346
103/9/8
8:14 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
سلمان هدایت[300]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

تربیت زیبایی شناختی

اشاره

این مقال از کتاب فلسفه تعلیم و تربیت نوشته جان الیاس، به فارسی برگردان شده است:

تمام افراد جامعه می‏پذیرند که یکی از اهداف تعلیم و تربیت، آشناکردن دانش‏آموزان با هنر، ارائه فهمی از هنر به آن‏ها، ایجاد حس قدرشناسی از آن، و پرورش خلاقیت هنری است. بسیاری براین عقیده‏اند که یکی از مسائل مهم تعلیم و تربیت وجود زیبایی در طبیعت و در آثار هنری، همراه با صداقت و خوبی است.

با این حال، با توجه به اولویت‏بندی‏های معاصر، تربیت زیبایی شناختی در مقام عمل، در رتبه پایین‏تری قرار دارد. ماکسین گرین (1) (1981) عقیده دارد که هنرها عموما در مؤسسات تربیتی مورد غفلت قرار گرفته‏اند. هنرها، به استثنای ادبیات به حوزه‏های خلاق که تعداد نسبتا اندکی از دانش‏آموزان به آن‏ها می‏پردازند گرایش دارند. او خاطرنشان می‏سازد که:

عده کمی به آشناکردن دانش‏آموزان با شیوه‏های درک این موضوع که: «1. عملکرد خاصی مورد نیاز است، 2. ویژگی‏هایی موجب تمایز اثرهنری‏ای می‏شود که در معرض دیدن و شنیدن آنان قرار گرفته و نیز 3. موضوعات مرتبط با احساس و سبک» فکر می‏کنند. اما برخلاف گروه اندک، اغلب مردم از جوانان انتظار دارند که از یک درک زیبایی شناختی اساسی، برخوردار باشند.

تعلیم و تربیت در زمینه هنرها اغلب یک کار اضافی، ظریف، و یا تکمیلی قلمداد شده است. این نگرش با مطالعه تاریخ تربیتی به اثبات می‏رسد. تربیت زیبایی شناختی معمولاً به عنوان چیزی که برای تربیت یک فرد ضروری است، ارائه نمی‏شود. به علاوه، وقتی بودجه‏ها کاهش می‏یابد، اغلب این تربیت هنری است که ضربه می‏خورد. به موازات گسترش برنامه درسی، برای تحت پوشش قرار دادن بسیاری از موضوعات مناسب عملی و اجتماعی، زمان اختصاص یافته به هنر در بسیاری از مدارس کاهش پیدا کرده است. برای مقابله با این روند، فلاسفه، زیبایی‏شناسی را به عنوان بخشی از آموزش و پرورش بنیادی، معرفی کرده‏اند.(برودی، 1991)

فلاسفه تعلیم و تربیت، توجه خود را بر این بُعد معطوف کرده‏اند، اما نه به اندازه‏ای که بر تربیت عقلانی و اخلاقی توجه کرده‏اند؛ توجهی که بی‏تردید، منعکس کننده اهمیت اندکی است که‏به هنرها داده‏می‏شود. باوجود این، کاری که در این‏حوزه انجام شده، از حیث تأثیری که بر اصول و اهداف تربیت زیبایی شناختی داشته، مهم است.

هدف من در این‏جا عبارت است از تبیین سیر تکاملی اندیشه‏های فلسفی در زمینه تربیت زیبایی شناختی، ارائه نظریه‏های مطرح شده پیرامون هنر، جست‏وجوی توجیهی برای این نوع تربیت، بررسی اهداف گوناگون تربیت زیبایی شناختی، و تأمّل در باب آموزش و یادگیری ادبیات زیبایی شناختی.

این تقسیم‏بندی‏ها صرفا برای تحلیل و فهم است. تمام موضوعات در برنامه درسی می‏تواند به اهداف عقلانی، اخلاقی، زیبایی‏شناسی، و سیاسی کمک کند. به علاوه، هرچند میان تربیت عقلانی، اخلاقی و زیبایی شناختی فرق‏هایی وجود دارد، شباهت‏ها و روابطی نیز میان آن‏ها هست. «تربیت زیبایی شناختی» در این بحث، اصطلاحی مرجّح است. اصطلاح دیگری که در میان مربیان رایج است، تعلیم و تربیت در قلمرو هنرها، از طریق هنرها، یا تربیت هنری است. اخیرا مربیان بیش‏تر درباره تربیت تخیّل صحبت می‏کنند. ماکسین گرین اصطلاح سوادآموزی زیبایی شناختی را به عنوان هدف تربیت زیبایی شناختی به کار برده است.

تاریخ اندیشه‏های مربوط به تربیت زیبایی شناختی

قصد من از مرور دیدگاه‏های تاریخ درباره هنر و تربیت زیبایی شناختی، این است که نشان دهم زبان و مسائل کنونی ما از کجا نشأت گرفته است. این برخورد نسبتا گزینشی، نشان دهنده تغییرات مهمی است که طی این قرن (قرن بیستم) در نظریه‏های مرتبط با هنر و در رویکردهای مربوط به تربیتِ زیبایی‏شناختی رخ داده است. در این زمینه هیچ تلاش جامعی انجام نداده‏ام.

سنت کلاسیک

مدت زیادی است که معلوم شده، سنت کلاسیک یا سنت رئالیستی، که بر هنر به عنوان تقلید یا بازنمایی تأکید دارد، دیدگاهی بحث برانگیز است. افلاطون در «جمهوری» یک دلیل قوی ذکر کرده است که تربیت هنری ممکن است در بهترین حالت، بی‏معنی، و در بدترین حالت، برای دانش حقیقی و اخلاق خطرناک باشد. به همین دلیل، افلاطون اظهار داشت که هنرمندان مهم یونانی باید به طور کلی از نظام تربیتی یونان به دور باشند. او آموزش آثار شاعران در سطوح پایین‏تر تعلیم و تربیت را جایز می‏شمرد، مشروط به این‏که قطعات رنجش‏آور حذف کردد. مسلما این قطعات باید از سطوح بالاتر تعلیم و تربیت حذف شوند. اگرچه تلاش‏های فراوانی در طول سال‏ها صورت گرفته است تا حملات افلاطون به شاعران و نمایشنامه نویسان توجیه شود، روشن است که افلاطون درباره ارزش تجربه شعری و نمایشنامه‏ای تردیدهای جدی داشت.

افلاطون به این سبب هنرها را مورد حمله قرار می‏داد که آن‏ها ظاهرا با تجویز اعمال غیر اخلاقی، جوانان را به تصحیح رفتار اخلاقی هدایت نمی‏کنند. علاوه براین، چون هنرها تصویر تحریف شده‏ای از واقعیت ارائه می‏دهند مورد حمله قرار گرفته‏اند. هرچند افلاطون هنر را یک غریزه طبیعی برای بروز عواطف می‏دانست، در حقیقت، برخورد او با هنر تقلید از یک تقلید (چیزهایی که در جهان وجود دارد) بود. دلیل آن هم این بود که افلاطون اشیای این جهان را نسخه صور آرمانی (مُثُل) جهان ماورا می‏دانست. افلاطون در واقع تنها به شناخت این ایده‏ها و صور محض علاقه‏مند بود؛ دانشی که صرفا از طریق ریاضیات و فلسفه به دست می‏آمد. از این‏رو، به نظر وی هنرها فقط تقلید، توهم، و آشفتگی را عرضه می‏کردند.

افلاطون با حمله به هنر، در حقیقت از نظام تربیتی یونان که نقش عمده‏ای به هومر (2) و هنرمندان می‏داد، انتقاد می‏کرد. اریک هاولاک (3) افلاطون شناس مشهور می‏نویسد:

کاملاً روشن است... که شاعران عموما، و هومر خصوصا، صرفا به عنوان مرجع آموزش علم اخلاق و مهارت‏های اداری به حساب نمی‏آمدند، بلکه علاوه براین، از یک نوع جایگاه سازمانی در جامعه یونانی نیز برخوردار بودند. این جایگاه، در حقیقت مورد حمایت دولت بود؛ زیرا آموزشی را ارائه می‏کرد که نظام اجتماعی و سیاسی برای عملکرد مؤثر خود، بدان اتکا داشت. (1971، ص 27)

به یک معنا، هنر در جامعه یونان قدیم، تمام آنچه را که برای دانستن لازم بود، در برمی گرفت. آن‏ها عبارت بودند از «دایرة‏المعارفی از اخلاق، سیاست، تاریخ و فن‏آوری که هر شهروند کارآمد، باید آن‏ها را به عنوان هسته تجهیزات آموزشی فرا بگیرد» (هاولاک، 1971، ص 26). هاولاک در این زمینه نشان می‏دهد که استدلال واقعی افلاطون به نفع برتری تربیت عقلانی و تبعیت تربیت زیبایی شناختی از تربیت اخلاقی است. نظریه وی در واکنش به آنچه او آن را یک دیدگاه افراطی تلقی می‏کند، حاوی احتیاطاتی در ارتباط با تربیت زیبایی شناختی است. اگر او امروز می‏نوشت، به نفع هومر و شاعران، بیش‏تر بحث می‏کرد، هرچند شدیدترین اعتراضاتش را متوجه برنامه‏های هنری رسانه‏های گروهی می‏ساخت.

بحث‏های افلاطون در خصوص هنر، حاوی مفهوم هنر به عنوان می‏مسیس (4) است، واژه‏ای که اغلب برای بیان ماهیت هنر به کار رفته است. افلاطون از این واژه معانی متعددی اراده کرده است. پیش از هر چیز این واژه به روش خاصی از ترکیب یک سبک نمایشی در مقابل سبک صرفا توصیفی، اشاره دارد. واژه مذکور همچنین به اجرای یک هنرپیشه که ادای دیگری را در می‏آورد، یعنی تقلید نمایشی یا ایفای نقشی در مقابل تکرار ساده اطلاق می‏شود. به علاوه، می‏مسیس به فرایندی اشاره دارد که با آن کارآموز جوان آنچه را استاد گفته، تکرار می‏کند؛ فرایندی که به این واژه بُعد تربیتی می‏دهد. در نهایت این واژه به همان کار جذاب هنری، یعنی تقلید از دنیای «ایده‏های ناب»، کل نمایش هنرمندانه و نیز فرایندی که در آن بینندگان با خیال مشخص می‏شوند، اشاره دارد.


88/8/23::: 9:26 ع
نظر()