Days have passed
روزها گذشته است
And still no sign of us
و هنوز نشانی از ما نیست
Not a hint of what used to be
هیچ اثری از آنچه که بودیم
When you lived in that part of me
روزگاری که تو در بخشی از من زندگی می کردی
This blinding silence
این سکوت کور کننده
Lives in every room
در تمام اتاقها زندگی می کند
Of what once was a happy home
که روزگاری خانه شادی بود
Now we"re sitting here all alone
حالا اینجا تنها نشسته ایم
Could this be that it was all a lie
آیا ممکن است تمام آن ها دروغ بوده باشد؟
And we"re just afraid to say good-bye
و ما فقط از گفتن خداحافظ می ترسیم؟
Am I the only one
آیا من تنها کسی هستم
Who sees what we"ve become
که می بیند ما چگونه میشویم؟
I see no sense in going on
هیچ دلیلی برای ادامه نمی بینم
Or asking what went wrong
یا سوال که کجای کارمان اشتباه بوده
We sit and stare at what could be
نشسته ایم و به آن چه که می توانست باشد خیره ایم
We both just grew apart you see
هردو خواهان جدا شدن هستیم
And through no fault of our own
و به دور از خطاهایمان
It"s our house but not a home
اینجا زندگی می کنیم اما خانه مان نیست
It"s strange to know
عجیب است
There"s truth in what I say
در آنچه می گویم حقیقت نهفته است
Baby, I know you feel the same
عزیزم،می دانم تو هم همان احساس را داری
and the truth is
و حقیقت این است
No one"s to blame
کسی مقصر نیست
Two lonely dreamers
دو رویاباف تنها
Playing by the rules
با قوانین بازی کرده اند
All we thought of
تنها چیزی که ما به آن فکر کردیم
Was me and you
من وتو بود
Now we"re faced
حالا با حقیقت ساده ای روبرو شده ایم