اختلالات زبانی بدون منشاء شناخته شده :
علاوه بر سندرم های متعددی که اختلالات زبانی یکی از آنهاست،مواردی از نقایص زبانی و مشکلات همراه آنها هم وجود دارد که کم و بیش خاص هستند. این اختلالات علائم دیگری ندارند و شرایط بوجود آورنده آنها مشخص نیستند.این نوع اختلالات را غیر سندرمی می نامند.زیرا علائم کمی دارند و علائم سبب ساز متعددی می توتنند اثرات مشابهی را ایجاد کنند. اعمال و حوادث مستقیم می توانند علت بسیاری از موارد اختلالات خاص یادگیری و زبان،هر دو باهم ، باشند. این موضوع موجب می شود که به این ها « اختلالاتی بدون منشا شناخته شده» اطلاق کنیم. سه نوع اختلالات ارتباطی در این طبقه قرار می گیرند: اختلالات ویژه رشد زبان ( آفازی رشدی) ،ناتواناییهای خاص یادگیری و اوتیسم. سندرم لاندوکلفنر هم که سندرمی شناخته شده است ،تا اندازه ای در بردارنده ی اختلالات زبانی خاص است.
سندرم لاندو کلفنر: لاندو وکلفنر،سندرمی از نقایص زبان درکی و بیانی را شناسایی کردند که با تشنج هایی همراه بوده و آغاز آن معمولا بین سنین 4 و7 سالگی یعنی بعد از یک دوره رشد طبیعی است.به دلیل صرع هایی که همراه آن دیده می شوند، به آن عنوان سندرمی اطلاق می گردد، صرع هایی که موجب زوال عملکرد زبانی میشوند و یا به انحطاط مربوط هستند و معمولا این زوال منجر به آفازی پایداری می شود که بی دستوری و نقایص درکی از علائم آن هستند . عملکرد شناختی هم اغلب آسیب دیده است.این سندرم علت مشخصی ندارد و خوشبختانه بسیار نادر است.از داروهای ضد تشنج برای کنترل صرع می توان استفاده کرد. اما به نظر نمی رسد که به بهبود علائم مربوط به زبان کمک کنند.معمولا آموزش ویژه و مداخله ارتباطی ،لازم وضروری است.
اختلال ویژه رشد زبان: در گذشته به اختلال ویژه رشد زبان (SDLDs)،آفازی مادر زادی یا رشدی و یا دیسفازی اطلاق می شد.این اختلال از اوایل قرن 19 شناخته شد، زمانی که کودکان بخصوصی مبتلا به اختلالات خاص یادگیری زبان،بدون هیچگونه عقب ماندگی ذهنی ،آسیب شنوایی، ناهنجاری های ساختمانی یا هر علامت مشخصه دیگری دیده شدند . اصطلاح شناسی اولیه،به این فرض اشاره می کند که این اختلالت از ضایعات مغزی مشابه آنچه که در آفازی بزرگسالن می بینیم ناشی می شوند. در هر حال تحقیقات گسترده راجع به پایه زیستی اختلالات ویژه رشد زبان ، نتوانسته یافته های عصب شناختی ثابتی را دراین موارد کشف کند.اختلالات می توانند پیشینه های متعددی داشته باشند . به نظر می رسد تعدای از آنها به مشکلات حین تولد نظیر آنوکسی مربوط باشد. و بعضی از آنها ژنتیپکی بوده و و در خانواده به ارث برسند .هر چند در بعضی موارد هیچ عامل ایجاد کننده ای مشخص نیست.بسیاری از پیش دبستانی هایی که توسط آسیب شناس زبان معاینه شده اند،از این الگو پیروی می کنند.به دست آوردن سطوح شیوع مشکل است اما طبق گزارشات در یک مطالعه شیوع شناسی مشخص شد که 4/7 درصد از کودکستانی ها دچار اختلالت زبانی هستند.این مقدار تا اندازه ای در پیش دبستانی ها بیشتر بود . طبق نتایج به طور متوسط 10 درصد از نوپایان نمی توانند مراحل رشد زبانی را پشت سر گذارند و در کودکان بزگتر تا حدی کمتر است.
ناتوانایی های خاص یادگیری (نا رساخوانی) : در بین انواع آن اختلالاتی که به رشد زبان شفاهی نزدیک هستند و SLP ها عموما با آنها درگیرمیشوند ،اختلالت زبان نوشتاری هستند که اغلب به آنها نا رساخوانی گفته می شود .بسیاری از بچه های مبتلا به ناتوانای های یادگیری، هر چند نه همه آنها ، تاریخچه ای از مشکلات زبان- یاذگیری را دارند ، همانندSDLDs ، برای ناتوانایی های خاص یاد گیری نیز منشا عصب شناختی قاطعی که که اکنون بتوانیم آن را مشخص کنیم وجود ندارد،هرچند بعضی کارهای مقدماتی برای شناسایی ژن مربوطه شروع شده است.همچنین بچه های مبتلا به ناتوانایی های خاص یادگیری با بچه های مبتلا به SDLDs گاهی از این جهت که تاریخچه ای از آنوکسی و سایر مشکلات حین تولد را دارند مشابهند،گاهی اوقات تاریخچه ای خانوادگی از اختلالات یادگیری یا زبانی موجود است، و نقایص توجه،بیش فعالی،برتری طرفی آمیخته و سایر نشانه های عصبی جزئی معمولا وجود دارد.در کل شیوع ناتوانا یی های یادگیری با تخمین هایی از 5 تا 10 درصد در کودکان مدرسه رو نسبتا زیاد است.نا توانایی های یادگیری نیز همانند SDLDs ، در مردان شایع تر است.اکثریت زیادی از موارد ناتوانی یادگیری ،شامل اختلالات زبان نوشتاری است.
اوتیسم : اوتیسم اختلالی است که فقطمربوط به زبان نمی شود بلکه اساسا اختلالی در برقراری ارتباط است. این اختلال شامل نقصدر عملکردهای بیانی ارتباط و رفتاراجتماعی طبیعی است . این اختلال از طریق کاهش زبان شفاهی یا موتیسم آشکار می شود.ایت اختلال در افرادی که صحبت می کنند، اما استفاده آنها از زبان به صورت غیر عادی است ،نبز دیده می شود.همانند سایر اختلالات زبانی ،اوتیسم هم به عنوان نشانه ای در سندرم های مختلف نظیر سندرم x شکننده و اشکال دیگر عقب ماندگی ذهنی وهم به عنوان پیامد سرخجه مادرزادی ، به همراه عواقب دیکر ،میتواند ظاهر شود. اوتیسم نیز همانند سایر اختلالات بدون منشا شناخته شده که درباره آنها بحث شد ،بدون هیچ پیشینه واضحی و بدون هیچ ناهنجاری و یا نشانه عصبی شدیدی میتواند پدیدار شود.در برخیموارد که اوتیسم بدون ویژگی های دیگریظاهر میشود ،شواهدی از تاریخچه خانوادگی ،همانطور که در اختلالات ویژه زبانی دیدیم ،وجود دارد.اکثر افراد مبتلا به اوتیسم(شاید 80%) در ارزیابی شناختی در دوران مدرسه، عقب ماندگی نشان میدهند.دراین دوران حدود 40% آنها مهارت های زبان بیانی رشد نمی کند و پیش آگهی برای زندگی مستقل در بزرگسالی ضعیف است.در ان گروهیکه گفتار رشدمی کند و در 15تا 20 درصد از افراد مبتلا به اوتیسم که تست هوششان در دامنه طبیعی است،نتایج بهتر است.به نظر می رسد در تعداد کمی از این افراد ،اوتیسم دراواسط دوران کودکی رفع شود اما اکثر انها اوتیسم باقی میمانند ویا حد اقل ،بزرگسالانی تنها و در خود مانده می شوند.آنها ممکن است بتوانند به تنهایی زندگی کنند وف مهارت های عملکردی مربوط به کار را فرا گیرند و تعدادی نیز می توانند در دانشگاه در زمینه کامپیوتر یا ریاضیات آموزش ببینند. اما حتی این افراد مبتلا به اوتیسم نیز که بسیار باهوشند ،مشکلاتی را در ارتباطات انسانی با دیگران، قضاوت اجتماعی و استفاده مناسب از زبان خواهند داشت.