اوتیسم - روانشناسی آوا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که میانه‏روى گزید ، درویش نگردید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
طبس مسینا ، سیل ، مقالات کامپیوتری ، ویندوز ، قیصر امین پور ، عشق ، عکس ، فوتسال ، فرش ، مادرزن ، شعر ، شهادت ، بیرجند ، آرمیون ، ترجمه ، ترجمه انگلیسی ، ترجمه فارسی ، تغذیه ، تلاشگران ، چشم ، چله ، حاج علی جان ، حاملگی ، حجاج ، خانوار ، خداوند ، خط ، خوسف ، داماد ، داور ، دختر ، درمان علایم ، درمیان ، دستگاه قضایی ، دکتر شریعتی ، دلتنگی ، دیر شکوفایی زبان ، ذهن ، رشد ، رمضان ، روانگردان ، ریه ، زارع ، زخم زبان ، زعفران ، زمستان ، سالن ورزشی وحدت طبس مسینا ، سرطان ، سرطان بینی ، سن ازدواج ، سنتوری ، سولفور ، سیر ، سیگار ، آسیاب جان محمد ، آل عمران ، آلعمران ، آمار ، آنفولانزای پرندگان ، آیدی ، اختلال یادگیری ، اختلالات زبانی ، ازدواج ، ازدواج هوشیارانه ، اس ام اس ، اس ام اس با ترجمه ، استقلال ، اسکرین سیور ، اسلام ، اصغری ، اطلاع رسانی ، انتخابات ریاست جمهوری ، اوتیسم ، ایرانیان باستان ، باران ، باطری ، بهار ، بیجار ، بیش فعالی ، بیماری ، پارکینسون ، پدر ، پرستش ، پسر ، پویا ، پیتزا ، پیتزاء سبزیجات ، پیتزای سبزی ، پیروزی ، تاریحچه فرش ایران ، تالاسمی ، تخریب ، شهر طبس مسینا ، طاووس ، طبیعت ، عارفانه ، عزت ، عشایر ، مجلس ، فرماندار ، قالیچه ، قرآن کریم ، قضاوت ، قلب ، عناب ، عید قربان ، فارسی کردن اعداد در ورد ، فاطمه نظری ، فجر ، عشقی نژاد ، عصب شناختی ، 13 آبان ، Truth حقیقت Trust اعتماد Trash آشغال Thrush برفک دهان ، آبی آرام ، کارت گرافیک ، کامژیوتر ، کردستان ، کشیدن حروف ، کلیه ، کوچ ، کوچه های خراسان ، کودکان عقب مانده ذهنی ، گاز ، گزیک ، گفتگو با خدا ، گل کلم ، گلبولهای قرمز ، گلدون ، گلو ، گیاه ، لب تاب ، لوزالمعده ، یلدا ، یونانی ، مقدسات ، مهارتهای ادراکی در کودکان ، موسیقی درمانی ، میخ ، میرمحرابی ، ناحیه حرکتی تکلم : یا برکا ، نارساخوانی ، نقاشی ، نوروپسیکولوژی ، نوروز ، هفته های اول بارداری ، هنر درمانی ، وحدت ، وحید شمسایی ، وقت زیارت ، ویتامینها ، ویرانی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :65
بازدید دیروز :33
کل بازدید :724898
تعداد کل یاداشته ها : 1346
103/9/13
9:39 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
سلمان هدایت[300]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

نظریه بتلهایم (Bettlheim) از لحاظ تاریخی برای بیش از یک دهه نفوذ خود را حفظ کرده بود. در خلال دهه‌های 1950 و 1960 نظریه روان‌تحلیلی رواج داشت. او اعتقاد داشت، هنگامی که کودک با یک دنیای غیر پاسخگو که مخرب است، روبه‌رو می‌شود، از آن رو از مردم کناره می‌گیرد. بنابراین در این نظریه اقدامات مشخص مراتب (یعنی مادر) در پیدایش اوتیسم ، مقصد قلمداد می‌شود. به عبارتی ، والد سرد و بی‌محبت ، باعث اوتیسم می‌شود. اما نظریه بتلهایم دیگر قابل قبول به نظر نمی‌رسد و تسلط خود را از دست داده است. علاقه فزاینده به نظریه‌های رفتاری و زیست شناختی و فقدان شواهد علمی مورد نیاز برای تائید این نظریه ، تا حد زیادی در منسوخ شدن آن نقش داشته است.


یک تبیین دیگر ، توسط فرستر (1961) پیشنهاد شد. این نظریه رفتاری نیز مورد حمایت تجربی قرار نگرفت. گر چه رویکرد رفتاری تاثیر مطلوبی بر روی درمان اختلال اوتیسم داشته است.

با توجه به مطالعات سال 1976 نتیجه گرفتند که شاهد قوی وجود ندارد که حاکی از نقش وراثت در ایجاد اوتیسم باشد. آنان گفته‌اند خواهر و برادران معدودی مبتلا می‌شوند و موارد اوتیسم ، بروز بالاتر در میان اعضای خانواده را پیش‌بینی نمی‌کند. پژوهشگران دیگر ، بحث کرده‌اند که اندک بودن اوتیسم در بین افراد جامعه و این حقیقت که اشخاص اوتیستیک بعید است اولاد داشته باشند، ممکن است میزان پایین آن در میان اقوام و بستگان را توجیه کند. اخیرا در باورهای پژوهشگران این حوزه ، تغییراتی ایجاد شده است.

این احتمال نیز وجود دارد که عوامل زیست شناختی دیگری در اختلال اوتیسم سهم داشته باشند. در یک مطالعه افراد اوتیستیک ، کاهش فعالیت مغز به عنوان یک عامل موثر شناخته شد.

در مطالعه دیگری ، معلوم شد که اشخاص مبتلا به اوتیسم ، مغزشان اندکی بزرگتر و سنگین‌تر است و سلولهای عصبی آنها از لحاظ رشدی نارس است. این تفاوتهای تشریحی با انقطاع رشد که قبل از 30 هفتگی زندگی جنینی رخ می‌دهد، همخوانی دارد. برخی از خصوصیت کارکرد مغز از اوتیسم تاثیر نمی‌پذیرند. اما با وجود این ، اختلال در بردارنده ناکارآمدی مغز است که با تبیینهای زیست شناختی همخوانی دارد.

بخش اندکی از موارد اوتیستیک ، از بیماریهای گوناگون نظیر سرخچه مادرزادی ، توبراسکلروزیس ، و نوروفیبرماتوزیس ناشی می‌شوند. کودکان مبتلا به سرخچه مادرزادی قبل از تولد به سرخچه مبتلا می شوند و در نتیجه عفونت ، با انواعی از بدریختی ، کری ، کوری و ناهنجاریهای سلسله اعصاب مرکزی و نیز حملات و عقب ماندگی به دنیا می‌آیند. در دهه 1970 گزارش شد که 13- 8 درصد کودکان مبتلا به سرخچه ، اوتیسیتیک بودند.

این احتمال وجود دارد که آسیب قبل از تولد یا گسیختگی در رشد ، در علت اوتیسم سهیم باشد. معلوم شده است که اشخاص اوتیستیک ، شواهدی از اختلال سلسله اعصاب مرکزی و نشانه‌های ناهنجاریهای نورولوژیک ظاهر می‌سازند. اخیرا پژوهشگران به کاهش فعالیت فعالیت نیمکره چپ مغز مبتلایان به اوتیسم پی برده‌اند، منطقه‌ای از مغز که برای برقراری ارتباط اهمیت دارد.

توافق و اجماع پژوهشگران درباره اوتیسم این است که این اختلال تا حدی زیادی یک اختلال شناختی و اجتماعی است که علل زیست شناختی متعددی دارد و در زمانی بین لقاح و تولد ایجاد می‌شود. اکثریت عمده‌ای از موارد اوتیسم علت طبی قابل تشخیص ندارند و فقط در 10 - 5 درصد موارد علت معینی را می‌توان تشخیص داد. با این وجود به نظر می‌رسد کودکان اوتیسیتیک با ساختار بیولوژیک متفاوت به دنیا می‌آیند. اما عوامل محیطی پیشروی و پیش آگهی بعدی این اختلال را متاثر می‌سازند.

9:33 PM | احمد تقوایی | نظرات [0]

چهارشنبه 2 اردیبهشت ماه سال 1388
تربیت بدنی کودکان ویژه
صدیقه علیزاده :
درس تربیت‌بدنی این قابلیت را دارد که در کنار تعلیم حرکت، از طریق حرکت برای تعلیم موثر واقع شود.

در برنامه‌های درسی درهم تنیده، تربیت‌بدنی می‌تواند کمک موثری برای سایر دروس باشد.

بهانه‌ این مقاله کم‌توجهی معلمان به ساعات ورزش کودکان کم‌توان است. اگر چه افراد کم توان ذهنی در مقایسه با افراد معلول از استعداد کمتری برخوردار هستند ولی علاقه آنها نسبت به شرکت در فعالیت‌های ورزشی و یادگیری اگر بیش از افراد عادی نباشد، کمتر هم نیست. باید دانست که تربیت‌بدنی در آموزشگاه‌های کودکان کم‌توان ذهنی مفهوم بازی به شکل آزاد یا حکم ساعت تنفس بین 2 کلاس را ندارد.

 کلاس درس تربیت‌بدنی حکم آزمایشگاهی را دارد که طی آن، دانش‌آموز با وظیفه مهم فراگیری حرکت و یادگیری از طریق حرکت درگیر می شود. هدف اصلی این درس سرگرمی و شادی نیست. ممکن است هدف دانش‌آموز سرگرمی و شادی باشد ولی معلم نباید چنین هدفی داشته باشد.

شادی و تفریح و سرگرمی محصول فرعی یک برنامه خوب تربیت‌بدنی است. باید سعی کرد به این دانش‌آموزان با دیدی نگریست که توانایی‌های آنان در اجرای حرکات مورد توجه قرار گیرد، نه محدودیت‌هایشان. چنین تاکیدی بر جنبه‌های مثبت‌تر تا اندازه‌ای از زدن برچسب «ناتوان بودن» که غالباً باعث زیان رساندن به آنان می‌شود، می‌کاهد.

در برنامه‌های درسی تربیت‌بدنی در موقعیت‌های پرورشی ویژه، به افرادی که قادر نیستند از برنامه‌های ویژه پرورش بدن استفاده کنند، اسامی مختلفی داده شده است. در میان واژه‌های مورد استفاده کلمه‌های تربیت‌بدنی اصلاحی، تربیت‌بدنی تکاملی برای رشد و تربیت بدنی انطباقی (برای رشد و سازگاری و بهبودی) دیده می‌شود. منظور اصلی تمام این برنامه‌ها یکی است: رشد و پرورش سلامتی کلی، همراه با تاکیدی بر بهبود وضعیت بدن و شرایط کلی آن با توسل به فعالیت‌های حرکتی.

 تربیت‌بدنی اصلاحی عبارت است از برنامه‌هایی که با توسل به تمرین‌های خاص بر اصلاح، تغییر کارکرد، یا تغییر ساختمان بدن تاکید دارد. تربیت‌بدنی تکاملی برای رشد، بر پرورش توانایی‌های حرکت و آمادگی بدنی افراد که پایین‌تر از سطح مورد قبول هستند، تأکید می‌ورزد.

تربیت‌بدنی انطباقی عبارت است از برنامه‌ای که اهداف تربیت‌بدنی عادی را دنبال می‌کند، اما با تغییرهایی در آنها تلاش می‌کند نیازهای کودکان استثنایی، از جمله کودکان کم‌توان ذهنی را برآورد و در خور توانایی‌های آنان باشد. در اینجا لازم به یادآوری است که واژه انطباقی به طور اعم به صورت بسیار گسترده‌ای در تمام برنامه‌های دانش‌آموزان بیمار و ناتوان به کار می‌رود.

 اما بسیار مناسب است که به دلیل جلوگیری از بروز هرگونه ابهام، واژه انضباطی تنها در زمینه‌های محدود به کار رود. پس بجاست که از واژه تربیت‌بدنی ویژه، به دلیل آن که دربردارنده مفهوم کمک به دانش‌آموزان معلول (همچنین معلولین ذهنی) و رفع تمامی نیازهای آنان از طریق برنامه‌های ویژه تربیت بدنی است، استفاده شود.

اهداف برنامه ویژه

 هدف برنامه ویژه تربیت‌بدنی این است که از طریق فعالیت‌های انتخابی در برنامه‌ای دقیقا طراحی شده به دانش‌آموز کم‌توان ذهنی کمک کند تا به حداکثر رشد جسمی، فکری و اجتماعی دست پیدا کند. برای دست‌یابی به چنین هدف کلی، می‌توان اهداف زیر را در نظر گرفت:

 1) حداکثر رشد آمادگی بدنی و افزایش قابلیت‌های جسمانی.

 2) رشد مهارت‌ها در اعمال حرکتی پایه و به کار انداختن اعضاء و عضلات خود.

 3) بالا رفتن گرایش برای بهبود مداوم وضعیت بدن.

4) رشد شناخت از بدن.

 5) دادن احساس ارزش و بها به دانش‌آموز به عنوان یک فرد، بدون در نظر گرفتن معلولیت او.

 6) تامین احتیاجات بدنی و روانی کودکان ضمن شرکت دادن آنها در بازی‌های دسته‌جمعی و کمک به آنها در اجرای مهارت‌های لازم در این‌گونه بازی‌ها.

 7) رشد مهارت‌های ورزشی برای شرکت در ورزش‌ها به منظور پر کردن اوقات فراغت.

 8) تامین سلامتی و نشاط.

9) ایجاد عادات ایمنی و آشنا ساختن آنها با اجرای کارهای مقدماتی در موقع برخورد با حوادث و مشکلات.

 10) ایجاد عادات بهداشتی.

11) تقویت روحیه اجتماعی و میل به همکاری از طریق شرکت دادن آنان در بازی‌ها و ورزش‌های عمومی و دسته جمعی.

 12) پرورش روحیه نظم و انضباط.

13) تقویت و شکوفایی قوای عقلانی کودکان از طریق شرکت آنها در بازی‌ها و ورزش‌هایی که مستلزم به کار گرفتن تفکر و شناخت موقعیت‌ها است.

 14) اصلاح فعالیت و اندیشه‌های نادرست دانش‌آموز کم‌توان ذهنی و متعادل کردن احساسات درونی او.

 تدریس تربیت‌بدنی ویژه

 وظیفه معلم ایجاب می‌کند که برای یادگیری محیط مناسبی تدارک ببیند. ثمره این محیط مناسب ایجاد تغییرهایی چند در دانش‌آموز خواهد بود. در تربیت‌بدنی بدون شک بارزترین تغییرها، بهبودی مهارت‌های حرکتی و بالا رفتن سطح آگاهی بدن است، این تغییرها نه تنها در توفیق دانش‌آموز هنگام شرکت در بازی‌ها و فعالیت‌های تربیت بدنی آشکار می‌شود، بلکه در بهبودی کلی الگوهای حرکتی نیز موثر خواهد بود.

 تغییر مطلوب دیگری که به وجود خواهد آمد و به دلیل این که کمتر عیان است احتمالا از دید عامه پنهان می‌ماند، گاهی فزاینده و ارزیابی دقیق‌تر دانش‌آموز از محدودیت‌ها و خصوصیات خویش است.

 این آگاهی در برخورد با دیگران با حالت پخته‌ای ظاهر می‌شود و برای دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی که از ناسازگاری‌های شدید شخصیتی رنج می‌برند، در جهت سازگاری بهتر و پیشرفت و تکوین ویژگی‌های کلی شخصیت، نخستین گام به حساب می‌آید.برای فراهم ساختن چنین محیط آموزشی، که چنین نتایج مطلوبی دربرداشته باشد، معلم به دانش‌ و کارورزی نیاز دارد و همچنین باید از ویژگی، شخصیت و خوی و خصلت ویژه‌ای برخوردار باشد.

 معلم این دانش‌آموزان باید علاوه بر خصوصیات کلی یک معلم عادی، دارای صفات و ویژگی‌های خاصی باشد.

صفات معلم تربیت‌بدنی ویژه

 شاید مهمترین صفتی که معلم دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی باید داشته باشد، بلوغ عاطفی است. بلوغ عاطفی عبارت است از حل مسائل و سازش با شرایط محیط بدون نیاز به درگیری عاطفی زائد. معلم باید بی‌چون و چرا بر وی تاثیر بگذارد و حدنهایی موفقیت در سازگاری را به آنان عرصه بدارد.

معلمی که قادر نیست مسائل روانی خود را حل کند، احتمالاً قادر نخواهد بود در حل مسائل، شاگردانش را یاری کند. به ویژه اگر رفتار وی حاکی از عدم بلوغ باشد، امکان دارد به جای آن که برای سازگاری با کمبودها به طرزی رضایت‌بخش به دانش‌آموزان کمک کند، حتی در عدم سازگاری آنان نیز سهیم باشد.

 بردباری و شوخ طبعی از خصوصیات ضروری معلم خوب است. کسانی که با دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی سر و کار دارند، باید از هر یک از این 2خصوصیت سهم قابل ملاحظه‌ای داشته باشند، زیرا پیشرفت این‌گونه دانش‌آموزان غالباً به کندی صورت می‌گیرد. در عین حال زمانی که نتایج ساعت‌ها کار نمایان می‌شود، برای معلم و شاگرد پاداش بسیار خوبی خواهد بود.

 خصوصیت دلخواه دیگر معلم این دانش‌آموزان، خلاقیت است، چون به همان صورت که ابداع شیوه‌های اجرای مهارت ضروری است، امکان دارد ساختن ابزار نیز ضرورت پیدا کند. وقتی تسهیلات و تجهیزات برای تدریس تربیت‌بدنی محدود باشد، معلم مبتکر با تغییر شکل و تطبیق ابزار موجود، وسایل مورد نیاز برنامه‌هایش را خواهد ساخت.

 افزون بر این معلمی که خلاق و مبتکر است، خیلی بهتر قادر خواهد بود نیروی خلاقیت را در کسانی که تعلیم می‌دهد بالا ببرد. چون در کلاس‌های تربیت‌بدنی، دانش‌آموزان برای اجرای مهارت‌ها به رعایت الگو وادار می‌شوند، امکان دارد به زودی نیروی خلاقیت در آنها رو به خاموشی گذارد.

 برای معلم خوب تربیت‌بدنی توانایی سازمان‌دهی ضروری است. صرفنظر از روش تدریس، اتخاذ شیوه‌های کلاسی دقیقا طراحی شده و فعالیت‌های کلاسی خوب سازمان یافته از به هدر رفتن وقت ویژه جلوگیری می‌کند. اینها عوامل هستند که رسیدن به هدف مورد نظر را سهل‌تر و مطمئن‌تر می‌سازند.

نهایتاً اعتقاد معلم بر این است که در زندگی دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی نقشی داشته باشد و با ابداع روش‌ها و شیوه‌های متعدد، برنامه‌اش را پیاده کند. وی از نعمت بینش برخوردار است و می‌داند که کدام شیوه را چه هنگام به کار گیرد. او مایل است و این توانایی را دارد که روش‌هایش را با نیازهای لحظه‌ای مطابقت دهد.

ویژگی‌های یادگیری حرکتی و جسمی دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی

 بسیار روشن است که کودکان کم‌توان ذهنی نیاز دارند از نظر آمادگی جسمی، توانایی حرکتی و مکانیک بدن پیشرفت کنند. وضعیت بدنی اغلب این افراد معمولاً ضعیف است و شادابی جسمی چندانی ندارند. نحوه گام برداشتن آنان نامتعادل و نااستوار است و حکایت از آن دارد که هماهنگی کلی حرکات بدنی اکثر آنها ضعیف است. در مطالعات مقایسه‌ای، همیشه دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی در زمینه‌های قدرت، تحمل، چالاکی، تعادل، سرعت دویدن، انعطاف‌پذیری و زمان واکنش نسبت به کودکان هنجار امتیازهای پایین‌تری کسب می‌کنند.

 به طور کلی می‌توان گفت که دانش‌آموزان آموزش‌پذیر در انجام امور حرکتی بین 2 تا3 سال از کودکان هنجار، عقب‌تر هستند. اما امکان دارد برخی از این تفاوت‌ها از عدم موفقیت در فهم مهارت حرکتی ناشی شده باشد تا ناتوانی انجام مهارت.

 این دانش‌آموزان به لحاظ ناتوانی‌های جسمی و ذهنی نیاز دارند که در بازی‌های گروهی به تجربیات موفقیت‌آمیزی دست پیدا کنند. زیرا آنان اغلب پس از یک شکست مختصر تمایل کمتری در افزایش خویش نشان می‌دهند.

 اگرچه آنان عموما قادر نیستند مانند بازیکنان عادی، مهارتی را در سطح عالی فراگیرند، اما این قدرت را دارند که مهارت‌ها را در سطحی فراگیرند که در فعالیت‌های عضلانی گوناگون شرکت کنند و بدین طریق آمادگی بدنی خود را افزایش دهند و قدرت حرکات بدن را بهبود بخشند.

 بازی و ورزش علاوه بر ثمره جسمی‌، فرصت‌های زیادی برای رشد اجتماعی و رشد عاطفی فرد فراهم می‌کند. پیروی از مقررات بازی و نیز رعایت نظام ورزشکاری یا منصفانه‌ بازی کردن، کودک را به انضباط شخصی و خویشتن‌داری تشویق می‌کند و همکاری در محیط‌های بازی موجب می‌شود که به توانایی ها و محدودیت‌های خود و نیز توانایی‌ها و محدودیت‌های دیگر احترام بگذارد.

دانش‌‌آموز کم‌توان ذهنی در برنامه تربیت‌بدنی به توجه ویژه‌ای نیازمند است. زیرا محدودیت‌های جسمی و اجتماعی وی موجب می‌شود که او نتواند به خوبی در بازی‌های گروهی شرکت کند. وی حتی در برقراری ارتباط با فرد و احد هم دچار مشکل می‌شود.همچنین در یادگیری مهارت‌های حرکتی، این دانش‌آموزان خطاهای خود را بارها و بارها تکرار می‌کنند. راهنمایی مداوم از طرف معلم در فعالیت‌های گوناگون در کمک به آموزش مؤثر است و تکرار خطاها را از میان می‌برد.

ایجاد انگیزه در ساعات تربیت‌بدنی

 دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی با شورو شوق فراوان به کلاس‌های تربیت‌بدنی وارد می‌شوند، زیرا تغییر نوع فعالیت کلاس به خودی خود برای آنان جالب است. اگر علاقه اولیه به صورت طبیعی در آنان وجود ندارد، می‌توان آن را به طرق مختلف ایجاد کرد.

* می‌توان با نشان دادن تصاویر ساده و جالب، یک بازی را معرفی کرد.

* می‌توان داستان کوتاهی نقل کرد که به فعالیتی که قرار است ارائه شود،‌ مربوط باشد.

* اگر فعالیت‌ها همراه با شعر و آواز و آهنگ باشند، علاقه او را برمی‌انگیزاند.

 * بهتر است معلم تمام آنان را تشویق کند، فعالانه در فعالیت‌ها شرکت کنند. بدون شک نباید در این راه به فشار متوسل شد. کودک کم‌توان ذهنی به تأیید نیاز دارد و در پی آن است و اگر بداند این همان چیزی است که معلم از او می‌خواهد و آن را تایید می‌کند به سوی همکاری و شرکت در فعالیت‌ها هدایت خواهد شد.

* باید از فعالیت‌های این کودکان سخاوتمندانه تقدیر به عمل آید. امکان دارد نتیجه تلاش موفقیت‌آمیز نباشد، اما معلم باید به کوشش به عمل آمده ارج نهد. تقدیر بی‌شائبه معلم می‌تواند برای دانش‌آموز موثرترین انگیزه باشد و کمک کند برای یادگیری و پیشرفت و محیطی مناسب‌تر به وجود آید.

* در صورت امکان، شرکت معلم در بازی و فعالیت‌های آماده‌سازی نیز بسیار مناسب است. هنگامی که دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی می‌بینند آنچه از آنان خواسته شده برای همه، از جمله معلم مفید است، واکنش مناسب‌تری نسبت به فعالیت خواهند داشت.

* در حقیقت آگاهی و نحوه روش تدریس معلم است که می‌تواند ذوق و شوق لازم را در شاگردان ایجاد کرده و محیط تدریس را از هرگونه کسالت و سستی که موجب بیزاری از حرکات بدنی است دور گرداند.

 در ساعات تربیت‌بدنی گاهی مشاهده می‌شود که بعضی از دانش‌آموزان در بازی شرکت نکرده و گوشه‌گیری اختیار می‌کند. معلم خوب باید با کنجکاوی انگیزه این شرکت را بفهمد که آیا ناشی از تنبلی است یا علت خاص دیگری دارد. چنانچه علت عدم شرکت سستی و تنبلی باشد، معلم باید با شناخت حالات روانی کودک که جزو ملزومات فنی معلمی است و با ایجاد رغبت و تمایل، کسالت او را به شادی و نشاط تبدیل کند و اگر عارضه تنبلی ناشی از عوارض روانی دانش‌آموز است به مشاورین مربوط مراجعه کند.

 * این کودکان در اثر محرک‌های بیشتر دچار حواس پرتی می‌شوند. آنها در هنگام بازی کردن توجهشان به چیزهای دیگری که در اطراف زمین بازی است جلب و موجب می‌شود علاقه اول را رها و به سوی جاذبه دوم بروند. بنابراین معلم باید محرک‌های اطراف زمین را حذف کند. همچنین توجه و تذکرهای معلم برای خنثی کردن این حواس پرتی لازم است و به کودکان در تمام کردن وظیفه‌شان کمک می‌کند. 

نقل از همشهری آنلاین