آمدم بگویم گه وجودش روح خانه است
دیدم جلوی تلوزیون خوابش برده .
آمدم بگویم که دوستش دارم
داشت جدول حل می کرد
آمدم بگویم که وقتی نیست یا حتی وقتی هست
دلم برایش تنگ می شود
پای تلفن بود
آمدم بگویم یک دنیا حرف دارم که براش بزنم
چرت میزد ....
آمدم بگویم دارم میروم و شاید هرگز برنگردم
سرش توی حساب و کتاب خودش بود .
من هم نگفتم و رفتم....