جوانی: دوره ای سرشار از انرژی
مراحل حیات بشر را از لحظه تکوین جنین تا ولادت و سپس تا مرگ به 8مرحله تقسیم کرده اند که عبارت اند از: دوران جنینی، مرحله کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، بزرگسالی، پیری، و کهولت.
«جوانی» تعبیر و نام مرحله ای از عمر است که مرز سنی 18تا 26و به عقیده بعضی تا سن 28 را شامل می شود، اگرچه در بیان عامه اصطلاح جوانی افرادی تا سن 40 سالگی را هم در برمی گیرد.
جوانی دوران تربیت پذیری است و فرصتی است که در آن عقیده و اخلاق ریشه دار شده و فضایل و ملکات انسانی در او تثبیت می گردد.این دوره از مهمترین و در عین حال از پیچیده ترین مراحل حیات است. با همه تلاش هایی که روان شناسان برای پرده برداشتن از اسرار این مرحله به عمل آورده اند، باید اعتراف کرد که هنوز نقاط مبهم و ناشناخته بسیاری در این زمینه وجود دارد که بدون شناخت آنها اظهارنظر صریحی را درباره آنان نمی توان داشت.
تعبیر از جوانی
از مهمترین تعبیراتی که برای این مرحله در کتب به چشم می خورد، تعبیر «شباب» است. ریشه لغوی این تعبیر می تواند گویای حالات و مواضع آنان باشد. شباب به معنی برافروختگی و زبانه کشیدن است (شب النار- یعنی آتش برافروخت).
همه حالات و رفتار جوانان حکایت از برافروختگی، زبانه کشیدن، دستور و هیجان دارد. جسم شان، روان شان، عواطف و احساسات شان و بالاخره افکارشان در کمال رشد و برافروختگی است و این خود موجب نابسامانی ها و عوارضی است که در صورت عدم کنترل ممکن است خطرآفرین هم باشد.
برخی از روان شناسان این مرحله را سن غرور و مستی و سن شراب بزرگی انسان نامیده اند و عجیب است که در تعبیر امام امیرالمؤمنین(ع) هم به کلمه
سکرالشباب
برمی خوریم. دوران بلندپروازی ها، امید و آرزوهای دور و دراز، با اندیشه آزادی خواهی های وسیع و همت های بلند، و خواستاری اصلاح در سطحی وسیع و جهانی است.
از قدرت و توان جوان باید برای رشد او و جامعه اش بهره گرفت و او را به صورت یک نیروی مذهبی باید درآورد، زیرا در چنین صورتی است که او می تواند نقش بسیار مهمی را در جامعه ایفا کند.
خصایص جوانی
ویژگی های دوره جوانی را از جهات مختلفی می توان مورد بررسی قرار داد.
1 - ازنظر زیستی- جسمانی:
رشد بدن سریع و در اواسط دوره بسیار کـُند، و در پایان دوره قریب به صفر است. بدن در آغاز مرحله همچنان در حال توسعه و رشد قد در حال افزایش است و در 24 سالگی متوقف می شود. این رشد در دختران زودتر و طبعاً توقف آن هم زودتر است.
وزن بدن، قدرت تن، چابکی و فرزی در این دوره در کمال اوج است و با چنین امکانی توان غلبه بر امور و حل و رفع مشکلات و گره گشایی ها در جوانان قوی است. مردی رشید و یا زنی کاملند و درخور مقام پدری و مادری هستند. وضع ترشح غدد متعادل و تحولات ناشی از آن وضعی تثبیت شده دارد.
فرزندان در سن بلوغ
کلیدهای رفتار والدین با نوجوانان در دوران بلوغ(4)
قسمت اوّل(رفتارش طبیعی است امّا ... )
قسمت دوّم(شما هم تغییر کرده اید )
قسمت سوّم(ولخرج بد اخلاق)
بسیاری از تغییرات رفتاری که در مقالات بدانها اشاره شد، اگر چه ممکن است موجب آزردگی والدین گردد و مسالهآفرین شود، امّا باید آنها را رفتارهای طبیعی دوران بلوغ به شمار آورد. ویژگیهایی چون پافشاری، استقلال و دوری از والدین، بهطور معمول نشانههای رشد سالم کودک و بالغ شدن او هستند. برخی از رفتارهای ویژهای که در این دوران مشاهده میشوند، دستاورد تلاش نوجوان در برخورد با شرایط خاص هستند. مواردی که به بیان آنها خواهیم پرداخت، کمک شایانی به روشنتر نمودن مطلب خواهد کرد.
کودکانی که قبل از دوران بلوغ، به شدّت نیازمند خانواده بودند، با ورود به سنّ بلوغ احساس میکنند که دوست دارند مستقل زندگی کنند.
نوجوانان در جادّهای که مسیر آن از خانواده تا سرنوشت آینده آنهاست، تنها هستند.آنها از این مسیر گریزی ندارند و اغلب با تأکید بر ارزشهای رایج بین دوستان خود، نسبت به دوری از ارزشهای خانوادگی، تمایل نشان میدهند.
خشن ، امّا دوست داشتنی !
کلیدهای رفتار والدین با نوجوانان در دوران بلوغ(5)
با فرزند نوجوان خود همانند یک دوست و فردی بالغ برخورد کنید. تصور کنید کسی به شما بگوید: «تا فلان کار را انجام ندادهای حق نداری از اتاق خارج شوی» بدیهی است شما این دستور را نپذیرفته و آن کار را انجام نخواهید داد. ولی اگر به شما بگویند: «فلان کار را انجام بده والّا از کار اخراج خواهی شد» همکاری شما بهتر خواهد بود. در مورد دوّم کاری از شما خواسته شده بدون اینکه آزادی تصمیم گیری از شما سلب شود.
اگر دوستتان اتومبیل شما را تا ساعت 5 بعدازظهر همانروز امانت بگیرد ولی آن را در موعد مقرّر باز نگرداند و موجب آسیب زدن به برنامههای شما شود، طبعاً مثل یک کودک با او رفتار نکرده و او را نصیحت نخواهید کرد بلکه بار دیگر ماشین خود را به او امانت نمیدهید.
بهبود و گسترش روابط
با توجه به اینکه نوجوانان تمایل زیادی به صحبت کردن با والدین خود ندارند، برقراری ارتباط با آنها دشوار است. متأسفانه بخش عمدهای از گفتوگوهای والدین با فرزند نوجوان خود نیز در نصیحت کردن، اصلاح اشتباهات و آموزش به آنها خلاصه میشود، از اینرو آنان سخنان شما را بیشتر به عنوان یک سخنرانی تلقّی میکنند تا یک ارتباط دوستانه. برای بهبود این روابط باید مکالمات خود را بر دلبستگیهای آنها متمرکز کنیم (ورزش، موسیقی، لباس و ...). برای برقراری چنین ارتباطی با فرزندان خود، وقت آزاد و کافی به این امر اختصاص دهید.
با توجّه به این که پاداشهای کودکانه، اعم از تشویق و تنبیه، با ورود به سنّ بلوغ کاهش مییابد، باید از احساسات، نیازها، دلبستگیها و حساسیّتهای فرزندتان مطلع شوید. این شناخت از طریق افزایش ارتباط با آنها امکانپذیر است.
مدارا کردن با نوجوانان
اگر بتوانیم کاری کنیم که فرزندمان احساسات، دلبستگیها و ناراحتیهای خود را آشکار سازد، فرصت مناسبی برای مدارا با او و پرهیز از کاربرد زور و فشار خواهیم داشت. اگر درخواست ما از اواین باشد که در تمیز کردن پنجرهها به ما کمک کند و درخواست او از ما این باشد که آخر هفته او را به تماشای فوتبال ببریم، بهتر است هر دو، از توسّل به زور برای رسیدن به خواسته خویش، خودداری کنیم و برای رسیدن به آنها با هم معامله کنیم.
جمال و جوانی
جوان، شیفته ی اظهار وجود و دلباخته ی ابراز لیاقت و شایستگی است. برای جوان، اثبات شخصیت اجتماعی، مطبوعترین و شیرینترین لذّت روحی است و برای نیل به آن از هیچ تلاش و کوششی شانه خالی نمیکند. جوان، دوست دارد با جامعه به گونهای ارتباط برقرار کند که عضو مفید، مقبول و مورد توجّهی تلقّی شود و گاه این تلقّی را از نوع لباس پوشیدن، راه رفتن، حرف زدن، معاشرت کردن و امثال آن، پیجویی میکند. مسئلهای که در بحث شخصیت و مقبول بودن، مورد توجّه و گفتگوی اهل اندیشه قرار گرفته و دانستن آن به حتم، برای نسل جوان مفید و سودمند است، آگاهی از منشأ شخصیت است.
جوان برای آن که بتواند شخصیت خود را تا جایی که ممکن است بسازد و در سازگاریهای اجتماعی موفّق شود، لازم است به منشأ شخصیت خود پیببرد.
در اسلام، خِرد و دانش، ریشه ی همه ی خوبیها و نیکیها و در نتیجه عوامل شکلدهنده ی «شخصیّت» تلقّی شدهاند.
پیامبر اکرم میفرماید:
همه ی خوبیها و نیکیها به وسیله ی عقل نصیب انسان میگردد.(1)
در فرهنگ دینی، خرد و دانش، جایگاه والا و تعیین کنندهای دارند و دانشطلبی برای مرد و زن لازم شمرده شده است؛ چون انسان، با دانش، راه و رسم درست زندگی کردن را میآموزد و تحت تأثیر عوامل درونی یا بیرونی، آزادی انتخاب و گزینش را از دست نمیدهد و خردمندانه روشی را برمیگزیند که محبوبیّتی پایدار، ارزشمند و شایسته ی وی را نصیبش کند. کسانی که از دانشطلبی و خِردورزی بهره ی مناسبی ندارند، معمولاً در رسیدن به محبوبیّت واقعی موفّق نمیشوند و در دام افراط و تفریط، گرفتار میشوند.
محبوبیّت میتواند از طریق آراستگی جامه ی عمل بپوشد. طبیعی است که آراستگی، دو ساحت به هم پیوسته ی درونی و بیرونی دارد. از دیدگاه دین و بویژه اسلام، آراستگی در هر دو ساحت، توصیه شده است؛ هم کمال و رشدِ خرد و روان انسانی و تقویت شخصیّت سفارش شده و هم آراستگی و زیبایی ظاهری. در ژولیدگی و ناآراستگی ظاهری دنبال شفافیت و آرامش و آراستگی روحی و روانی گشتن، کاری بیهوده و بدون نتیجه است. چنان که بدون پرداختن به رشد و تکامل روحی و ایجاد شخصیّت درونی به دنبال مقبولیّت مردمی، از طریق آرایش ظاهری رفتن، پذیرش پایداری را به ارمغان نمیآورد.
افسردگی نوجوانان
افسردگی به مجموعه علائمی گفته میشود که در رفتارهای کلامی و غیرکلامی انسان، براساس شرایط محیطی و یا برخی تغییرات فیزیولوژیک منعکس میگردد، بنابراین باید گفت:
افسردگی خفیف زودگذر با علائم اندک رو به زوال از حالات عاطفی انسان است و افسردگی طولانی با علائمی افزاینده، اختلال عاطفی شمرده میشود.افسردگی عادی در تمام سنین دیده میشود و ظهور آن بیشتر از شرایط بیرونی سرچشمه میگیرد تا شرایط درونی بدن انسان، احساس شکست، از دست دادن افراد محبوب، تنزل مقام و وجهه و دوری از موقعیّت مطلوب، احساس عدم کفایت حقارت و ناامیدی ممکن است افسردگی عادی را سبب شوند.
افسردگی به عنوان یک اختلال عاطفی از تراکم نشانههای افسردگی و طولانی شدن زمان عرضه این مجموعه نشانهها، شناخته میشود و طبقهبندی میگردد.
برای کسانی که با نوجوان سر و کار دارند فهم و تشخیص فرق بین افسردگی عادی از افسردگی مرضی اهمیّت فراوان دارد و آشنائی با علل افسردگی، آنان را در پیشگیری شرایطی یاری خواهد داد که افسردگی عادی را بدنبال دارد و در صورت تراکم به افسردگی مرضی ختم میشود.
دوران نوجوانی ، دورانی است که انسان در معرض تغییرات و تحولات عمیق جسمی و روانی واقع میشود، تغییرات هورمونی و رشد جسمی از یک طرف، عوامل روانی و بلوغ روانی و بلوغ فکری و علاقه به استقلال از طرف دیگر نوعی عدم تعادل ایجاد مینمایند که هیچ فردی از گزند آنها مصون نیست.امروزه ثابت شده است که در دوران نوجوانی انسان استعداد زیادی برای ابتلاء به افسردگی دارد .
با نوجوان خود دوست باشید
برای این که بتوانید با نوجوان خود ارتباط برقرار کنید و این ارتباط را استحکام بخشید بار دیگر با او، نوجوانی خود را تجربه کنید. بسیاری از شما دوره پرالتهاب و شیرین کودکی و نوجوانی را پشت سر گذارده اید و بی تردید هر یک از شما آن دوران را با تمام شادی ها و غم ها به یاد می آورید، اما آنچه بیش از همه و از بین تمامی حوادث شیرین و تلخ در صندوق خاطرات پایدار می ماند، طرز برخورد و سلوک بزرگسالان و اولیاء در آن دوران است، که نتایج خود را اکنون در زندگی و در رفتارها نشان می دهد. دوران نوجوانی، مرحله گذر از مرز کودکی و ورود به دنیای تازه و مملو از احساسات مختلف و متناقض، همراه با مشکلات است.
مشکلاتی که اغلب به دلیل درک نادرست یا عدم درک تغییر و تحول روانی و فیزیکی از سوی والدین و خود نوجوان و اطرافیان تبدیل به بحران می گردد. مرحله ای که شناخت آن کمک بسیار زیادی به بارور شدن توانایی های بالقوه، ایجاد و رشد خلاقیت در نوجوانان می گردد و متقابلاً عدم شناخت صحیح و مقابله غیر عاقلانه با بسیاری از تغییرات این دوره موجب واکنش حاد روان شناختی و عاطفی فرد خواهد شد.
این دوره برای نوجوان توأم با بروز مشکلاتی است.
10مشکل دوره ی نوجوانی
مشکلات نوجوانی و راهکارهای عملی والدین(1)
در این مقاله به ذکروتوضیح اجمالی 10مورد از مشکلات دوران نوجوانی می پردازیم.در مقاله ی بعد به بررسی 17راهکارعملی والدین برای مقابله با این مشکلات خواهیم پرداخت.
مشکلات دوره نوجوانی
1- کشمکش بین استقلال و وابستگی:
با توجه به اینکه این دوره، حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی است، از دست دادن حمایتهای بیقید و شرط والدین برای کسب احساس استقلال از یک طرف و لذت مورد حمایت و پشتیبانی آنها بودن و همانطور کودک ماندن و بدون زحمت و دردسر، همیشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف دیگر، در نوجوان کشمکش درونی ایجاد میکند و جنگ روانی عمیقی در ذهن او به وجود میآورد.
بعضاً خانواده و مدرسه و جامعه نیز از او توقعات متناقض دارند، گاهی او را به چشم یک کودک نگاه کرده و برخوردی تحقیرآمیز دارند و گاهی هم توقعات از او بیش از حد توان اوست و به چشم بزرگسالان به او مینگرند که این خود به کشمکشهای درونی نوجوان دامن زده و او را با مشکل روبرو میسازد.
2- طغیان علیه مراجع قدرت:
نوجوان برای کسب استقلال علیه همه ی مراجع قدرت من جمله والدین و کادر مدرسه طغیان میکند.
گاهی اوقات رفتارهایی علیه آنها از خود نشان میدهد، درگیریهایی ایجاد مینماید و به اعمالی دست میزند که روابط او را با آنها و سایر مراجع قدرت به شدت تیره میکند، مثلاً بگومگو میکند، بحث و مجادله ی طولانی انجام میدهد، بر خلاف خواسته ی والدین دیر به خانه میآید، از انجام تکالیف درسی خودداری میکند، سیگار میکشد و حتی ممکن است دست به اعمال بزهکارانه هم بزند.
این مورد در خانوادههای با محدودیت زیاد و یا مدارسی که مقررات سخت و خشک را بدون نظرخواهی و مشورت با نوجوان اجرا میکنند از شدت بالاتری برخوردار است.
3- هویّت فردی :
یکی دیگر از مشکلات مهمی که نوجوان با آن روبرو میشود مساله ی تشکیل «هویت فردی» اوست. بدان معنی که سوالهای متعددی درباره ی مفهوم زندگی، نقش او در این زندگی، مفهوم مرگ و زندگی پس از مرگ و بطور کلی سوالهایی نظیر، من کیستم؟ و به کجا میروم؟ ذهن او را به خود مشغول مینماید که باید به آنها پاسخ دهد.
احساس هویت شخصی در نوجوانان کمکم براساس همانند سازیهای مختلف گذشته ی آنها تکوین مییابد. با ورود به دوره ی نوجوانی ارزشهای گروه همسالان و همچنین ارزیابیهای معلمان و سایر بزرگسالان نیز مطرح است و هر اندازه ارزشهایی که از طرف دوستان و همسالان ابراز میشود با ارزشهای والدین و معلمان همخوانی بیشتری داشته باشد به همان نسبت کار هویتیابی نوجوان آسانتر پیش میرود.
خجالتیها
افراد خجالتی از نظر فیزیولوژیک خصوصیاتی دارند که در اعمال و رفتار آنان ظاهر میشود. بعضی از این علایم فیزیولوژیک عبارتند از: تشدید ضربان قلب، سرخ شدن چهره، اختلالات تنفسی، تغییرات صدابه هنگام صحبت کردن و ... .
در این میان برخی از رفتارهای اضطرابی، بیشتر در نوجوانان دیده میشود؛ مانند: مخفی کردن خود از انظار اطرافیان و آشنایان، به لکنت افتادن، فرار کردن از جمع، مضطرب و دستپاچه بودن، با انگشتان خود بازی کردن، با لباس خود ور رفتن، از این پا به آن پا شدن، سر را خم کردن و عدم برقراری ارتباط بصری مستمر و طبیعی با دیگران، خودتوجهی بیشتر از حد، ضعف اعتماد به نفس، عدم برخورداری از ابتکار عمل و خلاقیتهای ذهنی .
خجالت کشیدن، یک نوع ترس یا اضطراب اجتماعی است که فرداز مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعی گریزان است.
برخیها از همان دوران کودکی گوشهگیر و خجالتی هستند و ممکن است تا پایان عمرشان خجالتی باقی بمانند، اما عدهای دیگر با گذشت زمان و شرکت در کارهای اجتماعی و برخورد و ارتباط با افراد دیگر، رفتارهای متعادل و اجتماعی را در پیش میگیرند. زندگی انسانها سراسر یادگیری است و بخش عمدهای از یادگیری در ارتباط با دیگران کسب میشود.
جوانان و نوجوانان بسیاری هستند که به علت عدم توانایی در برقراری ارتباط با دیگران از نداشتن دوست رنج میبرند. یکی از دلایل بسیار مهم این رفتار ناشی از خجالتی بودن است. شخص خجالتی از صحبت و تماس داشتن با دیگران رنج میبرد و حتی ممکن است به علت کمبودهای واقعی یا تخیلی، خود را حقیر به حساب آورد. چنین افرادی در اجتماع از رشد عاطفی ـ اجتماعی اندکی بهره دارند، لذا همین امر باعث میشود دیگران را بیازارند که ممکن است به صورتهای گوناگون جلوهگر شود؛ همانند بیاعتنایی به دیگران، تمسخر کردن دیگران یا شوخیهای زننده و مخرب.
افرادی که از شخصیت متعالی و باارزشی برخوردارند هیچ گاه به آزار دیگران نمیپردازند کمبود اعتماد به نفس باعث رنج افراد خجالتی میشود و این خود باعث میشود تا این گونه افراد در مواجه شدن با دیگران، به سرعت ناراحت و دستپاچه شوند.
در دوره ی نوجوانی به علت کمی تجربه مسئله ی تصمیمگیری مشکل است بنابراین پدر و مادر و مربیان برای بالا بردن میزان اعتماد به نفس نوجوانان میتوانند نقش ویژهای داشته باشند. علیرغم تمایل جوانان و نوجوانان به رهایی از قیود و محدودیتهای خانوادگی، نداشتن روابط مطلوب و همبستگیهای خانوادگی، اثرات زیانباری به ویژه در سنین دوازده ـ سیزده سالگی روی نوجوانان و به خصوص نوجوانان دختر بر جای میگذارد.
می شه منو باور کنی؟
هرگز از خود سوال کردهاید چه کسی هستید؟
آیا میدانید در چه دورهای از زندگی خود قرار دارید؟
آیا تواناییهای خود را میشناسید؟
و آیا میدانید در آینده چه میخواهید انجام دهید؟
نوجوانی، دورهای است که شما در آن قرار دارید. در این مرحله از زندگی، شما با تغییرات وسیع جسمانی، اعمال ذهنی (شیوه تفکر، روابط اجتماعی) احساس و عواطف مربوط به خود روبرو هستید. یک دوره نسبتاً طولانی که بر سلامت دوران بزرگسالی شما اثر مستقیم دارد. در دوره نوجوانی است که بسیاری از تواناییها شکل گرفته و کامل میشود.
یکی از موهبتهایی که در این دوران به دست میآید، دستیابی به هدف است. اینکه کشف کنیم چه کسی هستیم؟ تواناییهایی بالقوه خودمان را بشناسیم و در نهایت بتوانیم خود را توصیف کنیم. به عبارت دیگر رسیدن به یک هویت منسجم و باثبات و داشتن یک احساس قوی نسبت به خویشتن.
ادراک هر یک از ما از خود، به عنوان فردی مجزا از دیگران که دارای هماهنگی و وحدت در رفتار، نیازها، انگیزهها و علایق است، هویت ما را شکل میدهد که «احساس یگانگی و وحدت»، «احساس تداوم» و «احساس تقابل» از آن تأثیر میپذیرد.
با حضور این سه بخش، میتوانیم به نگرشها و ارزشهای ثابت دست یافته، تصمیمگیری کرده، شیوه زندگی خود را تعیین کرده و بالاخره به یک احساس «خود» قوی دست یابیم. اگر در دستیابی به هویت شکست بخوریم، موجب درهم ریختگی و عدم ثبات در درون خود میشویم، یعنی نمیتوانیم به سوالهای مطرح شده درباره خودمان پاسخ دهیم. در نتیجه قادر نخواهیم شد به کشف خود نائل شویم.
اما چگونه میشود به هویتی سالم و منسجم دست یافت؟ در رسیدن به یک هویت منسجم، تأیید دیگران، مقایسه اجتماعی و همانند سازی دارای اهمیت اساسی است. تأیید دیگران به معنای ارزیابی دیگری از ماست.
رفتارش طبیعی است ، امّا...
کلیدهای رفتار والدین با نوجوانان در دوران بلوغ (1)
بسیاری از مطالبی که درباره جوانان و نوجوانان نوشته شده است، بر عواملی همچون تغییرات فیزیکی، روحی و اجتماعی، همراه با پریشانی و سرگردانی در این سنین تأکید دارد. نه تنها مرحله بلوغ دورانی دشوار برای نوجوانان است، بلکه والدین نیز در این دوران دچار فشارهای روانی، پریشانی، اضطراب و سایر دگرگونیها میشوند.
تاکنون مطالب قابل توجهی درباره ی مشکلات و نگرانیهای والدین و همچنین تغییراتی که در دوران میانسالی بر آنها حاکم میشود، نوشته نشده است. در حالی که این تغییرات، تأثیری مهم در برخورد آنها با نوجوانان دارد. شناخت برخی از رفتارهای طبیعی والدین و نوجوانان در این مرحله انتقالی، از اهمیتی بسیار برخوردار است. برخی از والدین چنین میپندارند که وجود پارهای روحیات و رفتارها در نوجوانان، بیانگر یک معضل است. حال آن که در واقع چنین نبوده و وجود این روحیات و رفتارها در سنِّ بلوغ طبیعی است و باید به عنوان پدیدهای عادی با آنها برخورد شود.
ما در اینجا پیشنهادهایی چند در زمینه چگونگی تشخیص یک رفتار طبیعی از رفتاری غیرطبیعی در نوجوانان ارائه میدهیم تا مشخص شود که والدین چه زمانی نباید نگران شوند و چه موقع و تا چه حد جای نگرانی وجود دارد.
رفتار طبیعی چیست؟
یک کودک باید تا چه اندازه سرحال باشد، تا چه اندازه پرحرف، سرکش، انتقادگر و مقاوم؟ رفتار یک نوجوان طبیعی چگونه است؟
مطلع شدن از رفتارها و روحیات سایر نوجوانان همسن و سال فرزندتان.
منظور این نیست که فرزندتان را همهجا تعقیب کنید، اما باید همبازیهای او را بشناسید تا با اطلاع از رفتار و روحیه آنها بتوانید رفتار فرزند خود را در مقایسه با آنان ارزیابی کنید. با والدینی که نوجوانانی در خانواده خود دارند مشورت کنید تا از رفتار سایر نوجوانان آگاه شوید و بتوانید رفتار فرزند خود را با آنها مقایسه کنید؛ قبل از اینکه درباره عادی بودن رفتار و باورهای فرزندتان تصمیم بگیرید، رفتار، طرز تلقی، نحوه لباس پوشیدن و معیارهای ارزشی نوجوانان همسن و سال او را مورد بررسی قرار دهید. البتّه برخی از نوجوانان منحرف بوده و دارای مشکل هستند. از اینرو باید فرزندتان را با نوجوانانی که سالم هستند، مقایسه نمایید.
معلّمان، مربیان ورزشی و مشاوران تربیتی و افرادی که بیشتر با نوجوانان سر و کار دارند، به طور معمول با رفتارهای طبیعی نوجوانان آشنایی دارند. این عدّه به سهولت میتوانند رفتارهای غیرعادی نوجوانان را تشخیص دهند. هر چند ممکن است قادر نباشند دلیلی برای آن ارائه کنند و روش تشخیص رفتار طبیعی از غیرطبیعی را آموزش دهند.