بیائید ناخواسته به اسرائیل کمک نکنیم
بیائید ناخواسته در جنایات اسرائیل شریک نباشیم
بیائید ناخواسته در قتل عام کودکان و زنان بیگناه فلسطینی گناهکار نباشیم
بیائید در سرعت بخشیدن به شمارش معکوس برای محو اسرائیل شریک گردیم
بیائید در درمان غده ی سرطانی تلاش کنیم
شرکتهای صهیونیستی را بشناسیم و در تحریم آن و معرفی آنها به دیگران بکوشیم
میتوانید لیست شرکتها را از وبلاگ این دوست عزیز دانلود کنید:
بهمن 57: پیروزی انقلاب اسلامی به دست امام خمینی ره
دیروز: پیروزی مقاومت بدست سید لبنان،سید حسن نصرالله
امروز: پیروزی مقاومت در غزه بدست فرزندان امام خمینی (حماس)
فردا: پیروزی مقاومت در سراسر فلسطین،مصر،اردن،عربستان و ...
و...
اندکی صبر سحر نزدیک است.
کریسمس و نزدیک شدن یک سال دیگر به ظهور منجی بر تمام منتظران منجی مبارک
اللهم عجل لولیک الفرج
پژوهشگر موسسه تحقیقاتی واکسن و سرم سازی رازی شعبه شمال غرب ، دستگاه تزریق واکسن به تخم مرغ ساخت .
به گزارش شبکه خبر به نقل از واحد مرکزی خبر، دلخوشی گفت : از این دستگاه برای تزریق بذر ویروس نیوکاسل آنفلوآنزا به داخل تخم مرغ استفاده می شود. ادامه مطلب...
علی آذروش در گفتوگو با خبرنگار دامپروری خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، با تاکید براینکه دولت باید برای تولید مازاد کشور به شکل منطقی برنامهریزی کند،ادامه مطلب...
تصاویر نشان می دهد که کفشهای خبرنگار عراقی به بوش نخورد و وی خود را کنار کشید.
فقها در صحت رمی جمرات، فتوا به لزوم برخورد سنگ با خانه ی شیطان می دهند.
صدای برخورد کفشهای منتظر الزیدی با جناب شیطان بزرگ، مثل بمب در دنیا صدا کرد
حاجی، حجّ نرفته ات قبول!
------------------------------------
هنوز شب یلدا نشده است. فرزندت بیمار است و او را به مطب می بری. خانم منشی می گوید باید یک ساعت و نیم منتظر شوید. یک حساب سر انگشتی می کنی و می بینی تا نیم ساعت بعد از اذان مغرب طول می کشد. شب یلداست. ولی اشکال ندارد. به کلاست هم می رسی که یک ساعت بعد از اذان است.
زن و فرزندت را می گذاری و برای مطالعه به خانه بر می گردی. بعد از یک و نیم ساعت به مطب می روی. منشی می گوید باید نیم ساعت دیگر معطل شوید. تمام برنامه ات به هم می خورد. با کلاست چه می کنی؟..
دکتر سِرُم نوشته است. می گوید: «باید همین الآن بروی داروخانه و نسخه را تهیه کنی و بیایی تا توضیحات بیشتر بدهم.»
می گویی: « کلاس دارم.»
_: نمی شود. حال کودک مساعد نیست. همین امشب باید سرم بزند.
_: آخر بیش از دو ساعت معطل شده ایم. به کلاسم نمی رسم. اگر می شود...
_: نمی شود. زوری است. باید همین الآن بروی داروخانه!
تا خود داروخانه می دوی.آنجا هم پانزده دقیقه ای طول می کشد. تا حالا نصف کلاس رفته است. داروفروش هم که تازه وارد است. با همکارانش کلّی مشورت می کند تا بفهمد دکتر چه داروهایی نوشته است و قیمت و حق بیمه و مابقی چقدر می شود. یک سرم و چند قلم آمپول و یکی دو بسته قرص و شربت، همه ی داروهای نوزاد است. بیش از پنج هزار تومان هم خرج بر می دارد.
دکتر دستورالعمل تزریق را می نویسد و آدرسی را می دهد که باید کودک را برای تزریق به آنجا ببری. گویا شب یلدا تقدیرت غیبت خوردن از کلاس است.
یک ساعت و نیم هم سرم طول می کشد. شلوغی تزریقاتی و سر و صدای بچه هایی که برای تزریق آورده اند کلافه ات می کند.
موتورت را «بادبندی» کرده ای تا هیچ بادی نفوذ نکند. همسرت هم با اینکه خیلی بیش از تو خسته شده، به زور بچه را پوشانده و در بغل گرفته تا مبادا سرما اذیتش کند. با احتیاط و آهسته رانندگی می کنی. بی خیال کلاس! دیگر نمی رسی.
به خانه نزدیک می شوی. با خود فکر می کنی اگر چه خواهرها و برادرهایت و خانه ی پدر، دور است؛ ولی می شود در جمع همسر و فرزند بود. به خانه می رسی. یک اتومبیل سفید رنگ، جلو در خانه پارک شده. وای خدا! چه می بینی؟! دوباره یک نفر دیگر ماشینش را دقیق جلو در کوچک خانه تان پارک کرده است. پیاده می شوید. در را باز می کنی. همسر و فرزند داخل می شوند. ولی موتور نمی تواند وارد خانه شود! حال چه باید کرد. اتومبیل آشنا نیست. قطعا یکی، ته کوچه شب نشینی دارد و صاحب ماشین هم مهمانش است. خستگی چند ساعته ات مضاعف می شود. زنگ چند تا خانه را می زنی. ولی نتیجه ای نمی گیری. سه راه داری؛ یا مثل همیشه تحمّل کنی. یا از تک تک خانه ها سراغ بگیری که با یک حساب سر انگشتی بیش از چهل، پنجاه تا خانه می شود. تازه اگر، مهمان تازه وارد، از کوچه پس کوچه های بعدی نباشد! راه سوم هم کمک گرفتن از 110 است. شاید راه سوم عاقلانه ترین راهی باشد که در آن حال خستگی به ذهنت می رسد. چند دقیقه ای صبر می کنی و کمی آن طرف تر هم سراغ می گیری. سپس به 110 زنگ می زنی و جریان را می گویی. صدای مردی نظامی از پشت گوشی می شنوی که: « خوب بگو ماشینش را بردارد. دیگر چرا به ما زنگ می زنی؟» و مجبور می شوی دوباره جریان را از اوّل برایش بگویی و عاجزانه بخواهی کاری کنند. و البته او هم به تو قول رسیدگی می دهد.
خوشبختانه بعد از پانزده دقیقه ماشین سبز رنگ پلیس می رسد و آژیرش را ـ به جای زنگ خانه ـ به صدا در می آورد. سراسیمه به طرف در می روی. دوباره همان سؤال و جوابهای پشت تلفن تکرار می شود! و جناب نیروی انتظامی با یک جمله خیالت را راحت می کند: « تنها کاری که می توانیم بکنیم این است که به راهور خبر دهیم بیایند جریمه اش کنند.» و دنده عقب به طرف خیابان برمی گردد. البته با بی سیمش صحبت می کند که بعد از نیامدن راهور و گذشت چند ساعت می فهمی حتما به مرکز پلیس خبر داده که مورد سرکاری! بوده است!!! خب البته 197 هم که مثل همیشه خراب و سرکاری تر از سرکارهایش است!
موتورت را جلو در، دقیقا مقابل ماشین مهمان مزاحم یکی از همسایه ها فقل کرده ای. کاغذی را لای برف پاک کن اتومبیل گذاشته ای که رویش نوشته شده: « آقای محترم، لطفا جلو در منزل مردم پارک نکن! خودت بودی ناراحت نمی شدی؟! مردم آزاری بس است.» و البته چون کاغذ کمی کوچک است، نصف جمله ی آخر را کوچک و بدخط نوشته ای.
با صدای استارت اتومبیل خودت را به جلو در خانه پرت می کنی. اگر تو را نمی دید، حتی زحمت برداشتن و خواندن کاغذت را هم به خودش نمی داد. اصلا شاید برایش سؤال هم نشده است که در این خانه چرا باز است و موتورش چرا این ریختی این جا قفل شده؟!
شروع می کنی با او صحبت کردن که از اتومبیل پیاده می شود و می گوید: « آقا نگران نباش! همین یک شب یلدا بود. دیگر ماشینم را این جا پارک نمی کنم.» و البته وقتی داری توضیح می دهی که این مردم آزاری است و فرض کن این جا خانه ی خودت بود و... میان کلامت می پرد و می گوید: « می فهمم چه می گویی! به هر حال شما باید مرا ببخشید!» همین. و سوار می شود و می رود..
الآن دیگر آخر شب است و باید بروی بخوابی. امّا دلت نمی آید دوستان و دشمنان مجازی ات، این ماجرا را ندانند...
با دمیدن طلیعه های پیروزی حماس، به تازگی موج جدیدی در فضای رسانه های غربی به راه افتاده است. این تحلیل ساختگی که پایش به وبلاگستان فارسی هم باز شده است پیروز نهایی این جنگ را نه حماس و نه رژیم صهیونیستی، که ایران می داند. بنا بر این تحلیل، ایران با تحریک حماس، آغازگر این جنگ بود که دودش به چشم دو طرف جنگ رفت و سودش به جیب ایران. مدافعین این تحلیل، معتقدند ایران با رایزنی های سیاسی با سران حماس، آنها را به نپذیرفتن ادامه آتش بس و نقض آن تحریک کرده، با تسلیحات نظامی تجهیز کرده است و پس از شروع جنگ، با بیانیه ی آیت الله خامنه ای آتش آن را دو چندان نموده است. این تحلیل علاوه بر این که بسیار غیر مستدل است و با یک جستجوی ساده در اخبار روزهای قبل از جنگ و روزهای آغازین آن، پی سست آن فرو می ریزد، به این سؤال، مغالطه آمیز پاسخ داده که ایران از این جنگ چه نفعی می برد؟
اگر به دید سیاستمداران غرب و هم فکرانشان بنگریم و به اشکالات اساسی این تحلیل نگاه نکنیم، شاید بتوان گفت ایران به عنوان کشوری مستقل در خاورمیانه که خواهان به قدرت رسیدن و پیشرفت در این منطقه است، از این جنگ سود برده است. ولی آیا ایران هم مانند این سیاستمداران، تفکر سلطه را در پیش گرفته است یا با تفکر و جهان بینی خاصّ خود پیش می رود؟ چیزی که متأسفانه آنها از فهمش ناتوان اند. هژمونی رایج سلطه، باعث شده است که دانش آموختگان سیاست غرب، از فعالیتهای فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران، جز سلطه طلبی، قدرت طلبی و ماهیگیری از آب گل آلود چیزی نفهمند. در حالی که اساسا این تفکر در سیاست جمهوری اسلامی، معنای دیگری پیدا می کند، راه دیگری می رود و اهداف دیگری دارد. انقلاب اسلامی ایران، از همان آغاز، با استکبار، استثمار و سلطه مخالف بود و بر این تأکید می کرد که ملّت ها باید خودشان حکومت هایشان را انتخاب کنند و خودشان درباره آینده خود تصمیم بگیرند. به علاوه، این مسأله در بین ملّتهای اسلامی معنای دیگری هم داشت و دارد. ملّتهای اسلامی اگر چه به زور سیاستهای پدر استعمار، انگلیس پیر، از هم جدا شده اند و مرزهای مجازی بین آنها و بین حکومتهایشان فاصله انداخته است، امّا یک امّت بیشتر نیستند. این گونه نیست که اگر یک کار به نفع ملّت ایران بود ولی به ضرر ملّت عراق، یا فلسطین یا عربستان، آن کار مطلوب ایران باشد، یا مثلا اگر اعمال یک سیاست به نفع مردم بحرین بود ولی به ضرر مردم عراق یا پاکستان، آن کار بد باشد. بلکه در یک فرآیند سیاسی، باید مصلحت کلّ ملّت اسلامی لحاظ شود. جمهوری اسلامی ایران، تلاش فراوان کرده و می کند این تفکر و جهان بینی را که از مسلّمات دین اسلام است و همه ی فرقه های اسلامی به ارتکاز یا به تفصیل آن را پذیرفته اند، در بین امّت اسلامی و کشورهای اسلامی رواج دهد و بر این اساس فرهنگ سازی کند. اصطلاحاتی چون «بیداری اسلامی» (الیقظة الإسلامیة)، فرهنگ «جهاد و مقاومت» (المقاومه)، «اسلام ناب و اسلام امریکایی» (الاسلام الأصیل و الاسلام الأمریکی) و ... در همین فرایند شکل گرفتند و رایج شدند. البته این فکر در بین متفکران گذشته ی امّت اسلام هم رواج داشته است و کسانی مثل «سید جمال الدین اسد آبادی» و شاگردانش مثل «محمد عبده»، «محمد رشید رضا»، «سید قطب» و بسیاری از علمای شیعه و سنّی شدیدا به این فرهنگ معتقد و در پی رواج آن بوده اند. با شکل گیری انقلاب اسلامی در ایران این فرهنگ، در بین بسیاری از متفکرین شیعه و سنی رونق گرفت و همزمان، در مصر، عراق، لبنان، فلسطین و ... طرفداران محکمی یافت. حزب الله لبنان و مقاومت اسلامی فلسطین، زاییده ی این تفکر اند.
با این مقدمه، این سخن بسیار بجاست که «پیروز جنگ غزه، ایران است» اما نه به عنوان یک کشور بیگانه، که به عنوان رواج دهنده ی یک فکر اصیل اسلامی و جزیی از همین امت اسلامی. به عبارت بهتر، «پیروز این جنگ، اسلام است.» اسلامی که ریشه در فرهنگ 1400 ساله اسلامی دارد و همه امّت اسلامی را در بر می گیرد. این جنگ، نه جنگ سرزمین، که جنگ عقیده است. دعوای یهودیت رادیکال که امروزه در قالب صهیونیسم جهانی شکل گرفته با اسلام اصیل، دعوای 50 یا 60 ساله نیست و ریشه در صدر اسلام و حتی قبل از اسلام دارد. (آن زمانی که برخی یهودیان به حجاز کوچ کردند تا مانع از ظهور پیامبر آخر الزمان شوند.) و تا کنون ادامه دارد. طبق نصّ قرآن کریم، اگر چه نیروی یهودیت جهانی، در فتره هایی از زمان، غالب می شود، ولی نهایت این جنگ، با پیروزی اسلام و خفّت مکتب نژاد پرست مذکور است.
نکته دیگر اینکه اسلام راستین، در هیچ جنگی شروع کننده نبوده و نیست و نخواهد بود. ما به دستور صریح بزرگان دینمان، اجازه ی چنین کاری را نداریم. چه در جنگهای دفاعی که در زمان غیبت معصوم و حکومت دانشمندان اسلامی است و چه در جنگهای ابتدایی که در زمان حضور معصوم صورت می گیرد. در این جنگها هم کارزار با مذاکرات علمی، فرهنگی و سیاسی شروع می شود و تلاش می شود موذی گری های دشمن و توطئه های مخفی وی به گونه ای دیگر کنترل شود. و در نهایت، اگر مشکل، حل نشد، کار به جنگ کشیده می شود. لذا این با ایدئولوژی اسلامی نمی سازد که مسلمین آغازگر جنگ باشند. با تحلیل اخبار و بک آپی به چند روز قبل و بعد جنگ غزه متوجه می شوید که اوّلا ناقض آتش بس، رژیم صهیونیستی بود که مسلمانان غزه را تا حدّ مرگ در محاصره قرار داد. که این خود، بهترین نماد شروع جنگ از طرف این رژیم است. و ثانیا به محض پایان آتش بس، و حتی قبل از آن، بمباران هوایی را شروع کرد. مقاومت اسلامی (حماس) در این شرایط چاره ای جز دفاع نداشت. پذیرش تمدید آتش بس یک طرفه، چیزی جز دیوانگی و پذیرش مرگ حتمی نبود! باز در اینجا ایران بنا بر سیاست اسلامی خود، وظیفه دید که دیگر مسلمانان را هم به این دفاع مقدّس تشویق کند. البته نه با ارسال نیروهای جنگی و ادوات نظامی. حماس به تنهایی از پس این رژیم توخالی بر می آمد. بلکه با فشار سیاسی، فرهنگی. همین که حقیقت این جنگ به درستی در بین مردم جهان منتشر می شد و بشود، خود مشارکت در این جهاد است. همین که مردم دنیا، ایران را ـ به عنوان کشوری بیگانه ـ و حماس را ـ به عنوان گروهی تروریستی ـ شروع کننده و دامن زننده به جنگ نشناسند و واقعیت را همان گونه که هست، بفهمند، خودش مساوی با شکست قطعی اسرائیل است. همین که مردم دنیا بدانند این کار مدافعان فلسطینی دفاع است نه ترور و نه قتل بی گناهان و تجاوز به یک کشور صلح طلب!!، مساوی با تضعیف صهیونیسم است. و همین که بدانند بین طالبانیسم و فرهنگ مقاومت و دفاع، فرق اساسی و ماهوی است، مساوی با شکست استعمار است. خوشبختانه، این جنگ با همه ی خساراتی که به بار آورد و با همه خونریزی هایی که داشت، در نهایت به نفع اسلام تمام می شود. همان چیزی که سیاسیون غرب، مرکزش را جمهوری اسلامی ایران می دانند و بجای اصل، سراغ نمادش می روند. و البته و صد البته که با گذشت زمان، شروع کننده ی جنگ را هم کسی جز رژیم منحوس صهیونیستی نخواهند دانست.
نامه ای به باراک و المرت و لیونی:
سلام
میدونم اشفته اید برای همین حالتون رو نمیپرسم
گفتم حالا که صبح تا شب جلسه دارین و با هم هستین یه نامه بنویسم که روحتون شاد شه
می خواستم بگم خسته نباشید
شما سه تا تونستید کاری کنید که همه مردم رو بیارید تو خیابون از همه جای جهان این کار رو حتی با گفتن اینکه
شام میدیم یا پول میدیم هم نمیتونست هیچ کس انجام بده
هیچ کس برای یک پرس چلو کباب هم حاضر به خوردن باطوم و کتک خوردن از نیروهای یگان ویژه نیست. حاضر
به ایستادن در سرما برای ساعت های طولانی نیست .حاضر به کور شدن چشمش به خاطر اشک آور نیست . خلاصه
خسته نباشید .
خانم لیونی دیروز گفتی که ما نماینده ارتش آزادی هستیم . خواستم بگم حرفتون کاملا درسته . شما ارتش آزادید
آمریکا هم ازاد ترین کشوره . ولی آیا هر نوع آزادی خوبه ؟؟؟ ...
تو آمریکا آزادی هست شما هم ارتش کشورهای آزادین . البته بهتر بود می گفتید ارتش کشورهای پفک . کشورهایی
که بلد نیستن حکومت رو بچرخونن و اون رو به هر جور آزاد میزارن . کشورایی که برای یک بی احترامی به گاو
جرم بسیار سنگین تری از بی احترامی به زن گذاشتن . بله شما آزادین بهتون از همین جا تبریک میگم . ولی خب کسی
دوست نداره به این آزادی شما برسه . چون این آزادی مساوی بی عقلی و دیووانگی و آخرشم کشت و کشتار خودتون
شده .
آقای ایهود باراک ، چی شد می گفتی غزه برای ماست . می گفتی با حمله هوایی جمع میشه یا نهایتا طی یک هفته
حمله زمینی هایمونم اغاز میکینم ... کاری کردی که همه فهمیدن از تهدید های آقا ی ما و همچنین سید حسن
ترسیدی . انصافا چقدر نیرو پشت غزه داری ؟؟ از 4 هزار تا که کمتر نیستن . چند تا تانک داری؟؟ از 500 تا که کمتر
نیستن .
تو تونستی به یک چهارم این امکانات سه تا کشور عربی رو بگیری ولی شعری که چند ده روز محاصرش کردی بعد
حمله کردی رو ......
خیلی خنده داره فک کنم دیگه فهمیدی یه نیرویی فراتر از نیروی سلاح هم هست . نیرویی که دیده نمیشه ولی
اثرش همیشه تو کلتونه ... نیروی ایمان ..
جیمی کارتر رو میشناسی حتما . آخرای دورش بود که گفت من از هیچ کس نترسیدم تو جهان به غیر از اون
نوجوون ایرانی که سربند اله اکبر میبنده و فریاد میزنه الله اکبر و حمله میکنه .... بله تو غزه هم از این نیروها کم
نداریم .... اگه میتونستی تا الان حمله می کردی ...حمله زمینی ... میدونی اگه زمینی حمله کنی چیزی جز لاشه
ازتون نمیمونه ... بله با همون کلاش ها و سنگ ها و نارنجکهای دستی .. اون تانکایی که میگین هیچ جور نمیترکه رو
میفرستن هوا .... حالا اگه جرات داری برو ..... اینقدر نیا شعار بده ما این کارو می کنیم ما اون کارو میکنیم ... اگه
میتونستی تا حالا صد بار کرده بودی .... همه میدونن ادم خونخواری مثل تو از کسی نمیترسه که بخواد به خاطرش
جنگ رو تموم کنه .... خودمون فهمیدیم ترسیدی .
خلاصه ای شما سه تا دستاتونو بدین به هم تا یک کم دیگه اسرائیل بمونه و به دست کودکان مسلمان نابود شه .
همونطور که دیدین این کودکان کاری کردن که جهان به انزجار اومد و همه چهره پلیدتون رو دیدن حتی اون ......
البته بعضیا هنوز هم کور ماندن که مشکل از خودشونه .
خب برین سر کاراتون ولی خوشم اومد از موشکهای حماس که می خورد وسط خیابون و خیابون رو به شعاع نیم
متر خراب میکرد ترسیدین و عقب کشیدین .... بدونید حماس تنها نیست هم از لحاظ معنوی هم مادی ..
امروز مواظب باشید برید تو زیر زمین جلسه برگزار کنید که حماس امروز رو روز ضد صهیونیستی نام گذاشته
ایشالله خدا شفاتون بده
بازم بیایین
منتظریم
یا علی
نامه ای کوچک به رهبرم :
آقا جون سلام
ما برو بچه های بسیجی (از نوع اسمیش ) خواهشی از شما داریم ..... خواهش می کنیم
حکم جهاد در راه خدا رو بدین ..... دیگه صبری نمونده .... قول میدیم که اگه شهید
نشدیم بیاییم و روزی 10 ساعت درس بخونیم تا عقب نمونیم از درس .... جون مهدیار دات
بسیجی بذارین ... اگه اوکی ر و بدین حاضریم از اینجا تا غزه رو یه ضرب بدوییم
..... برادرا و خواهرانمون دارن با زجر و غصه شهید میشن .... اونوقت تلویزیون
اینجا فیلم طنز پخش می کنه فوتبال و برنامه آشپزی نشون میده ..... در هر صورت آقا جون منتظر فرمان و حکم جهادیم
همین ......
جدید ترین امار تا الان که دارم می نویسم 430 تا شهید و 2220 زخمی و
الان همه گذر گاها بستس و دارویی نمیرسه بهشون ایرانم دو تا محموله
فرستاده ولی نمی دونم رسیده یا نه ..... تو همه کشورا از جمله مصر با
توجه با پیام های رهبر و سید حسن مردم جمع شدن و خواستار یک چیزن ......
دیگه هم اینکه تانکای صهیونیسم دور تا دور غزه مستقر شدن ... چند تا توب
خونه هم فعال شدن اونجا ... خبر نگارا هم از اونجا دور شدن و همه چیز
امادس برای یک هولوکاست واقعی .... ولی گمون نمی کنم با این تهدیدی که سید
حسن الان کرد جرات کنه حمله منه ..... در ضمن موشکهای شهاب 3 ما هم بیکار
نیستن .... حماس هم دمش گرم اسرائیل رو ترکون و همچنین نیروهای خود رو
اماده درگیری تن به تن کرد البته تن به گلوله .... ولی خب آخر ما پیروزیم
......
همینا یادمه ... اینم یادم رفت بگم که دست این وزرا و دستندر کاران
اسرائیل درد نکنه که روح آدمو شاد می کنن ... امروز فک کنم اسمش لیوندی
گفت تو هر جنگی غیر نظامی هم میمیره .... المرت میگفت باید سازمان ملل
جلوی جنایت های حماس رو بگیره که داره هلوکاست درست میکنه تو تلاویو ....
اینم برای این بود که روحتون شاد شه
جمله اخر :
امام زمان (عج) اگه نیایین وضع همینه . میبینید که همه دارن گمراه میشن ....
دیگه چقدر این دینمون که مثل زغال گداهتس روی دستمون نگه داریم ؟؟؟ منتظرتونیم.
رهبرا منتظر فرمان شماییم ..... تا خون در رگ ماست .... جهاد غیرت ماست
برخی طرحها که در اعتراض به رژیم صهیونیستی ساخته اند:
و این هم یک هماهنگی جالب در وبلاگنویسان 360 :
به اینجا (+) و اینجا (+) هم سری بزنید.
متن زیر کمی طولانی است ولی برای شناخت چهره مرموز و خطرناک صهیونیسم، ضروری است. ما برخی عقاید خطرناک یهود را از دو کتاب تورات (تحریف شده) و تلمود(کتاب اعتقادات و احکام دینی یهود) را آورده ایم.
الف) تورات
تورات به معنای تعلیم و بشارت، کتابی است آسمانی که بر پیامبر عظیم الشأن حضرت موسی علیه السلام نازل شده است. ولی یهودیان، این کتاب را تحریف کرده و خرافات و افسانه های زیادی در آن جای دادند؛ به گونه ای که امروزه به یک کتاب مضحک و عجیب در آمده است.
نویسندگان تورات اشخاص مجهول الهویه ای هستند که قرآن درباره آنها می فرماید: « پس وای بر کسانی که از پیش خود چیزی نوشته و به خدای متعال نسبت دهند تا به بهای اندک و متاع ناچیز دنیا بفروشند. وای بر آنها از آن نوشته ها و آنچه از آن به دست آرند.» بقره 78
اینک به برخی قسمت های تورات تحریف شده توجه فرمایید تا با ماهیت نژاد پرستی یهود و صهیونیست بیشتر آشنا شوید :
1. خداوند مانند انسانهاست. (سفر پیدایش، اصحاح اوّل، آیه36 )گیس و لباس دارد. ( سفر دانیال، اصحاح هفتم) دو پا دارد. ( سفر خروج، اصحاح 24)مانند انسان راه می رود. ( سفر پیدایش، اصحاح 3) آن قدر نادان است! که بدون نشانه نمی تواند خانه ی مؤمنان را از خانه کفار تشخیص دهد. ( سفر خروج، اصحاح 12، آیه 12) پیمان خود را می شکند. (سموئیل اوّل، اصحاح 2، آیه30 ) از کرده خویش پشیمان می شود. ( سموئیل اوّل، اصحاح15، آیه10)با انسان کشتی می گیرد. ( سفر پیدایش، باب34)مار از او راستگوتر است.( سفر پیدایش، اصحاح سوم، آیه30)
2. پیامبران هم از خدا دست کمی ندارند. برخی با زنان زنا می کنند!(سموئیل دوم، اصحاح11، آیه11) برخی با دختران خود!(سفر پیدایش، اصحاح29)برخی مردم را فریب داده، می کشند و زنهایشان را به همسری در می آورند.(سموئیل دوم، اصحاح 11) برخی با خدا کشتی می گیرند. (سفر پیدایش، اصحاح 29)برخی برای پرستش بتها خانه می سازند. ( اول پادشاهان، باب 11)برخی با خداوند درشتی و خشونت می کنند. (سفر خروج، اصحاح32، آیه 31)برخی از زنا متولد شده اند!! (سفر داوران، باب11، آیه 1)برخی دروغگو هستند (اول پادشاهان، اصحاح 13، آیه 11)و برخی نبوت را به زور از خداوند گرفته اند.(سفر پیدایش، اصحاح 32)
قسمت هایی از متن تورات کنونی:
3. « من گفتم که شما خدایانید و جمیع شما فرزندان حضرت اعلی، لیکن مثل آدمیان خواهید مرد.» سفر تثنیه، باب 10، آیه 15
4. « اقوام غیر اسرائیل به جماعت خدا راه نخواهند یافت و هیچکدام از آنها به میان جامعه خداوندی وارد نخواهند شد.» سفر تثنیه، باب 23، آیات 1ـ3 ادامه مطلب...