چه جرم رفت که با ما سخن نمی گویی
جنایت از طرف ماست یا تو بدخویی
تو از نبات گرو برده ای به شیرینی
به اتفاق ولیکن نبات خودرویی
هزار جان به ارادت تو را همی جویند
تو سنگ دل به لطافت دلی نمی جویی
ولیک با همه عیب از تو صبر نتوان کرد
بیا و گر همه بد کرده ای که نیکویی
تو بد مگوی وگر نیز خاطرت باشد
بگوی از آن لب شیرین که نیک می گویی
گلم نباید و سروم به چشم درناید
مرا وصال تو باید که سرو گلبویی
هزار جامه سپر ساختیم و هم بگذشت
خدنگ غمزه خوبان ز دلق نه تویی
به دست جهد نشاید گرفت دامن کام
اگر نخواهدت ای نفس خیره می پویی
درست شد که به یک دل دو دوست نتوان داشت
به ترک خویش بگوی ای که طالب اویی
همین که پای نهادی بر آستانه عشق
به دست باش که دست از جهان فروشویی
دراز نای شب از دردمندان پرس
تو قدر آب چه دانی که بر لب جویی
ز خاک سعدی بیچاره بوی عشق آید
هزار سال پس از مرگش ار به ینبویی
بقایای کشف شده در زیر دیوار دورا نشان از آن دارد که از گازهای سمی برای محاصره این شهر استفاده شده
بنابه تحقیقی در بریتانیا، ایرانیان باستان اولین بشرهایی بوده اند که از گازهای شیمیایی در جنگ استفاده کرده اند.
یک محقق بریتانیایی گفته است که شواهدی را کشف کرده است که امپراطوری ایران در قرن سوم میلادی در جنگ با رومی ها از گازهای سمی در شهر "دورا" -واقع در شرق سوریه کنونی- استفاده کرده است.
این نظریه بر اساس بقایای حدود 20 سرباز رومی که در زیر دیوار این شهر کشف شده اند، مطرح شده است.
بقایای کشف شده در نشست سالانه موسسه باستان شناسی آمریکا به نمایش گذاشته شد.
تحقیق جدید نشان می دهد که ایرانیان باستان برای ورود به شهر دورا در زیر دیوار آن یک نقب حفر کرده بودند.
سایمون جیمز، باستان شناس از دانشگاه لستر انگلستان، می گوید آنها همچنین قیر و سنگ سولفور آتش زده بودند تا گازهای پر تراکم سمی تولید کنند.
او افزود که دودکش های زیرزمینی احتمالا به تولید و توزیع این گازهای مرگ آور کمک کرده است.
رومی ها ظاهرا برای جلوگیری از محاصره این شهر نقب خودشان را حفر کرده بودند. دهانه دو نقب در زیر زمین با یکدیگر تلاقی پیدا می کرده است.
سایمون جیمز می گوید: " ایرانیان باستان برایکشتن 20 مرد در فضایی به ارتفاع یا پهنای کمتر از 2 متر و طول یازده متر به سربازان فوق بشر نیاز داشته اند اما این کار را با گازهای سمی در عرض چند دقیقه انجام داده اند."
دکتر جیمز می گوید: "سربازان رومی کشف شده در محل تلاقی دو نقب در زیر زمین با دودهای سمی مواجه و در عرض چند ثانیه بیهوش شده اند و ظرف چند دقیقه مرده اند."
حفاری ها نشان داده است که اجساد سربازان رومی توسط دشمنانشان در نزدیکی محل تلاقی نقب ها و در محل ورود به نقب رومی ها انباشته شده بودند تا پیش از آتش زدن تونل برای ورود به آن ایجاد سد کرده باشند.
باستان شناس بریتانیایی می گوید: "شواهد باستان شناسی به دست آمده در شهر دورا به روشنی نشان می دهد که ایرانیان دوره ساسانی به اندازه رومی ها در محاصره کردن شهرها به عنوان روشی در جنگ، مهارت داشته اند."
شواهد همچنین ثابت می کند که ایرانیان باستان با هدف فرو ریخته شدن دیوار شهر دورا و همچنین برج که کنار آن بوده به حفر نقب دست زده اند.
با این که نقب ایرانیان باعث نشده که ساختار این دیوار فرو بریزد، مهاجمان سرانجام دورا را تصرف می کنند.
با این حال، این که ایرانیان باستان چگونه توانسته اند وارد این شهر بشوند هنوز هم یک راز به حساب می آید چون جزئیات عملیات محاصره در شواهد تاریخی به جای مانده کشف نشده است.
دورا مدتی بعد از تصرف رها شده و ساکنان آن توسط ایرانیان باستان کشته یا به امپراطوری ایران منتقل شده اند.
در سال 1920 بخشی از بقایای این شهر که در شرایط خوبی مانده بوده است توسط سربازان هندی که تلاش داشته اند در کنار دیوار دورا سنگرهای دفاعی ایجاد کنند، از زیر زمین بیرون آورده شد.
اسکلت شهر دورا در دهه های بیست و سی میلادی توسط محققان فرانسوی و آمریکایی کشف شد.
![]() |
افسانه جومونگ |
![]() |
2007 |
![]() |
لی جو هوآن |
![]() |
علیرضا باشکندی |
![]() |
1387 |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
نام سریال: گرگ و میش
تعداد قسمت: 16
تعداد مترجم مورد نیاز: 3 نفر
مترجم شماره 1: فرشاد
مترجم شماره 2: سروش
مترجم شماره 3 : محمدجواد
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
7 |
8 |
9 |
10 |
11 |
12 |
13 |
14 |
15 |
16 |
سو هیون ( لی جونکی ) جلوی چشمهایش مادرش توسط گروه از مجرمین تایلندی( چیونگ بانگ) کشته شد،
در آینده درارگان "ان آی اس" پذیرفته می شود دوست و همکار مادرش او را بزرگ میکند و سو هیون مین
سو هیون یکی از عناصر ان آی اس می شود،
سو هیون جی وو رو دیده( دوست دختر دوران کودکیش ) و بعداً یک برخورد مهم با اون دارد.
با هم یک قول برای آینده می دند . اما, یک روز, سو هیون برای اداره یک معامله با چیونگ بانگ می ره,درست در بازگشت در مخمصه میفته بخاطره یادآوری خاطرات وحشتناک زمانیکه قبلا در تایلند بود.
رئیس سازمان ان آی اس, جیونگ, تصمیم می گیره سو هیون رو برای نفوذ به چیونگ بانگ تشویق کنه.
.... پس,طبق خواسته رئیس جیونگ, سو هیون جاسوس سازمان ان آی اس می شه. کاملا گذشته اش مخفی میشه, سو هیون به
چیونگ بانگ نفوذ می کنه با فکر انتقام. با اسم مستعار کی, اون خیابانهای خطرناک بانکوک رو می بینه ,
مهرآباد، شاید روزگاری جایی بود که حتی تهرانی ها هم نمی شناختند. اما در روزی شگرف همه دنیا به آن چشم دوخت. به پرنده ای که روی قلب ها نشست؛ در میان شور و التهاب آدم هایی عاشق، مردمانی سرودخوان، میان فرشی از گل، فرود آمد و امانت گرانبهای خود را به زمین گذارد. در میان مردمی که هنوز باور نمی کردند اولین روِ یای ایشان به تحقق پیوسته و امامشان پس از سال ها تبعید، به رغم مقاومت دشمنان در میان ایشان است و امامشان آمد در 12 بهمن.
آمد تا بگوید حق آمده است تا باطل برود، فرشته آمده است تا دیو برود، خون آمده است تا بر شمشیر پیروز شود.
به رغم همه تلاش ها و کارشکنی های دولت بختیار، امام آمد و یکسره به میان سوختگان عشق رفت: در میان شهیدان شهر، شهیدانی که به راستی، به دور از هر طمع و چشمداشتی، پر و بال در آتش عشق زدند و سوختند. جوان، پیر، زن و مرد. گاهی بی آنکه جرعه ای از لب لعل دنیا بچشند، جام عمر را لب نزده بر زمین نهادند و تشنه رفتند.
و مقصد امام، شهر عاشقان بود. رفت تا با عاشقان پیمان ببندد، رفت تا شهیدان را شاهد بگیرد، رفت تا شهیدان شهادت دهند، رفت تا با میلیون ها ایرانی تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون پیمان ببندد.
خیابان هایی پر از گل، قدمگاه امام شد تا در مقصد بعدی در خیابان ایران توقف کند، خیابانی با نام یک میهن و در این خیابان در مهد علم بیاساید که خیل عاشقان مشتاق، تاب و توان از مردی به سن و سال او می ربود. ولی امام آمده بود تا در کنار مردم باشد برای همیشه. آیا مرزهای ایران برای مردی چون او کافی بود؟ او مردی بود برای تمام دنیا و شاید عقبا.... و خیابان ایران برای خیل مردمی که تشنه دیدار او بودند، کوچک بود.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تنها یک حادثه داخلی برای تغییر یک رژیم سیاسی نبود. بلکه همانگونه که بسیاری از دولتمردان آمریکائی، اسرائیلی و اروپائی در خاطرات خود از آن روزها تعبیر کردهاند، انقلاب از دیدگاه آنان زلزلهای ویرانگر برای جهان غرب بود.
گذشته از آنکه آمریکا مطلوبترین شرائط جغرافیائی، اقتصادی و نظامی را در یکی از حساسترین مناطق جهان که مرزهای طولانی با رقیب (دولت شوروی) داشت، از دست میداد امواج این انفجار بزرگ رژیمهای وابسته به غرب را در ممالک اسلامی و بلاد عربی متزلزل و بیمناک کرده بود. پیام اصلی انقلاب اسلامی ماهیتی فرهنگی داشت و مبتنی بر اندیشه دینی و ارزشهای معنوی بود. پیروزی انقلاب به معنای صدور پیام و ارزشهای آن و به حرکت در آمدن موجی از خیزشهای رهایی بخش در کشورهای اسلامی و جهان سوم بود. همزمان با ایران، رژیم وابسته به آمریکا در نیکاراگوئه نیز سرنگون شد. در افغانستان دولت شوروی ناگریز از کودتای خونین و سپس لشکرکشی و اشغال این کشور شد تا حرکت اسلامی را مهار کند.1 در عراق، کودتای صدام با همین هدف شکل گرفت. 2 مردم لبنان و فلسطین پیروزی انقلاب ایران را جشن گرفتند و جهاد خویش را در شکلی نوین و ملهم از انقلاب اسلامی آغاز کردند. جنبشهای اسلامی در مصر، تونس، الجزایر، سودان، عربستان و ترکیه احیا شدند.
پس از جنگ جهانی دوم نظمی ظالمانه بر جهان حکمفرما بود. مناطق مختلف جهان بین دو قدرت غالب شرق و غرب تقسیم شده بود و سازمانهای نظامی ورشو و ناتو نگهبانان این نظم ناعادلانه بودند. هیچ حرکت و تحولی در جهان سوم خارج از این چارچوب و بدون وابستگی به یکی از دو قطب حاکم امکان موفقیت نمییافت. اینک انقلابی در جهان معاصر و در منطقه امن غربیها پیروز شده بود که شعار اصلی آن «نه شرقی نه غربی» بود. نهضت امام در ایران مستقیماً با امپریالیسم آمریکا درافتاده بود و شکست را بر او تحمیل کرده بود. این واقعیت کمونیستها را در ادعای مبارزات ضدامپریالیستی شان خلع سلاح میکرد و برای نخستین بار در عصر حاضر، دین را به عنوان عاملی حرکتزا در پهنه مبارزات ملتها مطرح میساخت.
با وجود همه ناباوریها و تمامی تلاشهایی که در سطح بینالمللی برای حفظ رژیم شاه و جلوگیری از موفقیت امامخمینی بعمل آمد، انقلاب اسلامی در مرحله نخست مبارزات خویش پیروز گردید و از این جهت پیروزی آن بیشتر به یک معجزه شبیه بود تا تحولی عادی. به جز امامخمینی و تودههای بیشماری که خارج از تحلیلهای معمول، به گفتهها و وعدههای امام باور قلبی داشتند، عموم تحلیلگران سیاسی و همه کسانی که در رخدادها و حوادث ایران دخیل بودند وقوع چنین پیروزی را، حتی تا روزهای واپسین عمر رژیم شاه ناممکن میدانستند.
چنین بود که از صبحدم 22 بهمن 1357 خصومت با نظام نوپای اسلامی در پهنهای گسترده آغاز شد. جبهه دشمنیها را آمریکا رهبری میکرد و دولت انگلیس و برخی دول اروپایی دیگر به همراه تمامی رژیمهای وابسته به غرب در آن مشارکت فعال داشتند. شوروی (سابق) و اقمار آن نیز ناخرسند از اتفاقی که در ایران افتاده و به حاکمیت دین منجر گردید، با آمریکائیها در بسیاری از خصومتها همسو شدند. نمونه بارز این همپیمانی در همنوائی نیروهای چپ و راست ضدانقلاب داخل کشور که بعدها اسناد وابستگی آنان به سفارتخانههای شوروی و آمریکا افشا گردید و از آن بارزتر هماهنگی همهجانبه دو کشور در تجهیز صدام و حمایت از او در جنگ با جمهوری اسلامی را میتوان مشاهده کرد. اما امامخمینی با همان منطقی که نهضت اسلامی را آغاز کرده بود، در اوج فتنهها و فشارهای خارجی انقلاب را هدایت کرد و آن را با اراده خویش به دوره سازندگی و ثبات هدایت نمود.
نهضتی که امامخمینی پرچمدار و پایهگذار آن بود، توانست غبار از چهره اسلام زدوده و سیمای حقیقی آن را پس از 14 قرن به جهان تشنه عدالت بنمایاند. به همین دلیل است که انقلاب اسلامی ایران در جهان اسلام به عنوان «انقلاب امامخمینی» شناخته شده است. 3
به همین علت است که تاکنون هیچ یک از طرحهای سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا علیه ایران ک غالباً با حمایت یا سکوت متحدان منطقهای و جهانی آن کشور همراه بوده، به نتیجه نرسیده است. و به همین دلیل است که پس از گذشت نزدیک به سه دهه مقابله غرب با انقلاب، امروز تئوریسینها و سیاستمداران اروپائی و آمریکائی بر ضرورت پذیرش و تحمل واقعیت انقلاب و جایگاه جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی تاکید میکنند. 4
نهضتی که در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید، امروزه برای بسیاری از ملل جهان چراغ راه زندگی است. مهمترین دستاوردهای این انقلاب در صحنه بینالمللی تاکنون به قرار زیر بوده است.
1. تجدید بنای تفکر انقلابی بر مبنای دین
2. مطرح شدن اسلام بعنوان یک ایدئولوژی انقلابی.
3. تلفیق موفقیت آمیز رهبری سیاسی و مذهبی.
4. احیاء اخوت اسلامی در میان مسلمانان جهان.
5. احیاء روحیه گرایش به معنویات و ارزشهای دینی در میان مسلمانان جهان.
6. احیاء روحیه خودباوری و سلطه ستیزی در میان ملتها.
7. منفعل شدن دولتها و قدرتها در برابر اراده ملتها.
از این رو «22 بهمن» تنها نباید به عنوان روز پایانی یک رژیم سیاسی و آغازی بر حیات رژیم دیگر تلقی گردد. بلکه باید از آن به عنوان سرفصلی برجسته در تاریخ سیاسی ایران و نقطهای عطف در روند مبارزات ملت ایران یاد کرد.
خلاقیت همراه با مدیریت تغییر
مقدمه
درمقاله حاضر، ضمن بیان نمونه ای از طوفان ذهنی، که سبب کسب موفقیت در زمینه کوهنوردی شده است، ضمن ارائه پندهایی برای تجار، ارتباط مستقیم استعداد را با ژن ها انکار کرده، معتقد است هرکسی صلاحیت خلاقیت را دارد و تنها چیزی که در زمینه بروز خلاقیت موثر واقع می شود، تحریک مغز است وهرچه بیشتر درجهت رشد ذهن از آن استفاده شود، نتایج بهتری را به ارمغان می آورد.
این مقاله همچنین برای مدیران سازمانها، راهکارهایی جهت هدایت و پرورش خلاقیت ارائه کرده است که با بهره گیری از آن خواهند توانست محیطی مناسبتر برای رشد و پویایی افراد فراهم سازند و از این طریق عملکرد سازمان خود را نیز بهبود بخشند.
درمورد طوفان ذهنی و طراحی ابزار برای ایجاد این صاعقه ذهنی، «مک گارتلند» تکنیک های جرقه زدن عقاید جدید را برای رهبری سازمانها به وسیله این عقاید نو و بهبود اجرای کار، پیشنهاد می کند با «گریس» در آدرس http://www.thunderboltthinking.com ارتباط برقرار کنید.
در سال 1975 «کولینز» به عنوان اولین فرد به قله سایکو واقع در «دورادوکایون» نزدیک «بولدر» در «کلرادو» صعود کرد. سالها بود که کوهنوردان تلاش کرده بودند این قله را فتح کنند. آنها ناموفق بودند چون گستردگی صخره بیش از پهنای بازوان آنها بود. «کولینز» دریافت هنگامی که بازوانش بیش از اندازه برای رسیدن به نوک صخره کوتاهند، پاهایش این چنین نیستند سپس او راهی برای نگهداشتن صخره برای رفتن معکوس، پیشنهاد کرد. راه او این بود: استفاده از پاها وانگشتان پا برای نگهداشتن صخره. پس از آن او موفق شد که به کمک بازوانش به نوک کوه برسد.
به عبارت دیگر، با چرخاندن خودش به سمت بالا، «کالینز» روش جدیدی برای صعود به یک صخره غیرقابل صعود پیدا کرد. او ارتباطات موجود در فرایند صعود با روش جدید را پیدا کرد که ثمره اش یک راه حل ابداعی بود.
درسهایی برای تجار
چه موقعی لازم است شما فکرتان را به روش معکوس منعطف سازید؟ داستان «کولینز» درسهایی برای به کارگیری خلاقیت در محیط کار داشت. هریک از ما ظرفیت پیروزی بر خلاقیت به کار گرفته شده توسط رقبای تجاری را دارد. خلاقیت یک مهارت است که میتوان آن را آموخت.
همان گونه که خلاقیت، فرایند به کارگیری منابع موجود در زمینه های جدید است. نوآوری، فرایند تنظیم عقاید موثر و یافتن راههایی برای عملی نمودن این ارتباطات است.
نوآوری عبارت است از: «یک تغییر جهت اصولی به منظور دستیابی به نتایج بهتر».
نوآوری = خلاقیت + تغییر
موانع دست وپاگیر
بیشتر از تضمین بقای سازمان، خلاقیت نقش ویژه ای در دستیابی به موفقیت بازی می کند. بیشتر بازرگانان از تحلیل احتمال در تصمیمگیریهایشان استفاده می کنند. «جیم کالینز» هشدار می دهد که اگر شما زندگیتان را صرف این کنید که عقاید آزاد داشته باشید این تمام آن چیزی است که شما همیشه تصمیم داشته اید که انجام دهید، اما شما نمی توانید به نوک کوه برسید درحالی که یک پای شما روی زمین باشد. پس چه چیز است که مانع پیشرفت ما می شود؟ افسانه ای هست که می گوید خلاقیت یک استعداد ذاتی و ارثی است که مستقیما در ارتباط با ژن هاست. اما مطالعات و پژوهش در زمینه خلاقیت و اساس آموزش و پرورش می گوید که هرکسی صلاحیت خلاقیت را دارد. به علاوه پژوهشهای پزشکی نشان می دهد زمانی که قربانیان ضربه مغزی تحت معالجه قرار می گیرند، اغلب مشاهده می شود که برخی از اعمال مغز مثل ارتباطات جدیدی است که از آن منشعب می شود. درواقع تحریک مغز سبب ایجاد رشد می شود. با وجود این به نظر می رسد بیشتر مردم ظرفیتهای خلاق خود را در هنگام پیری از دست می دهند.
یک مطالعه دانشگاه کلرادو نشان می دهد که در 5 سالگی ما 98 بار در روز از خلاقیت درکارها بهره می بریم. 113 بار می خندیم و 65 بار سوال می پرسیم.
در 44 سالگی که سن جاافتادگی است، تعداد دفعات به کارگیری خلاقیت به 2 بار در روز و خندیدن به 11 بار و سوال پرسیدن به شش بار تقلیل می یابد.
گروه مطالعاتی دانشگاه کلرادو همچنین دریافت که یک نرخ واکنش منفی بین افزایش سن و ارائه ایده های نو وجود دارد.
راه برداشتن موانع
تحریک ذهن، رشد ذهنی اشخاص و تحریکهای مثبت، همه برای غلبه بر موانع بروز خلاقیت مفیدند. مدیران باید آشکارا مشکلات را مطرح سازند و خلاقانه کار کنند تا افراد را در پرورش عقایدشان برای رسیدن به راه حلهای ارزشمند یاری کنند. سخت ترین روش برای ازبین بردن موانع بر سر راه خلاقیت، ایجاد یک محیط ذهنی اثربخش است.
راهنمایان باید فرایند خلاقیت را به وسیله ایجاد ارتباط بین خلاقیت و ذهن تحلیلگر به منظور شکوفایی ایجاد کنند.
بین ذهن خلاق و تحلیلگر، ارتباط دوجانبه ای برقرار است به این نحو که شما برای نوآور بودن به هر دوی آنها نیاز دارید.
ذهن تحلیلگر، بحث درمورد ماهیت یک راه حل یا مشکل را انجام می دهد و تعیین می کند که کدام دسته اعمال بهتر به نتیجه میرسند. تصحیح و انتخاب عقاد و تهیه طرحهای انجام کار به همان اندازه برای ابداع مهمند که کسب عقاید جدید مهم هستند.
13 خوش یمن
اگر شما می خواهید شرایط جدیدی در محیط کارتان ایجادکنید، سعی کنید «13 خوش یمن» را که راههایی برای تغذیه، پرورش و هدایت خلاقیت آزمون کرده است، پیاده کنید.
1 – درپی رازی برای دستیابی به خلاقیت نباشید: پیشامدهای قابل انتظار را تعریف کنید؛
2 – پیدا کنید که اشخاص چگونه خلاق تر می شوند؛
3 – نظارت را معنا و بویژه روی قسمتی که راه حلهای خلاقیت موردنیاز واقع می شوند تمرکز کنید؛
4 – ترس از شکست را به حداقل برسانید: راههایی برای ازبین بردن مخاطره بیابید. به اشتباهات به عنوان فرصتهایی برای یادگیری توجه کنید؛
5 – بازی را بپذیرید: به افراد فرصت دهید که مهارتهای بازی را خوب یاد بگیرند؛
6 – برای ارتقای یک سازمان به افراد برای تقویت نوآوری مسئولیت بدهید؛
7 – در رفتارتان یک روند مشخص را به کار ببرید. به افراد نشان دهید که برای آنها کار می کنید و به عقیده ها و ایده های تکمیل شده، شانس مجددی بدهید؛
8 – به خاطر داشته باشید که رفتار نوآور به خودی خود اتفاق نمی افتد. ابزار و مدل های مختلف اندیشیدن را که توسط آنها، افراد میتوانند آزمایش کنند و بپذیرند فراهم سازید؛
9 – ارتباطات فعال را تشویق کنید: بین گروههای مختلف موانعی قرار دهید تا تبادل متقابل اندیشه ها در یک گروه رشد کند و سریعتر انجام گیرد؛
10 – به عقاید فرصت کافی دهید تا رشد کنند و پرورش یابند؛
11 – مسیرهایی ایجاد کنید که از آنها عقایدخلاق به مرحله عمل وارد شوند؛
12 – خلاقیت در امر یافتن پست به عنوان یک اصل، به نحوی که موفقیت سازمان را به ارمغان آورد و نه به صورت تقلب در این امر. سعی کنید خلاقیت را به اهداف حرفه خود بیفزایید؛
13 – مهارتها و رفتارهای خلاق خود را افزایش دهید. برای مثال، اگر شما جایی را برای شروع، جستجو می کنید ناحیه ای را انتخاب کنید که ازآنجا لازم است تغییر در سازمان شما صورت پذیرد. یا جایی که بهتر به تغییر واکنش نشان می دهد.
نتیجه گیری
اغلب ما عادت داریم عدم کامیابی به هدفهای خود را که ناشی از کم کاری، کم توجهی و بی دقتی است، با بهانه های واهی مانند نداشتن استعداد ذاتی، موافق نبودن تقدیر و عواملی مشابه توجیه کنیم. لیکن در بسیاری از مواقع در نهاد خود به این مسئله واقفیم که با تلاش، جدیت و نگاه دقیق تر به مسائل می توانستیم روشهای جدیدی ابداع کنیم که ما را به سمت موفقیت راهنمایی کند. در سازمانها نیز اغلب شکستها و شکافهای موجود بین وضعیت حال واهدافی که در برنامه مشخص شده است به این موضوع برمی گردد که مدیران از شکوفایی خلاقیت درکارکنان استقبال نمی کنند و به دلایل مختلف از جمله سن بالا و عدم ریسک پذیری، تمایلی به استفاده از نوآوری و روشهای جدید پیشنهادی ندارند.
درنتیجه، محیط اثربخش برای رشد و پرورش ذهن کارکنان نیز وجود نخواهد داشت. همچنین کارکنان تمایل بسیار زیادی به کارهای تکراری دارند و این گونه است که حتی بسیاری از کارشناسان در سالهای انتهایی خدمت نیز برای نوشتن یک نامه ساده به دنبال نامه مشابه آن هستند تا از آن الگو بردارند.
تاکید بر صرفا موروثی نبودن خلاقیت می تواند راهگشای ما در بسیاری از مشکلات این چنینی باشد.
منبع: source:www.leader-values.com