قسمت بیست و پنجم افسانه جومونگ - روانشناسی آوا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از نابردباری بپرهیز که دوستان را می رَماند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
طبس مسینا ، سیل ، مقالات کامپیوتری ، ویندوز ، قیصر امین پور ، عشق ، عکس ، فوتسال ، فرش ، مادرزن ، شعر ، شهادت ، بیرجند ، آرمیون ، ترجمه ، ترجمه انگلیسی ، ترجمه فارسی ، تغذیه ، تلاشگران ، چشم ، چله ، حاج علی جان ، حاملگی ، حجاج ، خانوار ، خداوند ، خط ، خوسف ، داماد ، داور ، دختر ، درمان علایم ، درمیان ، دستگاه قضایی ، دکتر شریعتی ، دلتنگی ، دیر شکوفایی زبان ، ذهن ، رشد ، رمضان ، روانگردان ، ریه ، زارع ، زخم زبان ، زعفران ، زمستان ، سالن ورزشی وحدت طبس مسینا ، سرطان ، سرطان بینی ، سن ازدواج ، سنتوری ، سولفور ، سیر ، سیگار ، آسیاب جان محمد ، آل عمران ، آلعمران ، آمار ، آنفولانزای پرندگان ، آیدی ، اختلال یادگیری ، اختلالات زبانی ، ازدواج ، ازدواج هوشیارانه ، اس ام اس ، اس ام اس با ترجمه ، استقلال ، اسکرین سیور ، اسلام ، اصغری ، اطلاع رسانی ، انتخابات ریاست جمهوری ، اوتیسم ، ایرانیان باستان ، باران ، باطری ، بهار ، بیجار ، بیش فعالی ، بیماری ، پارکینسون ، پدر ، پرستش ، پسر ، پویا ، پیتزا ، پیتزاء سبزیجات ، پیتزای سبزی ، پیروزی ، تاریحچه فرش ایران ، تالاسمی ، تخریب ، شهر طبس مسینا ، طاووس ، طبیعت ، عارفانه ، عزت ، عشایر ، مجلس ، فرماندار ، قالیچه ، قرآن کریم ، قضاوت ، قلب ، عناب ، عید قربان ، فارسی کردن اعداد در ورد ، فاطمه نظری ، فجر ، عشقی نژاد ، عصب شناختی ، 13 آبان ، Truth حقیقت Trust اعتماد Trash آشغال Thrush برفک دهان ، آبی آرام ، کارت گرافیک ، کامژیوتر ، کردستان ، کشیدن حروف ، کلیه ، کوچ ، کوچه های خراسان ، کودکان عقب مانده ذهنی ، گاز ، گزیک ، گفتگو با خدا ، گل کلم ، گلبولهای قرمز ، گلدون ، گلو ، گیاه ، لب تاب ، لوزالمعده ، یلدا ، یونانی ، مقدسات ، مهارتهای ادراکی در کودکان ، موسیقی درمانی ، میخ ، میرمحرابی ، ناحیه حرکتی تکلم : یا برکا ، نارساخوانی ، نقاشی ، نوروپسیکولوژی ، نوروز ، هفته های اول بارداری ، هنر درمانی ، وحدت ، وحید شمسایی ، وقت زیارت ، ویتامینها ، ویرانی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :102
بازدید دیروز :58
کل بازدید :724025
تعداد کل یاداشته ها : 1346
103/9/7
10:16 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
سلمان هدایت[300]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

به عنوان یه دامولی راه پدرمو ادامه میدم

قسمت بیست و پنجم : به عنوان یه دامولی راه پدرمو ادامه میدم

 

در ادامه ناکامیها در حمله همه نگاهها به جومونگ میشه که اونهم میگه تا باباهای نداشته یک به یکمونو در نیارودن هر چی زودتر صحنه رو خالی کنید

 

خلاصه از دید دشمن دور میشند و میگند اینها دیگه از کدوم جهنم درده ای اومده بودن حالا چه خاکی توی سرمون کنیم جومونگ میگه نمیشه رودرو باهاشون جنگین باید زیر آبی بریم شما پناهندها رو نجات بدین تا من یه خاک تو سرم کنم با زره پوشها

سواره نظامها هم میریزند توی جنگل و جستجو رو شروع میکنند 

              

      

اون طرف ماری و بقیه هم از فرصت استفاده میکنند تا زره پوشها نیستن پناهنده ها رو نجات میدن

این طرف آهنگ سکانس موفقیت جومونگ گذاشت میشه و جومونگ هم به مدد مهارت خدادادیش تیرها رو میزنه توی چشم و گلوی (توی زنجیر کلاه خود ) سواره نظام که محافظی نداره و همه شونو ردیف میکنه (تا حالا کسی عقلش به اینجا نمیرسه فقط باید جومونگ راهشو یاد میگیرفت )

گونگ سو خبرو به یانگ جو میده اونهم که چشهاش گرد شده میگه سریع یه گروه دیگه بفرستین ببنیم کی تونسنه زره پوشهامون رو شکست بده حواستون باشه رییس اسحله خونه نفهمه که بدبخت میشیم

سوسونو و بقیه هم متوجه حضور زره پوشها توی هیون تو میشند و میفهمند که یه اتفاقی افتاده . رییس پیل که ترس برش داشته به سوسونو میگه این بابای تو این اوضاع برای چی میخواد رییس اسحله خونه رو ببینه نکنه میخواد روش درست کردن ششمیر قولادی رو ازش بپرسه که سوسونو میگه من هم خبر نداره بابام چی کار میخواد بکنه

رییس اسحله خونه که بازیگرش به زور دو تا کلمه چینی اونهم با فکر و مکث زیاد حرف میزنه ، هم میاد هیون تو و یانگ جو که بر عکسش که توی قسمتها اولیه گفتیم مثل بلبل چینی حرف میزنه هم میره استقبالش و پذیرای گرمی از اون و هیئت همراه میکنه و توی مراسم پذیرایی به طرف میگه سلام گرم منو به امپراطور برسون و بگو میخوام به بویو آهنگر بفرستم تا براشون شمشیر بسازه

 

یانگ جو به تسو میگه قضیه حل شده و آهنگرو رو میفرستم بویو تسو هم کم مونده اونجا بال در بیاره که دختر مربوطه یانگ جو سولان وارد میشه و چایی میاره ولی اول جلوی باباش میزاره

 سولان

خلاصه قرار میشه توی خلوت باهام حرفهاشونو بزن و ببیند به درد هم میخورند یا نه .سولان میگه شنیدم که باباهمون قبلاً روابط حسنه ای داشتن تسو میگه داشتن تمام شد رفت الان سایه همو با تیر میزند سولان میگه حالا با عروسیمون مواقت میکنه اخه من الان دیدمت ازت خوشم اومد تسو هم میگه میخواد بکنه یا نکنه من سر قولم هستم

 

نارو به تسو میگه میخوای این دختره رو بگیری تسو میگه من میخوام شاه بشم گفتم که میگیرشم اما به عنوان صیغه نه ملکه .من سوسونو رو میخوام برای ملکه ایی منتها اون باید بفهمه که من چه از خود گذشتگی کردم

اوته به یون تابال میگه که ملاقات با یانگ جو اوکی شد سوسونو میگه حالا میخواید جطور سر رییس اسلحه خونه کلاه بزارید که یون تابال میگه میخوام روش ساختش رو بخرم شما فقط نگاه کنید و یاد بگیرید