عنوان مقاله: الگوی پژوهش در موضوع اسلام و دنیای متجدّد با الهام از اندیشه های استاد مطهری (2)
موضوع: مدیریت اسلامی
در اینجا مروری داریم بر تعارض های سنت و تجدد در دو حوزه موضوعات نظری و مسائل عملی [64]. تأکید بر این نکته ضروری است که برشمردن این تعارض ها، الزاماً به معنای حقانیت موضع سنتی و بطلان موضع تجدد نیست. چنان که از استاد مطهری نقل شد، باید با برخی از این تعارضات و تغییرات زمانه مبارزه و از برخی پیروی نمود.
بخش اول: تعارض های نظری سنت و تجدد
1ـ رویکرد کلی فلسفه و فیلسوفان
ـ توجه فیلسوفان به متافیزیک (هستی شناسی) یا بی فایده دانستن آن و پرداختن به معرفت شناسی و زبان شناسی
ـ پیوند فلسفه با دین یا گسستن از دین و پیوند با علوم تجربی
ـ خادمِ دین بودن فلسفه یا رقیب آن بودن و تلاش برای نشستن به جای حقایق دینی
ـ وجود فیلسوفان همراه و هم هدف و تکمیل کننده هم یا فیلسوفان منفرد، متعارض و رقیب
2ـ هستی شناسی
ـ اعتقاد به عالم غیب و مجردات و یا جهان موجودات را منحصر در محسوسات دانستن
ـ اعتقاد به علت غایی در آفرینش جهان و یا انکار آن
ـ قبول علیت یا انکار و تردید در آن
ـ قبول کلیات یا انکار و تردید در آن
ـ قبول علت نخستین یا انکار و تردید در آن
ـ رد تسلسل یا قبول آن
3ـ معرفت شناسی
ـ قبول معرفت های شهودی، علم حضوری و وحی یا رد آنها و تنها قبول معرفت های تجربی و حسی
ـ اعتقاد به امکان جمع میان عقل و ایمان یا ناسازگار دانستن آنها
ـ اعتقاد به امکان معرفت و رد شکاکیت یا پذیرش شکاکیت و تئوری پردازی برای آن
ـ اعتقاد به وجود گزاره های بدیهی (معرفت های کلی و ضروری پیشین و مستقل از تجربه) یا انکار چنین گزاره هایی
ـ اعتقاد به وجود فطرت (دانش ها و گرایش های ذاتی در انسان) یا همه معرفت ها را حاصل تجربه دانستن
ـ اعتقاد به امکان بحث از امور ارزشی یا رد آن و بی معنی دانستن گزاره های آن
ـ اعتقاد به امکان بحث از ماوراء طبیعت یا رد آن و بی معنی دانستن گزاره های آن
4ـ ارزش شناسی (فلسفه اخلاق)
ـ معنی داری زندگی یا پوچ انگاری و نیهیلیسم
ـ پذیرش یا نفی پشتوانه بودن دین برای اخلاق
ـ هدف اخلاقیات را سعادت اخروی (بهشت) یا سعادت دنیوی (آرمانشهر) دانستن
ـ اخلاقیات برخاسته از عبودیت و خداپرستی یا برخاسته از انانیت و خودپرستی و منفعت طلبی
ـ بدیهی دانستن مفاهیم و گرایش های اخلاقی یا بررسی منطقی، معرفت شناختی و معناشناختی مفاهیم اخلاقی
ـ انقیاد در برابر احکام اخلاقی وجدان یا چون و چرا و تردید در آنها
ـ قبول ارزش های مطلق یا نسبیت گرایی
ـ عینیت گرایی یا ذهنیت گرایی در اخلاق
ـ اعتقاد به حقایق نفس الأمری (رئالیسم) یا انکار آن (ایده آلیسم) و حداکثر توجه به فایده رسانی (پراگماتیسم)
5 ـ انسان شناسی
ـ اعتقاد به ارتباط یا عدم ارتباط انسان با سرچشمه الهی
ـ احساس تقدس یا انکار و رد آن
ـ پایبند بودن به مقدسات یا رهایی از قید آنها
ـ تجلیل از مقدسات یا تحلیل و کالبدشکافی آنها
ـ اعتقاد به جایگاه ویژه انسان در نظام خلقت یا انسان را هم عرض موجودات مادی دیگر دانستن
ـ اعتقاد به شرافت و کرامت ذاتی انسان یا انکار آن
ـ در پی شناخت و تفسیر جهان بودن و یا به دنبال نقد و تغییر عالم بودن
ـ اعتقاد به تفاوت ماهوی انسان و حیوان یا برچیدن این مرز
ـ اعتقاد به ارزش های ذاتی و الهی برای انسان یا قراردادی دانستن همه شؤون انسان
ـ لحاظ امتیاز معنوی برای فرد یا گروه یا نفی این امتیاز
ـ رأی را با اکثریت دانستن در برخی از امور یا حق را با اکثریت دانستن در همه امور
ـ تفکیک میان انسان آن چنان که هست و آن چنان که باید باشد یا نفی این تفکیک و تکیه بر انسان آن چنان که هست
ـ توجه با انسان کامل و ایده آل یا تأکید بر انسان متوسط منتشر در جامعه
6 ـ دین شناسی
ـ فطری دانستن دین یا ناشی از جهل و ترس و... دانستن آن
ـ معقول دانستن دینداری و ایمان یا مغایر عقل شمردن آن
ـ ایمان را چیزی برتر از علم (باور صادق موجه) دانستن (علم همراه تسلیم) یا آن را پایین تر از علم شمردن (باور غیرموجه)
ـ دین را مؤثر در همه شؤون فردی و اجتماعی دانستن یا آن را امری صرفاً فردی شمردن (سکولاریسم)
ـ اعتقاد به حقانیت بیشتر یک دین یا همه ادیان را راه های هم عرض به سوی حقیقت دانستن (پلورالیسم)
7ـ اندیشه های سیاسی
ـ دغدغه تکلیف داشتن (اصالت تکلیف در انسان ها یا حداکثر، جمع حق و تکلیف) یا دغدغة حقوق داشتن (اصالت حق در انسان ها)
ـ توجه به اخلاق و فضیلت محوری در جامعه یا توجه به حق و قانون محوری در جامعه
ـ پذیرش حق الهی در عرصه های مختلف یا انکار آن
ـ تشکیل سازمان اجتماعی بر اساس حقوق الهی یا بر اساس عقل بشری و قرارداد اجتماعی
ـ تعیین هویت فرد انسانی در نسبت با خدا و دین (امت) یا در نسبت با دولت (شهروندی)
- تأکید اصلی بر آزادی معنوی یا بر آزادی اجتماعی
ـ آزادی در راستا و چارچوب ارزش های دینی یا آزادی مطلق یا در محدوده آزادی دیگران
ـ دخالت دین و ارزش های الهی در سیاست یا عدم چنین دخالتی
ـ حق حاکمیت را در گرو صلاحیت دانستن یا در گرو مقبولیت بیشتر شمردن
ـ حق را ملاک عقیده و عمل افراد قرار دادن یا عقیده و عمل افراد (رأی اکثریت) را ملاک حق قرار دادن
8ـ اندیشه های حقوقی
ـ قانونگذاری با توجه بیشتر به زندگی فردی (فقه) یا با توجه بیشتر به زندگانی اجتماعی (حقوق)
ـ قانونگذاری در چارچوب تعالیم و ارزش های الهی یا صرف توجه به قراردادهای اجتماعی
قانونگذاری با معیار مصالح واقعی و به ویژه مصالح معنوی انسان یا صرفاً با معیار سودمندی دنیایی
ـ ثابت و ابدی دانستن برخی از قوانین یا متغیر دانستن همه آنها
ـ دغدغه تکلیف داشتن (اصالت تکلیف یا حداکثر جمع حق و تکلیف) یا دغدغه حقوق داشتن (اصالت حق در انسان ها)
ـ توجه به عقاید و باورهای افراد یا قضاوت تنها بر اساس ظواهر رفتارشان
ـ اختلاف مسلمان و کافر در برخی از حقوق اجتماعی یا عدم چنین اختلافی
ـ اختلاف زن و مرد در برخی از حقوق اجتماعی یا عدم چنین اختلافی
9ـ اندیشه های اقتصادی
ـ هدف از اقتصاد را برقراری عدالت یا انباشت ثروت دانستن
ـ پیوند اقتصاد با اخلاق یا عدم چنین پیوندی
ـ تقدم جامعه بر فرد در مصالح کلی یا تقدم فرد و منافع او
ـ تقدم اصالت و ارزش های انسانی و لزوم رشد همه استعدادهای او یا تقدم و اصالت افزایش تولید ولو با ضایع کردن استعدادها
ـ اصالت تقاضا در تولید یا اصالت عرضه همراه با تأکید فراوان بر تبلیغات
ـ اصالت حداقل مصرف (قناعت) یا ترویج مصرف گرایی هر چه بیشتر
ـ تولید حداقل برای و به اندازه مصرف یا مصرف حداکثر برای تولید بیشتر
ـ اصالت عدالت یا اصالت توسعه
ـ سهم داشتن خدا و دین در درآمد افراد یا عدم وجود چنین سهمی
ـ اهمیت تولید کشاورزی یا تولید صنعتی
ـ مطلوبیت بیشتر و نهایی را در کار دانستن یا در استراحت و رفاه شمردن
ـ ¬ اقتصاد و رفاه را به صورت محدود و مقدمه ارزش های متعالی و اخروی خواستتن یا اصالت دادن به آن و نه چیز دیگر
ـ وجود ملاک های شرعی و الهی در محدودیت مالکیت (حلال و حرام) یا بی توجهی به چنین ملاک هایی