فرا رسیدن 12 بهمن ماه آغازسی و یک و مین فجر پیروزی انقلاب را بر همه ی فجرآفرینان تبریک می گوییم
خوانندگان گرامی تمامی مطالبی که به صورت پرسش و پاسخ درباره مسائل جنسی مطرح می شود برگرفته از وبلاگ مشاوره دختر و پسرهای نوجوان و جوان با آدرس http://smhtt.parsiblog.com. می باشد. اگر سوال بخصوصی دارید می توانید در همان وبلاگ مطرح کنید یا اگر می خواهید به صورت خصوصی پاسخ دریافت کنید در همین وبلاگ مطرح کنید و از طریق آیدی در اولین فرصت دریافت کنید. البته به علت مشغله زیاد شاید دیرتر جواب دریافت کنید. در کل برای دریافت اطلاعات کاملتر به آدرس وبلاگ http://smhtt.parsiblog.com.مراجعه کنید.
موفق و پیروز باشید
پس از واقعه تلخ عاشورا، رسالت سنگین بانوان کاروان حسینی آغاز گردید. آنان با وجود شرایط سخت جسمی و روحی، میبایست از اندیشه و کلام و احساس یاری گرفته و با خطبههای پرشور خویش، مردمی که در عمق نادانی به سر میبردند را از حقانیت راه امام حسین(علیهالسلام) و مظلومیت ایشان آگاه سازند و به رهبری زینب(علیهاالسلام)، به نشر معارف اسلام و رساندن پیام شهیدان بپردازند تا اسلام را از هدم و زوال نجات بخشند. این جاست که به هدف والای امام حسین(علیهالسلام) از همراه نمودن زنان و کودکان، با خویش پی میبریم. شهید مطهری میفرمایند: «... ابا عبدالله(علیهالسلام) اهل بیت خودش را حرکت میدهد، برای این که در تاریخ رسالتی عظیم را انجام دهند. برای این که نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشند، اما با قافله سالاری زینب، بدون آن که از مدار خودشان خارج شوند، از عصر عاشورا زینب(علیهاالسلام) تجلی میکند و از آن به بعد به او واگذار شده بود.»
فعالیتها و حماسه زن عاشورایی را پس از قیام، میتوان به دو بخش تقسیم نمود:
1- حماسه آفرینی زینب(علیهاالسلام)، در نهضت عاشورا
2- نقش و فعالیت سایر بانوان، در این نهضت
حماسه آفرینی زینب (علیهاالسلام) در نهضت عاشورا
همان گونه که میدانیم، حفظ و نگهداری یک نهضت و انقلاب، از انجام آن مهمتر است. حضرت زینب (علیهاالسلام) بعد از حادثه جانسوز دهم محرم الحرام سال 61 هجری، پیام رسای خویش را از دشت خونین کربلا برای مسلمانان ابلاغ نمود و آن را برای همیشه در تاریخ، زنده نگاه داشت.البته، حضور و نقش عظیم آن حضرت در نهضت کربلا، منحصر به بعد از قیام نیست، بلکه ایشان از ابتدای راه، حضوری فعال و تعیین کننده در انقلاب حسینی داشتند. همیاری حضرت زینب (علیهاالسلام) با امام حسین (علیهالسلام) در انجام مسؤولیتها را میتوان بزرگترین نقش آن حضرت، تا قبل از ظهر عاشورا دانست. آن حضرت به عنوان امین امام، بخش وسیعی از مسؤولیتها و امور کاروان را بر عهده داشت، تا امام (علیهالسلام) فرصت و فراغ بیشتری برای آماده سازی قیام داشته باشد. اما اصلیترین وظیفه حضرت زینب (علیهاالسلام)، بعد از ظهر عاشورا، متجلی میشود. اگر نبود آن عالمه غیر معلمه در کربلا، نه تنها انقلاب امام حسین(علیهالسلام) دستخوش تحریف میگردید، بلکه اسلام نیز در معرض خطری جدی قرار میگرفت. تبلیغ پیام شهادت، سرپرستی قافله اسرا، پرستاری از امام سجاد(علیهالسلام)، حفظ و حراست زنان و کودکان، و... مسؤولیتهای سنگینی بود که آن حضرت پس از قیام عهده دار بود. سخنرانی حضرت زینب (علیهاالسلام)، در بارگاه ابن زیاد و یزید، آن چنان شورانگیز بود که ارکان حکومت اموی را به لرزه انداخت. سخنان پرشور او در تشریح اهداف انقلاب حسینی و بیان اوضاع اندوهبار روز عاشورا، دسیسهها و جنایات رژیم را برملا نمود. روشنگریهای آن حضرت، توانست جامعه چشم و گوش بسته آن زمان را بیدار کند. پیامد تلاشهای حضرت زینب(علیهاالسلام) انقراض حکومت اموی و جلوگیری از اتلاف خون پاک شهدای کربلا، و در نتیجه، احیای مجدد اسلام بود. آن حضرت در کوفه،2 شام 3 و مدینه 4، به افشاگری بنی امیه اقدام نمود و چهره کریهشان را به مردم نشان داد؛ و این خود قیامی دیگر شد، برای براندازی دستگاه فاسد خلافت. خطابههای پرشور حضرت زینب (علیهاالسلام) هراسی عظیم در دل بنی امیه پدید آورد و به همین جهت، ایشان را به مصر تبعید نمودند؛5 اما غافل از این که این زن فصیحه بلیغه پیام شهادت را به مصر نیز خواهد برد، و سرانجام، این اسطوره صبر و ایثار در 15 رجب سال 62 هجری، در تبعید، به ملکوت اعلی پیوست.6 گر چه زینب(علیهاالسلام) اندکی بیش، پس از واقعه جانسوز کربلا زندگی نکرد، ولی در همین مدت اندک، کنگرههای کاخ ستم را فرو پاشید، و پیام عاشورای امام حسین(علیهالسلام) را تا ابد ماندگار کرد.
نقش سایر زنان پس از قیام
غیر از زینب(علیهاالسلام)، عده دیگری از زنان نیز بودند که به رهبری و مدیریت حضرت(علیهاالسلام)، کارهای تبلیغی و فرهنگی بسیاری پس از حماسه عاشورا انجام دادند که تأثیر زیادی بر جامعه آن روز داشت و چه بسا اثرات آن تا به امروز ادامه دارد. نقش آفرینی زنان را پس از قیام عاشورا، از دو بعد عمل و گفتار، میتوان مورد بررسی قرار داد:
1- نقش عملی زنان پس از قیام عاشورا
بعد از به پایان رسیدن جنگ، زنان در عرصه عمل، نسبت به فاجعهای که از سوی دستگاه غاصب یزید بر امام حسین(علیهالسلام) و یارانش وارد شده بود را به شدت محکوم نمودند. و جالب این که اکثر این زنان، کسانی بودند که شوهرانشان در سپاه کوفه، بر علیه امام به مبارزه پرداخته بودند که در ذیل به چند نمونه از آنها میپردازیم.
- زنی از قبیله بنی بکر
بعد از ظهر عاشورا، زنی از قبیله بنی بکر که همسرش در لشکر عمر بن سعد بود، از وضعیت اسراء متأثر شده، شمشیر به دست میگیرد و به سوی سپاه کوفه هجوم میبرد و به قوم خود میگوید: «ای آل بکر! دختران رسول خدا را غارت کنند، در حالی که جز خدا پناهگاهی ندارند؛ برای خونهای رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) قیام کنید.»
همسرش او را از آن کار منع کرد و به اردوگاه باز گرداند.
- زنان بنی اسد
پس از پایان جنگ، بدنهای مطهر شهدا بر روی زمین تفتیده کربلا مانده بود، و هیچ کسی جرأت نداشت که برای دفن و کفن اجساد قدم بردارد؛ چرا که طبق دستور عمر سعد، مأموری بر بدنها گمارده شده بود. در این وضعیت، زنان قبیله بنی اسد که در نخلستانهای نزدیک کربلا بودند، با بیل و وسایل دیگر، به سوی میدان هجوم بردند. مردان آنها با دیدن حرکت شجاعانه زنان، به کمک آمدند و به کفن و دفن شهیدان پرداختند.
- ام عبدالله
او همسر «مالک بن نسیر» بود. شوهر او در روز عاشورا با شمشیر بر سر مبارک امام ضربتی زد و عرقچینی که بر سر امام بود، پاره شد و امام مجروح گردید. پس از جنگ، او عرقچین را به خانه آورد و به همسرش داد تا آن را بشوید. اما ام عبدالله گفت: «به غارت رفته پسر دختر پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) را به خانه آوردهای؟ آن را از پیش من ببر.»9
و این زن، بدین گونه اعتراض خویش را به عمل قبیح کوفیان و همسرش اعلام داشت.
- نوار همسر خولی
پس از آن که خولی بن یزید اصبحی سر مبارک امام را برای کسب جایزه به کوفه آورد، ابتدا آن را به خانه برد. همسرش در نهایت اعتراض، شوهرش را طرد و نسبت به او ابراز انزجار نمود. سپس به حیاط رفت و نزدیک سر مبارک امام تا صبح بیدار نشست. در کتب تاریخی، از مشاهدات وی در این شب، نسبت به حضور فرشتگان برای تکریم و تقدیس سر مبارک امام مطالبی آمده است.
- زنان آل ابی سفیان
سخنرانیها و خطابههای پر شور حضرت زینب(علیهاالسلام)، در مجلس ابن زیاد و یزید، موجب گردید که زنان آل ابی سفیان از این واقعه متأثر شده، مراسم نوحه سرایی و گریه و شیون برای امام حسین(علیهالسلام) و یارانش بر پا دارند.و بدین ترتیب، انزجار و اعتراض خویش را نسبت به عمل مردان ناجوانمرد خود اعلام دارند.
- هند همسر یزید بن معاویه
پس از افشاگری زینب کبری(علیهاالسلام)، هند که از واقعه تلخ عاشورا سخت متأثر و ناراحت شده بود، به همسرش در مورد به شهادت رساندن امام حسین(علیهالسلام) اعتراض نمود و گفت: «ای یزید! آیا تو دستور دادهای سر حسین فرزند رسول خدا را از تن جدا کنند و بالای نیزه برند؟ آیا تو فرزند فاطمه را کشتی؟» یزید مضطرب شد و برای گریز از کاری که کرده بود، گفت: «... خدا بکشد ابن زیاد را که او را کشت، من به کشتن او راضی نبودم.»نکته قابل تأمل در این مطلب، انزجار هند، همسر یزید، از حرکت شوم همسرش میباشد که با این اعتراض، ضربه سختی بر حکومت شوهر خود وارد کرد. اینها نمونههایی از واکنش زنان کوفه و شام به عملکرد مردانشان بود. اما بانوان دیگری هم با کردار خویش، در جبههای تبلیغی به مبارزه علیه آل ابی سفیان پرداختند. ایشان از همراهان و پیروان امام حسین(علیهالسلام) بودند، که با اقدامات هوشیارانه، اعتراض خویش را بیان نمودند.
- رباب همسر امام حسین(علیهالسلام)
رباب همسر امام حسین(علیهالسلام)، دختر «امرء القیس بن عدی بن اوس» بود. او در کربلا حضور داشت و شاهد شهادت همسر و فرزند شیر خوارهاش علی اصغر بود. وی پس از کربلا و اسارت، در مدینه ساکن شد.در برخی روایات آمده است که در بازگشت اسرا به مدینه، رباب دستور داد تا سقف خانهاش را بردارند و خود و دخترش سکینه، در خانه بی سقف روزگار گذراندند. چون به او گفته میشد که از زیر آفتاب سوزان برخیز. با گریه و شیون میگفت: من با چشمان خود حسین(علیهالسلام) را دیدم که گرمی آفتاب، بدن او را میگداخت.و این خود نوعی مبارزه و قیام علیه ستم یزید و عمّالش بود. رباب با این حرکت، به تحریک احساسات و عواطف مردم پرداخت، تا زمینه را برای قیامهای دیگر مردمی فراهم سازد.
- زنان مدینه و بنی هاشم
بعد از واقعه کربلا، زنان مدینه، بر سر قبر رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) رفتند و مراسم عزاداری برپا نمودند.آنان بدون هیچ هراسی از دستگاه حاکمه، با شور و شعور، دست به اقدامی مهم زدند. آنان با رفتن بر سر قبر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، با زیرکی و تیزبینی، به همه نشان دادند که این فرزند رسول خداست که به شهادت رسیده است. و پس از آن تا یک سال، روز و شب، در مدینه نوحه سرایی میکردند.امام صادق (علیهالسلام) نیز در این زمینه میفرمایند: پس از واقعه کربلا، هیچ زن هاشمی، سرمه به چشم نکشید و خضاب نکرد. دودی نیز از خانه بنی هاشم برنخاست تا پنج سال که عبیدالله بن زیاد کشته شد.»17 و این نشانگر نقش اساسی و مهم زنان در حفظ و تداوم نهضت حسینی بود. اینان با عزاداریهای پی در پی، در حقیقت، به مبارزه علیه حکومت بیدادگر یزید برخاستند و با حرکتهای مثبت که در نهایت لطافت و ظرافت انجام میشد، در اذهان تأثیر به سزایی گذاشتند. زنان انصار نیز به همراهی زنان بنی هاشم، زمینه را برای شروع مبارزاتی نو بر ضد دستگاه بنی امیه فراهم ساختند، و با شعور دینی و سیاسی خویش، گامی بلند در احیای نهضت عاشورا برداشتند.
2- نقش سخنرانی و خطابههای زنان پس از قیام
علاوه بر اقداماتی که زنان در عرصه عمل انجام دادند، خطابهها و سخنرانیهای بانوان هاشمی را میتوان مهمترین عامل برای روشنگری مردم و براندازی حکومت یزید دانست؛ چرا که اگر نبود این افشاگریها، جامعه خفته آن روز متحول نمیگردید و ندای حقطلبی و ستیز علیه ستم، بلند نمیشد.
همان گونه که گذشت، امام سجاد (علیهالسلام) و زینب کبری (علیهاالسلام) بزرگترین نقش را در این زمینه ایفا کردند. آنها با اخطارها، هشدارها و بیدار باشها، ضربه سنگینی بر آل امیه وارد نمودند. اما دیگر زنان هاشمی نیز که در نهایت فصاحت و بلاغت بودند، نقش مهمی در خنثیسازی تبلیغات مسموم اموی داشتند. زنانی چون ام کلثوم و فاطمه صغری دختر20 امام حسین(علیهالسلام) و... . نکته قابل ذکر این که طبق آمار تاریخی، 21 زن در روز عاشورا، از سپاه و کاروان امام حسین به اسارت درآمدند، که از این عده 6 نفر غیر هاشمی و بقیه، زنان بنی هاشم بودند.اسارت این بانوان اگر چه اجباری و ناخواسته بود، ولی آنها را در موقعیتی قرار داد که توانستند پیام خود را به گوش مردم برسانند. آنان هر جا رسیدند، از فرصتها سود جسته، وقایع کربلا را بازگو کردند. خطبههای پرنفوذ این بانوان بزرگوار، که مصداق نیکوی امر به معروف و نهی از منکر است، چنان تأثیری بر اذهان خفته مردم گذاشت که زمینه ساز تحولاتی عظیم و قیامهایی چون قیام توابین و قیام مختار گردید. علاوه بر آن، این سخنرانیها و روشنگریها، دستاوردهای مهم دیگری نیز داشت که رسوا ساختن دستگاه حاکم، دادن روح مقاومت و ایستادگی به مردم، ایجاد وحدت و یکدلی در بین مردم جهت مبارزه و قیام، بیداری افکار و اندیشهها، تهیه عوامل سقوط رژیم، توسعه معارف اسلامی، ایجاد ارزشهای اخلاقی جدید و... از جمله این دستاوردهاست. تأمل درباره شخصیت و موقعیت هر یک از این زنان، میتواند عظمت و بزرگی اقدامات شایسته آنان را جلوهگر نماید و درسی باشد برای زنان در عصرهای مختلف، برای وصول به اهداف عالیه اسلام.
فرا رسیدن عاشورا سالروز شهادت امام حسین(ع) را به همه مسلمانان تسلیت می گویم و به همین مناسبت آخرین وصیت ایشان را یادآور می شوم
بسم الله الرحمن الرحیم...؛ این وصیت حسین بن علی است به برادرش محمد حنفیه. حسین گواهی می دهد به توحید و یگانگی خداوند و این که برای خدا شریکی نیست و محمد(ص) بنده و فرستاده اوست و آئین حق( اسلام) را از سوی خدا( برای جهانیان) آورده است و شهادت می دهد که بهشت و دوزخ حق است و روز جزا بدون شک به وقوع خواهد پیوست و خداوند همه انسان ها را در چنین روزی زنده خواهد نمود.امام در وصیت نامه اش پس از بیان عقیده خویش درباره توحید و نبوت و معاد، هدف خود را از این سفر این چنین بیان نمود:
من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از شهر خود بیرون آمدم؛ بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیای سنت و قانون جدم، رسول خدا(ص) و راه و رسم پدرم، علی بن ابی طالب(ع) است. پس هر کس این حقیقت را از من بپذیرد( و از من پیروی کند) راه خدا را پذیرفته است و هر کس رد کند( و از من پیروی نکند) من با صبر و استقامت( راه خود را) در پیش خواهم گرفت تا خداوند در میان من و بنی امیه حکم کند که او بهترین حاکم است. و برادر! این است وصیت من به تو و توفیق از طرف خداست، بر او توکل می کنم و برگشتم به سوی اوست.
Must Read for Every Man and of course Woman (to understand man)
باید همهء مردم بخوانند بخصوص خانمها(برای درک کردن آقایون)
If a female is reading this article then just realize the value of a man; and if its a male then feel proud of after reading it!
اگر خانمی این مقاله رو مطالعه کند به ارزش یک مرد دست خواهد یافت و اگرآقا باشد احساس غرور خواهد کرد.
"One day, while a woodcutter was cutting a branch of a tree above a river, his axe fell into the river. When he cried out, the Lord appeared and asked, "Why are you crying?"
یک روز وقتی یک هیزم شکن در حال شکستن درختها در بالای یک رودخانه بود تبرش از دستش به داخل رودخانه افتاد .آن مرد در حال گریه کردن بود که فرشته ای ظاهر شد و علت گریه اش را پرسید.
The woodcutter replied that his axe has fallen into water, and he needed the axe to make his living.
هیزم شکن جواب داد:تبرش در داخل آب افتاده و برای امرار معاش لازمش دارد.
The Lord went down into the water and reappeared with a golden axe. "Is this your axe?" the Lord asked.
فرشته در داخل رودخانه رفت و یک تبر طلایی با خودش آورد و پرسیداین تبر شماست؟
The woodcutter replied, "No."
هیزم شکن جواب داد: نه.
The Lord again went down and came up with a silver Axe. "Is this your axe?" the Lord asked.
فرشته دوباره تو آب رفت و با یک تبر نقره ای اومد و پرسید این تبر شماست ؟
Again, the woodcutter replied, "No."
هیزم شکن:نه
The Lord went down again and came up with an iron Axe. "Is this your axe?" the Lord asked.
این دفعه فرشته با یک تبر آهنی بیرون اومد و پرسید این تبر شماست؟
The woodcutter replied, "Yes."
هیزم شکن :بلی
The Lord was pleased with the man"s honesty and gave him all three axes to keep, and the woodcutter went home happy.
فرشته از صداقت هیزم شکن خوشش اومد و هر سه تبر رو بهش داد و هیزم شکن با خوشحالی به منزلش رفت.
Some time later the woodcutter was walking with his wife along the riverbank, and his wife fell into the river. When he cried out, the Lord again appeared and asked him, "Why are you crying?"
روزی از روزها هیزم شکن با زنش در کنار رودخانه قدم می زدند که زنش در رودخانه افتاد و هیزم شکن شروع کرد به گریه کردن .
فرشته اومد و پرسید : چرا گریه می کنی؟
"Oh Lord, my wife has fallen into the water!"
هیزم شکن:زنم در داخل رودخانه افتاده.
The Lord went down into the water and came up with ANGELINA JOLIE "Is this your wife?" the Lord asked.
فرشته داخل آب رفت وبا" آنجلینا جولی" اومد و پرسید این زن شماست؟
"Yes," cried the woodcutter.
هیزم شکن با صدای بلند گفت:بلی
The Lord was furious. "You lied! That is an untruth!"
فرشته عصبانی شد و گفت این حقیقت نیست.
The woodcutter replied, "Oh, forgive me, my Lord. It is a misunderstanding. You see, if I had said "no" to ANGELINA JOLIE , You would have come up with CAMERON DIAZ . Then if I said "no" to her, you would have come up with my wife . Had I then said "yes," you would have given me all three. Lord, I am a poor man, and am not able to take care
of all three wives, so THAT"S why I said yes to ANGELINA JOLIE ."
هیزم شکن :اوه فرشتهء عزیزم منو ببخش این یک سوءتفاهم می دونی اگه من به جولی نه می گفتم شما مجددا می رفتین تو آب و ایندفعه با" کامرون دیاز" می اومدین و اگه ایندفعه هم نه می گفتم با زن خودم می اومدین که اگه بلی می گفتم هر سه زن رو بهم می دادین فرشته ام :من یک مرد فقیرم و نمی تونستم از هر سه زن مواظبت کنم برای همون به آنجلینا جولی" بله" گفتم.
The moral of this story is: Whenever a man lies, it is for a good and honorable reason, and for the benefit of others.
نتیجهء اخلاقی: اگر یک مرد دروغ بگوید دلایل خوب و مفتخری دارد و برای همه مفید است.!!!
That"s our story, and we"re sticking to it! - "WE ARE HONORABLE MEN
این است داستان ما و ما بر این باوریم که!! "ما مردان مفتخری هستیم".
سرآغاز دین، خدا شناسی است؛ و کمال شناخت خدا، باور داشتن او؛ و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی اوست؛ و کمال توحید «شهادت به یگانگی او» اخلاص؛ و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است؛ زیرا هر صفتی نشان میدهد که غیر از موصوف، و هر موصوفی گواهی میدهد که غیر از صفت است؛ پس کسی که خدا را با صفت مخلوقات تعریف کند او را به چیزی نزدیک کرده، و با نزدیک کردن خدا به چیزی، دو خدا مطرح شده؛ و با طرح شدن دو خدا، اجزایی برای او تصور نموده؛ و با تصور اجزا برای خدا، او را نشناخته است.
و کسی که خدا را نشناسد به سوی او اشاره میکند و هر کس به سوی خدا اشاره کند، او را محدود کرده، به شمارش آورد.
و آن کس که بگوید «خدا در چیست؟» او را در چیز دیگری پنداشته است، و کسی که بپرسد «خدا بر روی چه چیزی قرار دارد؟» به تحقیق جایی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی که خدا همواره بوده و از چیزی به وجود نیامده است. با همه چیز هست، نه اینکه همنشین آنان باشد؛ و با همه چیز فرق دارد، نه اینکه از آنان جدا و بیگانه باشد. انجام دهندهی همهی کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله. بیناست حتی در آن هنگام که پدیدهای وجود نداشت، یگانه و تنهاست، زیرا کسی نبوده که تا با او اُنس بگیرد و یا از فقدانش وحشت کند.
The foremost in religion is the acknowledgement of Him, the perfection of acknowledging Him is to testify Him, the perfection of testifying Him is to believe in His One-ness, the perfection of believing in His One-ness is to regard Him Pure, and the perfection of His purity is to deny Him attributes, because every attribute is a proof that it is different from that to which it is attributed and everything to which something is attributed is different from the attribute. Thus whoever attaches attributes to Allah Recognizes His like, and who recognizes His like regards Him two; and who regards Him two recognizes parts for Him; and who recognizes parts for Him mistook Him;
And who mistook Him pointed at Him; and who pointed at Him admitted limitations for Him; and who admitted limitations for Him numbered Him.
Whoever said in what is He, held that He is contained; and whoever said on what is He held He is not on something else. He is a being but not through phenomenon of coming into being. He exists but not from non-existence. He is with everything but not in physical nearness. He is different from everything but not in physical separation. He acts but without connotation of movements and instruments. He sees even when there is none to be looked at from among His creation. He is only One, such that there is none with whom He may keep company or whom He may miss in his absence.
و درود خدا بر او فرمود:
کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا باشد
Amir al-Muminin, peace be upon him said:
He who is abandoned by near ones is dear to the remote ones.
هر فریب خوردهای را نمیشود سرزنش کرد
Every mischief monger cannot even be reproved.
کارها چنان رام تقدیر است که چارهاندیشی به مرگ میانجامد
All matters are subject to destiny, so much so that sometimes death results from effort.
کسی که کردارش او را به جایی نرساند، افتخارات خاندانش او را به جایی نخواهد رسانید
He whose deeds accord (him) a back position cannot be given a front position because of his lineage.
کسی چیزی را در دل پنهان نکند جز آنکه در لغزشهای زبان، و رنگ رخسار، آشکار خواهد شد
whenever a person conceals a thing in his heart it manifests itself through unintentional words of his tongue and (in) the expressions of his face.
نیکوکار از کار نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است
The doer of good is better than the good itself, and the doer of evil is worse than the evil itself.