گاهی تصمیم می گیریم به فقیری آبرومند کمک کنیم اما لحظه ای از این تصمیم نمی گذرد که ترسی در دل ما جای می گیرد و با خود فکر می کنیم که :نکند خودم فردا نیازمند بشوم یا با دادن این پول به فقیر از ثروت من کم بشود!
گاهی گرسنه می شویم و پولی هم برای خریدن غذا نداریم و از مقابل یک رستوران عبور می کنیم و بوی قرمه سبزی به مشام ما می رسد و اتفاقا صاحب رستوران هم نیست و ما به راحتی می توانیم یک فیش غذا را برداریم. در این جا دو نمونه فکربه سراغ ما می آید یکی این که : باخودمان فکر می کنیم که دست زدن به مال مردم حرام است و لذا سعی می کنیم گرسنگی را تحمل کنیم تا فرجی بشود .دومین فکری که به ذهن ما خطور می کند این است که می گویم بی خیال حرام وحلال و دست به طرف فیش ها برده و یک فیش برمیداریم و خلاصه یک قرمه سبزی را...
گاهی با خبر می شویم که ماشین مان در جاده تصادف کرده و خیلی خسارت دیده و از شنیدن این خبر خیلی ناراحت می شویم و این جمله ممکن است به زبان ما جاری شود :خدایا چرا من!! و ممکن است که نا امیدی در زندگی ما سایه بیندازد و عبادت الهی را از ما بگیرد
گاهی گوشی تلفن به صدا در می آید، گوشی را برمی داریم :برادرمان پشت خط است احوال پرسی می کند اما صدایش پر از بغض است گریه امانش نمی دهد و با صدایی لرزان می گوید پدرمان به رحمت خدا رفت و دل ما را ناراحتی فرا می گیرد
گاهی آسمان درهای بارشش را می بندد و قطرات باران را از ما دریغ می کند و در نقطه ای دیگر از زمین آسمان دریای دلش را خالی می کند و خانه های گرم مردم را سیل خراب می کند و محصولات کشاورزی مردم را از بین می برد
راستی چرا این مسائل روی می دهد ؟خدایا چرا گاهی این قضایا در زندگی ما انسان ها به وجود می آید؟خداوند در سوره مبارکه بقره آیه 155 به جواب این سوال ها می پردازد و می فرماید:به یقین ما شما را با اموری از قبیل :ترس،گرسنگی و کاهش در مال ها و جان ها و میوها آزمایش می کنیم و بشارت ده به صبر کننده گان
دوستان خوب ما برایی ساختن بدن آفریده نشده ایم بلکه برای پرورش روح ساخته شده ایم پس بیایید با صبر در مقابل نا ملاایمات زندگی و کسب نمره قبولی در کنکور الهی روح خود را الهی کنیم و مقام خلیفه اللهی را کسب کنیم!!
مهرورزی به مردم
اگر دین اسلام را دین محبّت و دوستی نامگذاری کنیم کار گزافی نکرده ایم و نام مناسبی بر این آیین فطری نهاده ایم . در بسیاری از آداب اجتماعی و قوا نین حیاتِ جمعی که در دین مقدس اسلام وجود دارد ، مهر محبت ، محور قرار گرفته است . و هدف نهایی ، از آن دستورات ، تأمین خلاء عاطفی در جامعه می باشد و بدیهی است هر جامعه ای که مردُ مانش با هم مهربان و دلرحم باشند ، زیستن در چنین جامعه ای بسیار گوارا و مطلوب و مایه خوشبختی خواهد بود .
مهرورزی ویژگی اصلی جامعه اسلامی
پیامبر برای عالمین رحمت بود. آن قدر دلش برای آدمها می سوخت که نزدیک بود خودش را به خاطر مردم بکُشد. ائمه ما (ع) هم همین طور بودند. حضرت زهرای اطهر (س) مجسمه مهرورزی، عشق به ناس و مردم است و الان هم امام زمان و حضرت حجة بن الحسن العسکری (ع) نماد عشق به مردم است. اصلاً مگر می شود بدون مهر به یکدیگر به آن نقطه رسید. به فرض اینکه ما به نقطه ای رسیدیم که همه جاده هایمان اتوبان چهارخطه شد، همه شهرهایمان فرودگاه داشت، در همه خانه ها آسانسور و سیستمهای صوتی و تصویری پیشرفته بود و اصلاً به جایی رسیدیم که آدمها یک شاسی می زدند طی الارض می کردند. از اینجا یک شاسی می زد، با یک چشم به هم زدنی در مشهد، کرمان، شیراز و اهواز بود. قطارها، متروها، اتوبوسها و آخرین و پیشرفته ترین فناوریها در اختیار ملت ما بود، اما دلهای مردم از هم جدا بود، آیا آن محیط با جهنم تفاوتی داشت؟ حتماً تفاوتی نداشت. پس برنامه هایی که ما تنظیم می کنیم، حتماً باید در متن و بطنش نزدیک کردن و علاقه مند کردن دلهای مردم به هم باشد. اتفاقاً آثار وضعی فراوانی هم برای ما دارد. اگر مردم همدیگر را دوست داشته باشند، اجحافها، تقلبها و بعضی کارهای سطح پایین انجام نمی شود.
این مقاله پیرامون مبـحث پـرآوازه و نـوظـهور مـوسـوم بـه "علایم دستیابی دیداری" می باشد. شیوه ای که مـا را قادر می سازد با مشاهده حرکات چـشـم هـا بـه نـحـوه اندیشیدن فرد پی ببریم. مـبـنـای ایـن علم بر پایه ارتباط تنگاتنگ جسم و ذهن بوده و آنـکـه افـراد با حـرکـت دادن چـشمـهایـشـان رونـد تـفـکـرات بـاطـنـی خـود را آشـکـار میسازند. فراگیری آن ما را یقینا در بهبود برقراری ارتبـاط با دیگران در زندگی یاری خواهد داد.
تبلیغ تجربهها و راهکارها
بعد از ظهر یکی از روزهای پایانی مرداد ماه به سوی منزل استاد فرزانه، حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد صادق نجمی، رهسپار شدیم. عالم فرهیختهای که همه کس او را با فعالیتهایی چون: تألیف، تحقیق، تأسیس دانشگاه و تبلیغ و ارشاد میشناسند.
آنچه پیش رو دارید، حاصل گفتگویی است که به موضوع تبلیغ و روشهای آن پرداخته است.
مبلغان: با تشکر از حضرتعالی که وقت گرانبهایتان را در اختیار ما قرار دادید، لطفا در مورد شرح حال و وضعیت تحصیلی خودتان صحبت بفرمایید؟
نجمی: بسم اللّه الرحمن الرحیم «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ اُمَّةٌ یَدْعُونَ اِلیَ الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوُن عَنِ المُنْکَرِ.»
بنده در سال 1315 ه•• . ش در روستای «هریس» از اطراف شبستر متولد شدم. پدرم مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج میرزا احمد هریسی از روحانیون منبری بود و علاقه فراوانی به منبر و مطالعه داشت. برای هر منبر، یکی دو ساعت مطالعه میکرد و منبرش همیشه تازگی داشت و مادرم هم بانوی مؤمنه و از سادات حسینی آذربایجان بود.
تحصیلات بنده در سنّ 8 سالگی از مکتب خانهای که در روستایمان وجود داشت شروع شد. کتابهای: گلستان، دیوان حافظ، ابواب الجنان، تنبیه الغافلین و ادبیات فارسی را در آنجا یاد گرفتم. مرحوم پدرم علاقه داشتند که من در رشته مذهبی و در سلک روحانیت باشم. از اینرو، خودشان شروع به تدریس صرف میر، جامع المقدمات، قسمتی از سیوطی و مقداری از شرح جامی برای حقیر نمودند و پس از آن، مرا با خودشان به تبریز آوردند و در مسجد جامع (مدرسه طالبیه) از ریاست محترم آن مدرسه، مرحوم آیت اللّه حاج شیخ هدایت غروی، حجرهای برایم گرفتند و بنده یک سال و اندی در تبریز مشغول خواندن حاشیه و معالم بودم.
هیچکس نمی داند که آیا محیط و طبع انسان سبب تفاوت در رفتار او نسبت به پسران و دختران می گردد و یا روش تربیت او. اما تحقیقات نشان دادهاند که والدین می توانند نقش بسیار مهمی را در کمک و حمایت کودکانشان در جهت یافتن روش هایی سالم و مفید برای مقابله و روبه رو شدن با تعصبات مربوط به جنسیت ایفا نمایند. اولین قدم برای دستیابی به این امر مهم آگاهی از نیازهای کودکان می باشد.
بعضی راهها که ما والدین ناآگاهانه احساسات بچهها را از آن طریق سرکوب میکنیم عبارت اند از:
1. محافظت: «من به تو اطمینان میدم که گربه الان بیرون از خانه است. تو اصلا نگران این موضوع نباش»
2. تنبیه کردن: «برای یک ماه از بازی با گربه محروم هستی»
3. حل مسأله: «چرا خوشحال نیستی؟ ما داریم میریم بیرون که بستنی بخوریم و تو نباید در باره اون ماجرا بیشتر از این فکر کنی»
4. نتیجه اخلاقی گرفتن: «چه طور میتونی اینقدر بیمسؤولیت باشی! من وقتی بچه بودم خیلی دختر مسؤولیتپذیری بودم و هرگز نمیذاشتم چنین اتفاقی بیفته.»
5. انکار: «تو نباید احساس گناه کنی، تقصیر تونبود!»
6. تحقیر: «من نمیتونم باور کنم که تو گذاشتی چنین اتفاقی بیفته، چه طور این کار رو کردی، تو مایهی خجالت هستی. من به دوستات میگم که تو چهکار کردی تا دیگه هرگز نذاری چنین اتفاقاتی بیفته.»
7. ترحم: «آه، عزیزم، اون گربه ی بد نباید میپرید و تو رو میترسوند»
8. سخنرانی: «از حالا به بعد تو باید بیشتر دقت کنی خانوم کوچولو، من از تو میخوام که همیشه قبل از انجام کاری چک کنی که... »
بررسی علل، راه کارها و درمان اهمال کاری
اشاره
بحث اهمال کاری، از جمله مباحث به ظاهر کوچک اما بسیار مهمی است که ریشه ای اخلاقی و روانی دارد. در این مقاله نویسنده محترم سعی نموده است که از منظر روان شناختی و با رویکرد رفتار درمانی به این معضل بپردازد و از منظر منابع دینی، نقلی و عقلی، کتاب و سنّت نیز آن را مورد توجه قرار دهد.
بررسی علل، راه کارها و درمان اهمال کاری
اشاره
بحث اهمال کاری، از جمله مباحث به ظاهر کوچک اما بسیار مهمی است که ریشه ای اخلاقی و روانی دارد. در این مقاله نویسنده محترم سعی نموده است که از منظر روان شناختی و با رویکرد رفتار درمانی به این معضل بپردازد و از منظر منابع دینی، نقلی و عقلی، کتاب و سنّت نیز آن را مورد توجه قرار دهد.
1. تاریخچه بحث
مسأله اهمال کاری در منابع اسلامی از دیر باز مورد توجه بوده و در روایات و ادعیه درباره آن سخن به میان آمده است. امیدوارم که در این نوشته، قلمرو بحث به روشنی نشان داده شود تا راه بهرهوری بیش تر از آیات و روایات به روی آیندگان باز گردد. ناگفته نماند که علمای اخلاق و عرفای اسلامی، پیوسته اهل سیر و سلوک را از ابتلا به این نابهنجاری اخلاقی رفتاری بر حذر می داشته اند. 1
این واژه در غرب، به ویژه در عرصه روان شناسی، حدود چهل سال است که مطرح شده است. 2 تنها استاد روان شناسی که درباره تاریخچه اهمال کاری بحث کرده است، پل ت. رینجن باخ 3 می باشد. وی کتابی به نام بررسی تاریخی علل اهمال کاری 4 تألیف کرده است. هرچند موضوع انتخابی او جالب است، اما کمک چندانی برای حل مسأله ارائه نداده است. 5 پس از وی، دو نفر از نویسندگان به نام های آلبرت آلیس 6 و ویلیام جیمزنال ، 7 به نگارش کتاب روان شناسی اهمال کاری 8 همت گماردند که در نوع خود کاری بدیع و قابل ارائه است. ادامه مطلب...