سلمان هدایت - روانشناسی آوا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، زینت توانگران و توانگری مستمندان است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
طبس مسینا ، سیل ، مقالات کامپیوتری ، ویندوز ، قیصر امین پور ، عشق ، عکس ، فوتسال ، فرش ، مادرزن ، شعر ، شهادت ، بیرجند ، آرمیون ، ترجمه ، ترجمه انگلیسی ، ترجمه فارسی ، تغذیه ، تلاشگران ، چشم ، چله ، حاج علی جان ، حاملگی ، حجاج ، خانوار ، خداوند ، خط ، خوسف ، داماد ، داور ، دختر ، درمان علایم ، درمیان ، دستگاه قضایی ، دکتر شریعتی ، دلتنگی ، دیر شکوفایی زبان ، ذهن ، رشد ، رمضان ، روانگردان ، ریه ، زارع ، زخم زبان ، زعفران ، زمستان ، سالن ورزشی وحدت طبس مسینا ، سرطان ، سرطان بینی ، سن ازدواج ، سنتوری ، سولفور ، سیر ، سیگار ، آسیاب جان محمد ، آل عمران ، آلعمران ، آمار ، آنفولانزای پرندگان ، آیدی ، اختلال یادگیری ، اختلالات زبانی ، ازدواج ، ازدواج هوشیارانه ، اس ام اس ، اس ام اس با ترجمه ، استقلال ، اسکرین سیور ، اسلام ، اصغری ، اطلاع رسانی ، انتخابات ریاست جمهوری ، اوتیسم ، ایرانیان باستان ، باران ، باطری ، بهار ، بیجار ، بیش فعالی ، بیماری ، پارکینسون ، پدر ، پرستش ، پسر ، پویا ، پیتزا ، پیتزاء سبزیجات ، پیتزای سبزی ، پیروزی ، تاریحچه فرش ایران ، تالاسمی ، تخریب ، شهر طبس مسینا ، طاووس ، طبیعت ، عارفانه ، عزت ، عشایر ، مجلس ، فرماندار ، قالیچه ، قرآن کریم ، قضاوت ، قلب ، عناب ، عید قربان ، فارسی کردن اعداد در ورد ، فاطمه نظری ، فجر ، عشقی نژاد ، عصب شناختی ، 13 آبان ، Truth حقیقت Trust اعتماد Trash آشغال Thrush برفک دهان ، آبی آرام ، کارت گرافیک ، کامژیوتر ، کردستان ، کشیدن حروف ، کلیه ، کوچ ، کوچه های خراسان ، کودکان عقب مانده ذهنی ، گاز ، گزیک ، گفتگو با خدا ، گل کلم ، گلبولهای قرمز ، گلدون ، گلو ، گیاه ، لب تاب ، لوزالمعده ، یلدا ، یونانی ، مقدسات ، مهارتهای ادراکی در کودکان ، موسیقی درمانی ، میخ ، میرمحرابی ، ناحیه حرکتی تکلم : یا برکا ، نارساخوانی ، نقاشی ، نوروپسیکولوژی ، نوروز ، هفته های اول بارداری ، هنر درمانی ، وحدت ، وحید شمسایی ، وقت زیارت ، ویتامینها ، ویرانی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :213
بازدید دیروز :221
کل بازدید :737506
تعداد کل یاداشته ها : 1346
04/2/8
11:15 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
سلمان هدایت[300]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

مطالعات موجود درباره ی فراگیری گفتار، نقش بنیادی مشارکت والدین در رشد کودک عادی را ثابت کرده اند. در مورد کودک معلول ذهنی، این مشارکت اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا قابلیت های کودک در شرایط سنی مشابه، از کودک عادی محدودتر است.

یکی از ابعاد مهم فعالیت والدین در مورد فراگیری گفتار، به انتخابهایی مربوط می شود که آنها در موقعیت های گوناگون و ضمن رابطه کلامی با کودک به عنوان موضوع گفتگو یا پاسخ به پرسش های کودک، عملاً صورت می دهند.

انتخاب گفتار مناسب به طور پویا برای مخاطب قرار دادن کودک، به معنی ایجاد محیط گفتاری مناسب برای کودک در حال زبان آموزی است و آن عبارت است از محیطی که در آن، بزرگسال برای گفتگو با کودک، از گفتاری استفاده می کند که با سطح زبانی کودک از لحاظ تولید و درک سازگاری دارد. سطح پیچیدگی کاربرد گفتار از سوی بزرگسال، طبق تحول زبانی کودک تغییر می کند. همگام با رشد زبانی کودک بزرگسال نیز ضمن مخاطب قرار دادن کودک، از گفتار به تدریج پیچیده تری بهره می گیرد. در واقع اگر می خواهیم به رشد گفتاری کودک کمک نماییم، ضروری است که چنین رفتار نماییم. گفتار بزرگسال باید همواره کمی پیچیده تر از گفتاری باشد که با او وارد گفتگو می شود. چنانچه شکاف بین این دو گفتار بیش از اندازه عمیق باشد، پیشرفت گفتاری کودک در اثر آن کند خواهد شد. در عوض، اگر این شکاف ناچیز باشد، کودک از یک الگوی زبانی به اندازه کافی پیشرفته محروم خواهد ماند و این نیز موجب کندی رشد زبان خواهد شد. شکاف متوسط بین این دو، یقیناً حد مطلوبی است که به رشد گفتاری کودک مساعدت خواهد نمود.

والدین و بزرگسالان، کودکان را صرفاً مخاطب قرار نمی دهند، بلکه نسبت به تولیدات کلامی آنها و نیز ارزش این تولیدات از لحاظ بیان واقعیت و ویژگی های صوری(شیوه ی تنظیم گفته ها) واکنش نشان می دهند. والدین هم شکل و هم محتوای گفته های کودکانه را اصلاح می کنند. آنها بر گفته های کودکان، اجزایی را که کم دارد، می افزایند؛ تا جمله های آنان از لحاظ شکل درست و از لحاظ معنی قابل قبول باشد. به این ترتیب، کودکان اغلب با گفته هایی که از سوی اطرافیان بزرگسال اصلاح می شود، سروکار دارند.

والدین به طور صریح - به شکل کلامی یا غیر کلامی- گفته های کودکانه را تأیید یا رد می کنند. این تأیید یا رد کردن ها احتمالاً مانند تقویت کننده های رفتار کلامی عمل می کنند و در نهایت به گزینش رفتارهای مطلوب - یعنی درست از لحاظ دستوری و معنایی - و حذف یا تحدید قابل توجه رفتارهای نامطلوب - نادرست از لحاظ دستوری و معنایی - می انجامند.

بنابراین اهمیت نقش بزرگسالان پیرامون کودک و بویژه والدین او، در فرایند یادگیری گفتار روشن می شود. بنظر می رسد اکثر والدین، این اصول بنیادی را - دست کم به میزان اندک - در رابطه ی کلامی با کودک به کار می گیرند؛

  اما این نیز روشن است که والدین از لحاظ کیفیت و کمیت انگیزش های کلامی در مورد کودک و درستی الگوها و بازخوردهای زبانی، تفاوت های بسیاری با یکدگر دارند. پژوهشگران معاصر عقیده دارند که تفاوت های فردی بین والدین در آموزش کم و بیش موفق گفتار به کودکان خود، دست کم تا اندازه ای دلیل تفاوت مهمی است که از لحاظ سرعت رشد گفتار و تسلط تدریجی بر آن بین کودکان مشاهده می شود.

 بنابراین به نفع والدین است که از نقش و مسئولیت خود در فراگیری توسط کودک آگاه شوند. با کودک باید طوری صحبت کرد که با سطح درک او از گفتار مناسب باشد و سعی نمود در برابر سخنان کودک واکنش مناسب نشان داد. بدیهی است که این توصیه ها برای والدین کودکان عقب مانده، به همان اندازه یا بیشتر اهمیت دارد. در کودک عقب مانده، توانایی های بالقوه رشد در مقایسه با کودک عادی، محدود است؛ در نتیجه، اطرافیان باید باجبران ضعف های درونزا، بر فرایند رشد، تأثیر مثبت بگذارند.


  
ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داریم؛ راحتی بیشتر اما زمان کمتر

مدارک تحصیلی بالاتر اما درک عمومی پایین تر ؛ آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر داریم

متخصصان بیشتر اما مشکلات نیز بیشتر؛ داروهای بیشتر اما سلامتی کمتر

بدون ملاحظه ایام را می گذرانیم، خیلی کم می خندیم، خیلی تند رانندگی می کنیم، خیلی زود عصبانی می شویم، تا دیروقت بیدار می مانیم، خیلی خسته از خواب برمی خیزیم، خیلی کم مطالعه می کنیم، اغلب اوقات تلویزیون نگاه می کنیم و خیلی بندرت دعا می کنیم

چندین برابر مایملک داریم اما ارزشهایمان کمتر شده است. خیلی زیاد صحبت می کنیم، به اندازه کافی دوست نمی داریم و خیلی زیاد دروغ می گوییم

زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ایم و نه زندگی را به سالهای عمرمان

ما ساختمانهای بلندتر داریم اما طبع کوتاه تر، بزرگراه های پهن تر اما دیدگاه های باریکتر

بیشتر خرج می کنیم اما کمتر داریم، بیشتر می خریم اما کمتر لذت می بریم

ما تا ماه رفته و برگشته ایم اما قادر نیستیم برای ملاقات همسایه جدیدمان از یک سوی خیابان به آن سو برویم

فضا بیرون را فتح کرده ایم اما نه فضا درون را

بیشتر می نویسیم اما کمتر یاد می گیریم، بیشتر برنامه می ریزیم اما کمتر به انجام  می رسانیم

عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن، درآمدهای بالاتری داریم اما اصول اخلاقی پایین تر

کامپیوترهای بیشتری می سازیم تا اطلاعات بیشتری نگهداری کنیم، تا رونوشت های بیشتری تولید کنیم، اما ارتباطات کمتری داریم. ما کمیت بیشتر اما کیفیت کمتری داریم

اکنون زمان غذاهای آماده اما دیر هضم است، مردان بلند قامت اما شخصیت های پست، سودهای کلان اما روابط سطحی

فرصت بیشتر اما تفریح کمتر، تنوع غذای بیشتر اما تغذیه ناسالم تر؛ درآمد بیشتر اما طلاق بیشتر؛ منازل رویایی اما خانواده های از هم پاشیده

بدین دلیل است که پیشنهاد می کنم از امروز شما هیچ چیز را برای موقعیتهای خاص نگذارید، زیرا هر روز زندگی یک موقعیت خاص است

در جستجو دانش باشید، بیشتر بخوانید، در ایوان بنشینید و منظره را تحسین کنید بدون آنکه توجهی به نیازهایتان داشته باشید

زمان بیشتری را با خانواده و دوستانتان بگذرانید، غذای مورد علاقه تان را بخورید و جاهایی را که دوست دارید ببینید

از جام کریستال خود استفاده کنید، بهترین عطرتان را برای روز مبادا نگه ندارید و هر لحظه که دوست دارید از آن استفاده کنید

عباراتی مانند "یکی از این روزها" و "روزی" را از فرهنگ لغت خود خارج کنید. بیایید نامه ای را که قصد داشتیم "یکی از این روزها" بنویسیم همین امروز بنویسیم

بیایید به خانواده و دوستانمان بگوییم که چقدر آنها را دوست داریم. هیچ چیزی را که می تواند به خنده و شادی شما بیفزاید به تاُخیر نیندازید

هر روز، هر ساعت و هر دقیقه خاص است و شما نمیدانید که شاید آن می تواند آخرین لحظه باشد


  
  
آثار اهمال‏کاری

آثار اهمال‏کاری را می‏توان در اموری چند خلاصه کرد که عبارتند از:


1. بیش‏تر افراد از تأخیر در انجام کار خود و دیگران پشیمان و ناراحتند.


2. اهمال‏کاران در خود احساس پوچی و بی ارزشی می کنند. حضرت باقرالعلوم علیه‏السلام بستر اهمال‏کاری و تسویف را به دریایی تشبیه فرموده که غرق‏شدگان در آن ورطه را به هلاکت می‏رساند: «ایاک و التسویف، فانه بحر یغرق فیه الهلکی.» (24)


3. در بیش‏تر گزارش‏هایی که اهمال‏کاران داده‏اند، این نکته جلب توجه کرده که همه از بی‏اعتمادی به نفس خود گلایه کرده‏اند.(25)


4. بالاخره، استمرار بر اهمال‏کاری انسان را به وادی حیرت و سرگردانی سوق خواهد داد. چنانچه امام صادق علیه‏السلام به این واقعیت اشاره می‏فرمایند: «... و طول التسویف حیرة.»


نتیجه اهمال‏کاری


شخص اهمال‏کار به چند عارضه مبتلا خواهد شد که برخی از آن‏ها عبارتند از:


1. افسردگی؛ این بیماری خود گواه و نشانه این است که اهمال‏کار می‏خواهد خود را از رنج اهمال‏کاری نجات دهد. افسردگی دارای نشانه‏هایی چون: خستگی، سر دردهای شدید، بی‏خوابی، فشارخون و زخم معده است.


لازم به یادآوری است تا هنگامی که اهمال‏کاری به شکل اعتیاد در نیامده، افسردگی ناشی از آن درمان‏پذیر است. اما هنگامی که اهمال‏کاری عادت شد، درمان آن بسیار دشوار می‏شود. (27)


2. وحشت‏زدگی درونی، دلهره و احساس ترس های درونی؛


3. بی کنترلی و بریدگی.


ناگفته نماند که ویژگی‏های مزبور، خود از نشانه های شکست روحی شخص اهمال‏کار می‏باشند. (28)


 منابع
الف. عربی:
1ـ قرآن کریم.
2ـ آمدی، ناصح الدین ابوالفتح عبدالواحد بن محمد. غررالحکم و درر الکلم، ترجمه و تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی. قم. دفتر نشر فرهنگ اسلامی. 1379. چ3.
3ـ آمدی، غررالحکم و درر الکلم، شرح جمال الدین محمد خوانساری. مقدمه و تعلیق از میر جلال الدین حسینی ارموی. تهران. انتشارات دانشگاه. 1360. چ3.
4ـ ابن شعبه البحرانی، ابی محمد الحسن بن علی ابن الحسین، تحف العقول عن آل‏الرسول (ص)، ترجمه محمدباقر کمره‏ای، تهران، انتشارات کتابچی، 1376، ط 6.
5ـ امام علی علیه‏السلام ، نهج‏البلاغه، تنظیم سید رضی، ترجمه و شرح این ابی‏الحدید معتزلی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1385 ق. چ2.
6ـ امام علی علیه‏السلام ، نهج‏البلاغه، تنظیم سید رضی، ترجمه سید جعفر شهیدی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1379، چ 18.
7ـ امام علی علیه‏السلام ، نهج‏البلاغه، تنظیم سید رضی، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات مشرقین، 1379، چ 4.
8ـ شیخ مرتضی انصاری، المکاسب، مجمع‏الفکر الاسلامی، قم، 1422، چ2.
9ـ الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، بیروت، احیاء التراث العربی، 1382.
10ـ محمدرضا حکیمی، و دیگران، الحیاة، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1363.
11ـ الراغب الاصفهانی، ابی‏القاسم الحسین‏بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالمعرفه، بی‏تا.
12ـ علامه محمدحسین الطباطبائی، سنن‏النبی (آداب، سنن و روش رفتاری پیامبر گرامی اسلام)، ترجمه حسین استادولی، تهران، انتشارات پیام آزادی، 1379، چ1.
13ـ عمادالدین ابی جعفر محمدابن ابی القاسم الطبری، بشارة المصطفی لشیعه المرتضی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1420.
14ـ عبدالحمید، محمد محیی الدین و محمد عبد اللطیف السبکی، المختار من صحاح اللغه، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1363.
15ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوارالجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق، ط 3.
16ـ محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، 1362.
17ـ لوئیس معلوف، المنجد، تهران، انتشارات ایران، 1380.
ب. فارسی
1ـ راس آلن، روان‏شناسی شخصیت(نظریه‏ها و فرایندها)، ترجمه سیاوش جمال‏فر، تهران، انتشارات بعثت، 1373.
2ـ آلیس آلبرت و ویلیام جیمزنال، روان‏شناسی اهمال‏کاری، ترجمه محمدعلی فرجاد، تهران، مؤسسه امید، 1375.
3ـ دیوید برنز، از حال بد به حال خوب، شناخت درمانی، ترجمه مهدی قراچه داغی، تهران، نشر پیکان، 1385، چ 7.
4ـ ادوانس بلس، روش جدید گام به گام در کاهش تأخیرها، روان‏شناسی تنبلی، ترجمه مهدی قراچه داغی، نشر دایره، 1379، چ 5.
5ـ حسینی‏دشتی،مصطفی، معارف‏ومعاریف،قم،بی‏نا،1376،چ1.
6ـ خمینی‏الموسوی،روح‏اللّه، چهل حدیث، تهران، مرکز نشرفرهنگی رجاء، 1368.
7ـ درسلی، پیتر، نظم اجتماعی، در نظریه‏های جامعه‏شناسی، ترجمه سعید معیدفر، تهران، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان، 1378.
8ـ راجرز کارل، گروه‏های رویاروی، بحثی در روان‏درمانی گروهی، ترجمه فرهاد ماهر، تهران، انتشارات رشد، 1375، چ 2.
9ـ شاتو ژان، مربیان بزرگ، ترجمه غلامحسین شکوهی، تهران، انتشارات دانشگاه، 1376، چ 4.
10- قمی شیخ عباس، کلیات مفاتیح‏الجنان، تهران، انتشارات نبوغ، 1375، چ 5.
11ـ مجوزی عبدالله، چرا تنبیه، تهران، سازمان انجمن اولیاء و مربیان، 1379.
12ـ مصباح محمدتقی، توحید در نظام عقیدتی و ارزشی اسلام، قم، اتشارات شفق، 1375، چ4.
13ـ مطهری مرتضی، مجموعه آثار (سیره معصومین علیهم‏السلام )، ج 16، تهران، انتشارات صدرا، 1378، چ 3.
14ـ هاشمیان هادی، دریای عرفان (زندگی نامه و شرح احوال آیت‏الله سید علی قاضی)، قم، مؤسسه فرهنگی طه، 1379.
ج. انگلیسی
1. Albert Ellis. Reason & Emotion in Psychology Therapy. New York : Castilla International. 1985 .
2. Aron Beck. Cognitive & Emotional Disorder. U.S.A. Predule Press . 1979.
3. Don Gobor. Main Causes of Procrastinations. Los Angeles Caligornia : Predule Press Santa manica Blvd. 1990. 9004 .
4. Fred New Man. Typical Procrastinators. Let up Develop! 1975 .
5. Harold Green Wald. Derict Decision Therapy. Predule Press. 1984 .
6. Paul T. Rengen. Procrastination Over the Ages. New York: Simon & Schuster. 1975 .
7. Peter, Mc Milliam. Low Frustrators Tolerance. Los Angeles CA. Predule Press .
8. Phyllis Goldberg. Situational Procrastination. CA. Self Dowing, 1992 . 90046.
9. Robert Harper. The New Psychology the Rapy. CA. Predule Press. 1985 .
10. Robert H. Moore. Rational Living. CA. Predule Press. 1991. 90046 .


  
  
مزاحمت تلفنی یک رفتار نابهنجار بشری ست و مثل تمام رفتار های دیگر بشر پیچیدگی های خاص خودش را دارد. ممکن است دو نفر به قصد مزاحمت به خانه شما زنگ بزنند، هر دو مثل هم فوت کنند، هر دو تقریبا در یک زمان در شبانه روز تلفن کنند اما نیت و دلیل مزاحمتشان زمین تا آسمان با هم فرق کند. روان شناسان معتقدند این  رفتار غیر اخلاقی و ناخوشایند، ممکن است به دلایل های مختلفی رخ دهند.

  1. مزاحم راه درست ارتباط برقرار کردن را بلد نیست.

شاید باورتان نشود ولی خیلی از مواقع مزاحم خانه شما دوست دارد با یکی رابطه داشته باشد اما بلد نیست مثل آدم حرفش را بزند.  معمولا این گونه مزاحمت ها یک نفره انجام می شود چونکه مزاحم آن قدر منزوی ست که دوستی ندارد که با او گروه مزاحمت تشکیل دهد.البته یاد گرفتن مهارت های برقراری رابطه درست و درمان به سادگی شرکت در چند کارگاه بازاری یا خواندن چند خط  از یکی از کتاب های  روان شناسی عامه نیست. این مزاحمان در طول یک عمر جوری تربیت شده اند که نمی توانند درست با شما رابطه برقرار کنند و اصلاحشان هم نیاز به اراده خودشان و چند سال تمرین خوب رابطه برقرار کردن در دل اجتماع دارد.

  1. مزاحم به دنبال هیجان جویی مرضی است.

این یکی متاسفانه در کشور ما خیلی رواج دارد. مزاحم این مدلی در واقع به دنبال یک راه هیجان انگیز برای پر کردن وقتش می گردد. او خیلی آداب و ترتیبی هم ندارد و ممکن است شماره شما را با انداختن چند بار تاس یا زدن چند دکمه تلفن با چشم بسته به دست آورده باشد. او بنا به شخصیتش ممکن است  این کار را به شیوه گروهی یا میان یک جمع انجام دهد و گاهی حتی صدای  عصبی طعمه اش را با روشن کردن بلندگوی تلفن به گوش دوستان برساند و افتخار کند.  هیجان انگیزی مزاحمت تلفنی هم می دانید از کجا آب می خورد؟ احساس تسلط یک طرفه بر کسی که گوشی را بر می دارد، احساس توانایی برای عصبانی کردنش و احساس ایجاد ناتوانی مفرط در صدایی که از پشت خط به گوش می رسد. البته ته این نوع از مزاحمت هم یک ناتوانی خوابیده است. ناتوانی در پیدا کردن راه های سالم تر هیجانی شدن. راه هایی مثل ورزش، بازی یا فیلم دیدن. البته اجتماع را هم نادیده نگیرید. هر چه در یک شهر مراکز تفریحی بیشتری وجود داشته باشد هیجان جویی های مرضی از جمله مزاحمت تلفنی کم تر و کمتر است.

  1. مزاحم می خواهد انتقام بگیرد.

در فیلم مزاحم خسرو شکیبایی حرف تامل برانگیزی می زند. او می گوید مزاحم همیشه یک آشناست. در مورد مزاحمت تلفنی شاید تا چند سال پیش که سیستم اطلاع رسانی در مورد شماره تلفن های موجود این قدر گسترده نبود می شد  حرف فیلم مزاحم را تا حدی قبول کرد. اما تصفیه حساب شخصی با مزاحمت تلفنی حتما توسط یک آشنا انجام می شود. او ممکن است شماره تلفن تمام اعضای خانواده تان را داشته باشد و به طور دسته جمعی مزاحمتان شود. البته این مزاحم هم گرچه محق تر از دیگر مزاحم هاست اما او هم یک مشکل دارد. بلد نیست با شیوه های سالم حقش را بگیرد و می چسبد به شیوه های غیر مستقیم تر و البته دم دست تر.

4. مزاحم  اختلال شخصیت  دارد

سادیسم را که حتما شنیده اید؟ بعضی از مزاحمان سمج واقعا از آزار شما لذت می برند. این شخصیت های دیگر آزار آن قدر تجربه های وحشتناکی در دوره کودکی داشته اند و آن قدر از پدر و مادرشان امر و نهی های شدید شنیده اند که حالا می خواهند تلافی اش را بر سر آدم و عالم بیاورند. بعضی ها هم اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارند. آنها کلا با هر کار غیر قانوی حال می کنند. حالا این کار می خواهد رهبری یک مافیای قاچاق مواد مخدر باشد می خواهد زنگ زدن به خانه شما. آنها هم  در کودکی یاد گرفته اند که هر چه قانونی ست مزخرف است و تا نظم را نشکنی به هدفت نمی رسی.

5.مزاحم مبتلا به یک اختلال جنسی است

بله! درست خواندید، اختلال جنسی! یک نوع خاص از اختلال در میل جنسی به نام Telephone

 scatologia وجود دارد که در آن طرف تا برای یک نفر ناشناس از جنس مخالف در آن سوی خط حرف های مستهجن نزند به اوج لذت جنسی نمی رسد. این اختلال ترجمه جالبی هم دارد: هرزه درایی تلفنی. دلیل همه اختلالات در میل جنسی پیچیده است ولی احتمالا این نوع از مزاحمان اولین تجربه جنسی شان یک ربط هایی به برزبان راندن حرفهای جنسی  یا تلفن داشته است. گرچه این اختلال در کشور خودمان هم گزارش شده است اما رویهمرفته بیماری نادری ست و امیدواریم هیچ وقت این بیمار پشت خط شما نباشد.

5 گام تا گرفتن حال یک مزاحم تلفنی

کلوزاپ گرفتن از تلفن معمولا قرمز وقتی که قرار است یک خبر بد داده شود و یا یک مزاحمت انجام شود آن قدر در فیلم های ایرانی و خارجی رایج است که تلفن کم کم دارد به یک استعاره از شر تبدیل می شود!  البته امروزه مقابله با  مزاحمت تلفنی امر فردی شده است. اگر تا چند سال پیش زنگ زدن  نابهنگام و مداوم تلفن، یک بحران خانوادگی تلقی می شد و کل خانواده را درگیر می کرد امروز به خاطر فراگیر شدن استفاده از تلفن همراه، مقابله با مزاحمت تلفنی به یک مهارت فردی تبدیل شده است. از طرفی با پیشرفت  تکنولوژی مخابراتی شکل های مزاحمت پیچیده تر شده اند مثلا  دایورت کردن یک شماره روی تلفن شما بدون این که  صاحب شماره را بشناسید یا دریافت پیام های کوتاه با فرستنده ناشناس.   متاسفانه به دست آوردن نیت مزاحمان سمج تلفنی برای خانواده ها گاهی  آن قدر طول می کشد که ترجیح می دهند از خیرش بگذرند. به همین خاطر ما سعی کرده ایم از سرنخ ها نوع احتمالی مزاحمت را به شما معرفی کنیم و راه های مقابله با آن ها را پیشنهاد کنید. فرض ما این است که مزاحمت تلفنی کل خانواده شما را درگیر کرده است.

گام اول؛ اعضای خانواده را مقصر ندانید

به اعضای خانواده تان اطمینان کنید. حتی اگر مزاحم تلفنی در واقع کسی ست که با دختر خانم شما رابطه دارد تا جو اعتماد در خانواده حاکم نباشد هیچ گاه دخترتان این قضیه را به شما نمی گوید. مزاحمت تلفنی را پیراهن عثمان نکنید و به خاطرش دعواهای قدیمی را زنده نکنید. مزاحمت کار مزاحم است و نه اعضای خانواده.  شما یک خانواده اید و باید این مشکل را با هم  حل کنید و نه بر  ضد هم.

گام دوم، مزاحمت را جار نکشید

قرار نیست تا هفت فامیل دورتر و هفت کوچه آن طرف تر خبردار شوند که به سلامتی خانه شما مزاحم تلفنی دارد. همه که مثل شما دلشان برای آبروی خانوادگی تان نمی سوزد، عده ای ممکن است از همین آب گل آلود استفاده کنند و با هر کدام از اعضای خانواده شما با شایعه پراکنی در مورد همین مزاحمت تصفیه حساب شخصی کنند. توافق کنید که موضوع به بیرون درز نکند. مطمئن باشید حتی اگر موقع مهمانی هم زنگ تلفن به صدا درامد گفتن "اشتباه گرفته بود" یا حتی  " مزاحم بود" خیلی مشکلی ایجاد نمی کند.

گام سوم، عصبانی نشوید

چه مزاحم بخواهد هیجان جویی مرضی کند، چه بخواهد از شما انتقام بگیرد و چه اختلال شخصیت  یا جنسی داشته باشد از عصبانیت شما لذت می برد. در واقع شما با صدای عصبانیتان بازی را به او واگذار کرده اید و او را به رسیدن به هدفش کمک کرده اید. خیلی محترم جواب تلفن را بدهید و اگر فهمیدید مزاحم است موقتا خشم خودتان را کنترل کنید و بدون هیچ فحش ناموسی تلفن را قطع کنید.

گام چهارم، نوع مزاحمت را مشخص کنید

این یکی به کمی زیرکی احتیاج دارد. در فیلم فرانسوی " پنهان" یک فیلم ویدئویی از زندگی یک خانواده برای تک تک اعضای آن خانواده فرستاده می شود. اگر مزاحم تلفنی شما هم به خانه شما، هم به گوشیتان، هم به گوشی همسر و فرزندتان زنگ زد مطمئن باشید مزاحم آشناست و احتمالا یا بلد نیست درخواستش را بگوید یا در پی انتقام است. در این موارد بهتر است که کمی اقدام قانونی برای ردیابی مزاحم را به تاخیر بیندازید چون احتمالا مزاحم بالخره خودش را معرفی خواهد کرد. کلا در مقابله با مزاحمت جو گیر نشوید. ممکن است واقعا یکی از دوستان قدیمی که بلد نیست شوخی بهتری کند می خواهد با این مزاحمت ها چند روز یر کارتان بگذارد. اما اگر مطمئن شدید طرف به قول معروف مرض دارد گام پنجم را اجرا کنید.

گام پنجم. اقدامات قانونی را برای رد یابی مزاحمت انجام دهید

وقتی که مزاحم  فقط وقتی  که مطمئن شد جنس مخالفش تلفن را برداشته صحبت می کند و حرف های جنسی وقیح می زند، وقتی که مزاحم صبح و عصر و شب و نیمه شب زنگ می زند، وقتی که صدای عربده های یک جمع همراه با صدای مزاحم است، وقتی که مزاحم در مقابل فحش های شما سکوت می کند یا می خندد شما به احتمال زیاد در بهترین حالت با یک جوان یا نوجوان هیجان جو و در بدترین حالت با یک بیمار روبه رویید. معطل نکنید همین فردا به مخابرات منطقه تان قضیه را اعلام کنید.


  
  

موضوعات تحقیقی پیشنهادی در رشته روان شناسی (پایان نامه و طرح)

متغیرهای مهم و جدید(برای تحقیق) پیشنهادی عبارتند از :

هوش معنوی، فراشناخت، رضایت از زندگی، اهمالکاری، اهمالکاری تحصیلی، عزت تن، هوش سازمانی یا هوش تجاری، امید به زندگی، سرسختی روان شناختی،مکانیزمهای دفاعی، خودکنترلی.

شما می توانید این متغیرها را در کنار متغیرهای روان شناختی پرکاربردی مثل صفات شخصیتی ، سلامت روان، هوش هیجانی، رضایت شغلی ، رضایت زناشویی ، پیشرفت تحصیلی و غیره قرار دهید یا به صورت مقایسه ای در دو یا چند گروه مورد مقایسه قرار دهید و موضوعات پایان نامه و تحقیقات خوب ،مفید و جدیدی انجام دهید.

مثال:

رابطه بین هوش معنوی و صفات شخصیتی

رابطه بین خودکنترلی و سلامت روان و صفات شخصیتی در کارکنان ....
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و تاثیر آن بر خانواده ها

  
  

ازدواج هوشیارانه

برای اینکه وارد این بحث شوم درزیر نمونه ای از یک تعامل میان زن و شوهر و اینکه چگونه در یک ازدواج ناهوشیارانه رابطه عاشقانه ویژه ای که برآن حاکم است با دلیل و منطق تعدیل می شود بیان کنیم در نظرتان مجسم کنید که شما با روحیه ای بشاش خوردن صبحانه هستید که ناگهان همسرتان شما را به خاطر سوختن نان مورد انتقاد قرار می دهد حافظه همیشگی شما به ناگهان تحریک شده و به دنبال ستیز یا فرار از این ماجراست .برای شما مهم نیست که کسی که شما را مورد انتقاد قرار داده همسرتان است آن چه برای شما مهم است این است که کسی شما را مورد حمله قرار داده .اگر در مقابل واکنش خود به خودی مغزتان مقاومت نکنید فورا سرزنش همسرتان را با یک حمله کوبنده متقابل پاسخ خواهیذ داد خوب درست است که من نان را سوزاندم ولی یادت باشد تو دیروز شربت را ریختی و یا ممکن است برای آنکه برخوردی پیش نیاید اتاق را ترک کنید یا خود را سرگرم خواندن روزنامه کنید براساس واکنشی که نشان می دهید همسرتان احساس می کند مورد حمله یا بی مهری قرار گرفته و به احتمال زیاد دوباره شروع به انتقاد شدید می کند یک رویکرد آن است که شما جمله همسرتان را با ضرباهنگی نه تند و نه خیلی آرام تکرار و تایید کنید برای نمونه ممکن است چیزی شبیه این را بگویید این طور که معلوم است از این که من نان ها را دوباره سوزاندم عصبانی شدی همسرتان ممکن است پاسخ دهد بله من عصبانی ام من از به هدر رفتن غذا در این خانه خسته شدم دفعه بعد بیشتر دقت کن !شما نیز می گویید:بله تو حق داری غذا در این خانه هدر می رود من باید بعد از این بیشتر مراقب باشم همسر شما خلق سلاح شدن شما را از طریق آهنگ منطقی صدای شما و توانایی تان برای پیدا کردن راه حل جایگزین احتمالا آرام می گیرد و نرمتر می شود این رویکرد را برایتان عنوان کردم که بتوانم به مقوله اصلی بحث که همانا یک ازدواج از روی آگاهی و هوشیاری است برسم .

تعریف ازدواج هوشیارانه :

ازدواج هوشیارانه یا آگاهانه ازدواجی است که حداکثر رشد روانی و معنوی را سبب می شود ازدواجی است که با هوشیارشدن و همیاری با سالق های اساسی و ذهن ناهوشیار به وجود می آید در امنیت بودن ،شفا یافتن و کامل شدن زمانی که شما به هوشیاری می رسید چه تفاوتی در شما به وجود می آورد ؟

نشانه های ازدواج هوشیارانه :

1 شما متوجه می شوید که رابطه عاشقانه شما دلیل و مقصدی پنهانی دارد شفا بخشی زخم های دوران کودکی پس به جای اندیشه و تفکر کامل روی آرزوها و نیازهای سطحی یاد می گیرید مشکلات حل نشده دوران کودکی که در پس مسائل نهفته است را کشف کنید وقتی به ازدواج با دید اشعه ایکس نگاه می کنید تمایل های روزانه شما معنای بیشترو جنبه های معنا آمیز رابطه زناشویی برایتان معنا و مفهوم دیگری پیدا می کند و احساس می کنید که روی پدیده ها تسلط دارید .

2 شما تصویر واقع بینانه تری ازهمسر خود خلق می کنید ! شما در لحظه های اولیه ملاقات به علت تحریکات مغز شروع به مرتبط ساختن عشق با مراقبان اولیه خود کردید بعدها ویژگی های منفی خود را به همسرتان فرافکن نمودید و به تدریج واقعیت ذاتی همسر خود را محو ساختید وقتی در جهت دیگر ازدواج هوشیارانه حرکت می کنید به تدریج این توهمات را رها کرده و شروع به دیدن حقیقت ذات همسرخود می کنید شما همسرتان را نه به صورت نجات بخش ،بلکه به صورت انسان زخم دیده دیگری که برای شفا بخشی تلاش می کند می بینید !

3 شما این مسئولیت را قبول می کنید که نیازها و آرزوهای خود را با همسرتان در میان بگذارید درازدواج ناهوشیارانه شما به باور دوران کودکی خود می چسبید که همسرتان به طور خودکار نیازهای شما را حدس می زند در ازدواج هوشیارانه شما این حقیقت را می پذیرید که برای درک یکدیگر باید راهکارهای ارتباطی را گسترش دهید .

4 در برخوردهای متقابل شما از روی فکر و تامل عمل می کنید در ازدواج هوشیارانه به خود آموزش می دهید تا رفتارسازنده بیشتری داشته باشید .

5 یادمی گیرید به نیازها و خواسته های همسرتان به اندازه نیازهای خود احترام بگذارید در یک ازدواج ناآگاهانه تصور شما براین است که همسرتان باید همه نیازهایتان را درک و برآورده سازد در ازدواج آگاهانه شما ایده و مرام عشق به خود را رها کرده و انرژی بیشتری را صرف نیازهای همسرتان کنید .

6 بخش تاریک شخصیت خود رادر آغوش بگیرید در ازدواج آگاهانه این حقیقت صمیمانه را می پذیرید که شما هم نظیر همه انسانها ویژگی های منفی دارید .زمانی که مسئولیت بخش تاریک طبیعت خود را پذیرفتید دیگر در صدد برنمی آیید ویژگی های منفی خود را روی همسرتان فرافکن کنید و این موجب به وجود آمدن محیط خالی از دشمن می شود .

7 شگردهای جدیدی برای ارضای نیازها و خواسته های اولیه خود به کار برید در دوران جنگ برسر قدرت شما با تملق یا با نشان دادن خشم یا مقصر شمردن همسرتان سعی می کنید وی را وادار نمایید نیازهای شما را برآورده سازد ! وقتی فراسوی این مرحله حرکت می کنید متوجه می شوید که همسرتان می تواند منبع کمک و سود دهی باشد در صورتی که شکردهای خود محکومی را رها می سازید .

8 در درون خود به دنبال قدرت و توانایی هایی می گردید که فاقد آن هستید یکی از دلایلی که به همسرتان جذب شدید این بود که او قوت و توانایی هایی داشت که شما فا قد آن بودید بنابراین در کنارهمسر بودن به شما احساسی تمامیت و کمال کاذب می دهد در ازدواج آگاهانه متوجه میشوید تنها راهی که می توانید احساس وحدت و یگانگی کنید این است که ویژگی های پنهان درونی خود را رشد دهید .

9 شما مشکلات ناشی از یک خلق یک ازدواج خوب را قبول می کنید در ازدواج ناآگانه براین باورید راه پیداکردن ازدواج خوب انتخاب همسر درست و مناسب است از ازدواج هوشیارانه قبول می کنید که باید همسر درستی باشید با کسب دیدگاه واقع بینانه تری از روابط عاشقانه متوجه می شوید یک ازدواج خوب نیاز به نظم ،انضباط ، شهامت ، شجاعت ، رشد و تغییر دارد و اینه ازدواج کار سختی است .

10 بیش از گذشته از اشتیاق خود برای به کمال رسیدن ،دوست داشتنی بودن و با عالم خلقت یکی شدن آگاه می شوید و به عنوان بخشی از طبیعت خدادادی این توانایی را دارید که بدون قید و شرط وحدت و یگانگی را با دنیای اطراف خود تجربه کتید شرایط اجتماعی و محروم بودن از تربیت صحیح موجب شده این کیفیت ها را از دست بدهید .

 منبع : پیام سلامتی شماره 7  خرداد 88


  

در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست. البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش آموز همین کلاس بود. همیشه لباس هاى کثیف به تن داشت، با بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی رسید. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسیار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.
امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور می یافت، خانم تامپسون تصمیم گرفت به پرونده تحصیلى سال هاى قبل او نگاهى بیاندازد تا شاید به علّت درس نخواندن او پی ببرد و بتواند کمکش کند.

معلّم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تکالیفش را خیلى خوب انجام می دهد و رفتار خوبى دارد. “رضایت کامل”.

معلّم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همکلاسیهایش دوستش دارند ولى او به خاطر بیمارى درمان ناپذیر مادرش که در خانه بسترى است دچار مشکل روحى است.

معلّم کلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسیار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن می کند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرایط محیطى او در خانه تغییر نکند او به زودى با مشکل روبرو خواهد شد.

معلّم کلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها کرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمی دهد. دوستان زیادى ندارد و گاهى در کلاس خوابش می برد.

خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشکل او پى برد و از این که دیر به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز معلّم بود و همه دانش آموزان هدایایى براى او آوردند. هدایاى بچه ها همه در کاغذ کادوهاى زیبا و نوارهاى رنگارنگ پیچیده شده بود، بجز هدیه تدى که داخل یک کاغذ معمولى و به شکل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون هدیه ها را سرکلاس باز کرد. وقتى بسته تدى را باز کرد یک دستبند کهنه که چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. این امر باعث خنده بچه هاى کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایى دستبند کرد. سپس آن را همانجا به دست کرد و مقدارى از آن عطر را نیز به خود زد. تدى آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامپسون، شما امروز بوى مادرم را می دادید.

خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشینش رفت و براى دقایقى طولانى گریه کرد. از آن روز به بعد، او آدم دیگرى شد و در کنار تدریس خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم، به آموزش “زندگی” و “عشق به همنوع” به بچه ها پرداخت و البته توجه ویژه اى نیز به تدى می کرد.

پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بیشتر تشویق می کرد او هم سریعتر پاسخ می داد. به سرعت او یکى از با هوش ترین بچه هاى کلاس شد و خانم تامپسون با وجودى که به دروغ گفته بود که همه را به یک اندازه دوست دارد، امّا حالا تدى محبوبترین دانش آموزش شده بود.

یکسال بعد، خانم تامپسون یادداشتى از تدى دریافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترین معلّمى هستید که من در عمرم داشته ام.

شش سال بعد، یادداشت دیگرى از تدى به خانم تامپسون رسید. او نوشته بود که دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما همچنان بهترین معلمى هستید که در تمام عمرم داشته ام.

چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه دیگرى دریافت کرد که در آن تدى نوشته بود با وجودى که روزگار سختى داشته است امّا دانشکده را رها نکرده و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصیل می شود. باز هم تأکید کرده بود که خانم تامپسون بهترین معلم دوران زندگیش بوده است.

چهار سال دیگر هم گذشت و باز نامه اى دیگر رسید. این بار تدى توضیح داده بود که پس از دریافت لیسانس تصمیم گرفته به تحصیل ادامه دهد و این کار را کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترین و بهترین معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. امّا این بار، نام تدى در پایان نامه کمى طولانی تر شده بود: دکتر تئودور استودارد.

ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه دیگرى رسید. تدى در این نامه گفته بود که با دخترى آشنا شده و می خواهند با هم ازدواج کنند. او توضیح داده بود که پدرش چند سال پیش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسى در کلیسا، در محلى که معمولاً براى نشستن مادر داماد در نظر گرفته می شود بنشیند. خانم تامپسون بدون معطلى پذیرفت و حدس بزنید چکار کرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگین ها به دست کرد و علاوه بر آن، یک شیشه از همان عطرى که تدى برایش آورده بود خرید و روز عروسى به خودش زد.

تدى وقتى در کلیسا خانم تامپسون را دید او را به گرمى هر چه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامپسون از این که به من اعتماد کردید از شما متشکرم. به خاطر این که باعث شدید من احساس کنم که آدم مهمى هستم از شما متشکرم. و از همه بالاتر به خاطر این که به من نشان دادید که می توانم تغییر کنم از شما متشکرم.

خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدى، تو اشتباه می کنى. این تو بودى که به من آموختى که می توانم تغییر کنم. من قبل از آن روزى که تو بیرون مدرسه با من صحبت کردى، بلد نبودم چگونه تدریس کنم.

بد نیست بدانید که تدى استودارد هم اکنون در دانشگاه آیوا یک استاد برجسته پزشکى است و بخش سرطان دانشکده پزشکى این دانشگاه نیز به نام او نامگذارى شده است!


88/12/19::: 9:0 ع
نظر()
  
  

زود قضاوت نکنیم!

زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکویت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.

مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه می خواند. وقتی که او نخستین بیسکویت را در دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکویت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد: بهتر است ناراحت نشوم شاید اشتباه کرده است.

ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکویت برمی داشت، آن مرد هم همین کار را می کرد. این کار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی خواست واکنشی نشان دهد. وقتی که تنها یک بیسکویت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد: حالا ببینم این مرد بی ادب چکار خواهد کرد؟ مرد آخرین بیسکویت را نصف کرد و نصف دیگرش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی می خواست!زن جوان حسابی عصبانی شده بود.

در این هنگام بلند گوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتی داخل هواپیما روی صندلی اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکویتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!!

خیلی شرمنده شد! از خودش بدش آمد. . .یادش رفته بود که بیسکویتی که خریده بودرا داخل ساکش گذاشته بود. آن مرد بیسکویت هایش را با او تقصیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد! متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت خواهی نبود.(با تشکر از خانم سلطانی برای ارسال این مطلب)

//////

زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌ کشی کردند.

روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش در حال آویزان کردن رخت‌های شسته است و گفت: «لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چه طور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس‌ شویی بهتری بخرد.»
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد
زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: «یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!»
مرد پاسخ داد: «من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!»


  
  

با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید، زیرا وقتی پیرتر می شوید ، مهارتهای کلامی مثل دیگر مهارتها خیلی مهم میشوند .

 

همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا آنقدر که می خواهید نخوابید .

 

وقتی می گویید "دوستت دارم" منظورتان همین باشد .

 

وقتی می گویید "متاسفم" به چشمان شخص مقابل نگاه کنید .

 

قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید .

 

 

هیچوقت به رؤیاهای کسی نخندید . مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند .

 

 

در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید .

 

مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید .

 

آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید .

 

وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید ، لبخندی بزنید و بگویید "چرا می خواهی این را بدانی؟"

 

به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیتهای بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند .

 

 

وقتی چیزی را از دست می دهید ، درس گرفتن از آن را از دست ندهید .

 

این سه نکته را به یاد داشته باشید : احترام به خود ، احترام به دیگران؛ و پذیرفتن مسئولیت همه کارهایتان

 

اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند .

 

وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید ، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید .

 

وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید ، کسی که تلفن کرده آن را درصدای شما می شنود .

 

زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید .


  
  

بازنگری وضعیت کودکان خیابانی در جهان در حال توسعه
این مقاله ادبیات موجود درباره کودکان خیابانی را بازنگری می کند و ناظر بر این مسئله است که چرا کودکان خیابانی در فرهنگ های خاصی وجود دارد و در برخی دیگر از فرهنگ ها وجود ندارد؟ دلایل وجود این مسئله، با فقر، سوء رفتار و عوامل نوساز کننده مرتبط است. کودکان خیابانی متمایز از کودکان کار و کودکان آواره هستند. در این مقاله توضیحاتی درباره ساختار خانواده کودکان خیابانی ارائه می شود و چگونگی سازگاری و سطح عملکرد روانشناختی کودکان خیابانی مورد بحث قرار می گیرد. همچنین این مقاله، علل خشونت نسبت به کودکان را بررسی کرده و مسائل و مشکلات روش شناختی را که متوجه تحقیق درباره کودکان خیابانی است مطرح می سازد. مسائلی از قبیل قدرت کودکان در تحریف اطلاعات، گرایش محقق به افراط و تفریط در برآورد شرایط عاطفی کودکان، تحریف واقعیات به وسیله مطبوعات و سازمان های بین المللی و مشکلات عام مربوط به تحقیق های بین فرهنگی.
     خانواده هایی در آمریکای لاتین هستند که کودکان خیابانی را بوجود می آورند. این      خانواده ها، از سه نسل از زنانی که اغلب با همدیگر در یک خانه واحد زندگی می کنند، تشکیل یافته است.
     در این نوع خانواده ها، مادر، دارای همسری است که بطور موقت و ناپایدار با او زندگی     می کند. مباحث اخیر درباره زنان آمریکایی آفریقایی تباری که وابسته به بهزیستی هستند، وضعیت مشابهی را در بین برخی از خانواده هایی فقیر آمریکایی تبار نشان می دهند. (شی هان 1993) همچنین خانواده های کارائیبی نیز دارای وضعیت مشابهی با وضعیت توصیف شده هستند (مین تز 1984). مطالعات معدودی که در این زمینه انجام گرفته است، اطلاعات و داده های جمعیت شناختی تأیید کننده ای را عرضه داشته اند.
     به عنوان مثال تنها 7 در صد از کودکان خیابانی که در جامائیکا مورد مطالعه قرار گرفته اند، دارای خانواده دو والد بوده اند (براون 1987) و 85 درصد از «پسران پارک خواب» نایروبی در خانواده های زن سرپرست به سر می برند (وینانا 1981).


ادامه مطلب...

  
  
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >