چکیده:
هدف مقاله حاضرمروری بر نوروپسیکولوژی اختلالات اکتسابی خواندن و نوشتن از چشم انداز شفافیت خط در چارچوب انگاره دومسیری است. منظور از شفافیت خط در یک نظام نوشتاری الفبایی میزان سهولت پیشبینی تلفظ از خط است. نظامهای نوشتاری که بازنمایی میان خط و تلفظ آنها بسیار قابل پیشبینی است شفاف محسوب میشوند (برای مثال، ترکی، ایتالیایی، اسپانیایی) درحالیکه بازنمایی غیرقابل پیشبینی میان خط و تلفظ منجر به نظامهای نوشتاری تیره میشود (برای مثال، انگلیسی، فرانسه، عربی). گذشته از این، در بعضی از خطها (مانند فارسی) واژههای شفاف و تیره در آن واحد در خط وجود دارند. تأثیر شفافیت خط بر پردازش زبانی طبیعی و مختل منجر به ایجاد حداقل دو دیدگاه متضاد شده است: فرضیه عمق خط، فرضیه جهانی. نهایتاً، هدف این مقاله این است که نشان دهد چگونه آسیب عصبشناختی به منطقه زبانی مغز- بدون توجه به شفافیت خط- با نارساخوانی و نارسانویسی اکتسابی در ارتباط است. این بدان معنا است که آسیب عصبشناختی به مغز منجر به اختلالاتی میشود که ماهیت جهانی دارند، امّا بسته به ویژگیهای خاص هر زبان ممکن است به شیوهایی متفاوت ظاهر شوند. شواهد برگرفته از خط شفاف ترکی برای استدلال در حمایت از فرضیه جهانی مورد استفاده قرار میگیرد.
Ilhan Raman / Middlesex University, UK*
Abstract :
The aim of the current paper is to provide a review of the neuropsychology of acquired reading and writing impairments from an orthographic transparency perspective within the dual-route framework. Orthographic transparency refers to the ease with which one can directly predict phonology (sound) from orthography (print) in a given alphabetic writing system. Writing systems with highly predictable mappings between print and sound are said to be transparent (e.g. Turkish, Italian, Spanish) whilst unpredictable mappings between print and sound lead to opaque writing systems (e.g. English, French, Arabic). In addition, in some orthographies (such as Persian) transparent and opaque words coexist in print. The impact of orthographic transparency on normal (and impaired) language processing has led to the development of at least two opposing views, namely, the orthographic depth hypothesis and the universal hypothesis. Ultimately, the ive here is to demonstrate how neurological damage to the language area in the brain is linked to acquired dyslexia and dysgraphia irrespective of orthographic transparency. That is, neurological damage to the brain yields impairments that are universal in nature but perhaps manifested in a different way depending on the specific characteristics of the language. Evidence from atypically transparent Turkish orthography will be utilised to argue in favour of the universal hypothesis.
Key words: Acquired dyslexia and dysgraphia, cognitive neuropsychology, orthographic transparency, Turkish orthography, universal hypothesis
نتایج تحقیقات حاکی از آن است چنانچه افراد در سنین نوجوانی شروع به کشیدن سیگار کنند (بیش از 70 درصد موارد سیگاری شدن در این مرحله اتفاق میافتد) و مدت 20 سال یا بیشتر به این عمل ادامه بدهند بین 20 تا 25 سال زودتر از افرادی که به هیچوجه در زندگی سیگار نکشیدهاند، خواهند مرد.
تنها سرطان ریه یا بیماریهای قلبی پیامدهای استعمال دخانیات نیست بلکه مجموعهای از مسایل و مشکلات بهداشتی در ارتباط با مصرف مواد دخانی وجود دارد که میتواند به لحاظ شرایط جسمانی و مقاومت ایمنی در افراد سیگاری بروز میکند، که برخی از آنها عبارتند از:
1- از دست دادن موها
با تضعیف سیستم ایمنی افراد سیگاری در اثر مصرف مواد دخانی، بدن این افراد مستعد ابتلا به انواع بیماریها از جمله «لوپوس اریتماتوز» میشود که این بیماری میتواند عامل از دست دادن موها، ایجاد زخم در دهان، جوشهای پوست روی صورت، سر و دستها شود.
2 - آب مروارید (کاتاراکت)
افراد سیگاری 40 درصد بیش از افراد دیگر در معرض ابتلا به آب مروارید، کدر شدن عدسی چشم و ممانعت از عبور نور و در نهایت نابینایی هستند.
3 - چین و چروک
استعمال دخانیات باعث از بین بردن پروتئینهای انعطاف دهنده پوست میشود؛ همچنین باعث تحلیل بردن ویتامین A و محدود کردن جریان خون در عروق پوست میگردد.
پوست افراد سیگاری خشک و دارای خطوط و چین خوردگیهای ریزی در اطراف لبها و چشمهاست.
4 - ضایعات شنوایی
افراد سیگاری 3 برابر بیش از افراد غیر سیگاری به عفونت گوش میانی دچار میشوند.
5 - سرطان پوست
افراد سیگاری 2 برابر بیشتر از افراد غیر سیگاری در معرض خطر ابتلا به نوعی سرطان پوست (پوسته پوسته شدن، برجستگی روی پوست) قرار دارند
6 - فساد دندانها
افراد سیگاری 5/1 مرتبه بیشتر از افراد غیر سیگاری در معرض خطر از دست دادن زودرس دندانها هستند.
7 - پوکی استخوان
منواکسید کربن یکی از اصلیترین گازهای سمی در خروجی اگزوز اتومبیل و دود سیگار است، میل ترکیبی این گاز با خون بسیار بالاتر از اکسیژن است. این گاز باعث کاهش قدرت عمل اکسیژن در خون افراد سیگاری حرفهای تا 15 درصد میشود.
استخوانهای افراد سیگاری تراکم خود را از دست داده و به راحتی شکسته میشود همینطور زمان التیام یافتن و جوش خوردن آنها پس از شکستگی تا 80 درصد افزایش پیدا میکند.
8 - بیماریهای قلبی
بیماریهای قلبی ـ عروقی ناشی از استعمال دخانیات بیش از 600 هزار نفر را در سال در کشورهای توسعه یافته از بین میرود استعمال دخانیات باعث افزایش ضربان قلب، بالا رفتن فشار خون، افزایش خطر ابتلا به فشار خون بالا و گرفتگی عروق و نهایتا ایجاد حمله قلبی و سکته میشود.
9 - زخم معده
استعمال دخانیات مقاومت معده را در برابر باکتریها پایین میآورد؛ همچنین باعث تضعیف معده در خنثی سازی اسید معده و مقاومت در برابر آن بعد از غذا خوردن و بر جای ماندن باقیمانده اسید در معده و در نتیجه تخریب دیواره آن میشود.
زخم معده افراد سیگاری به سختی درمان میشود و احتمالی بهبودی آن تا زمانی که فرد سیگاری اکثرا اندک است.
10- تغییر رنگ انگشتان
قطران موجود در دود سیگار در اثر استعمال مستمر دخانیات روی انگشتان و ناخنها جمع شده و باعث تغییر رنگ آنها به قهوهای مایل به زرد میشود.
11 - سرطان رحم و سقط جنین
استعمال دخانیات در دوران بارداری میتواند باعث افزایش خطر زایمان نوزاد با وزن کم و بروز مسایل بهداشتی در آینده شود. سقط جنین در مادران سیگاری 2 تا 3 برابر بیشتر است
12 - تغییر شکل دادن سلولهای جنسی در مردان
استعمال دخانیات باعث کاهش تعداد اسپرم و کاهش جریان خون در آلت تناسلی مردان و ناتوانی جنسی در این افراد میشود. ناباروری جنسی در مردان سیگاری نیز متداولتر از افراد غیر سیگاری است.
13 - سرطان
بیش از 40 عنصر سرطانزا در دود سیگار وجود دارد احتمال سرطان ریه 22 مرتبه بیشتر از افراد غیر سیگاری است.
طبق تحقیقات بی شماری که انجام شده است در صورت ادامه استعمال دخانیات توسط افراد سیگاری، احتمال مبتلا شدن آنها به انواع سرطانهای دیگر از قبیل زبان، دهان، غدد، بزاق و حلق (6 تا 27 برابر)، سرطان بینی (2 مرتبه بیشتر)، گلو (12 مرتبه)، مری (8 تا 10 برابر)، حنجره (10 تا 18 برابر)، معده (2 تا 3 برابر)، کلیه (5 برابر)، آلت تناسلی مرد (2 تا 3 برابر)، لوزالمعده (2 تا 5 برابر) مقعد (5 تا 6 مرتبه) وجود دارد.
بیماری پارکینسون برای اولین بار توسط دانشمند انگلیسی به نام دکتر جیمز پارکینسون در سال 1817 میلادی توصیف شد و از این رو نام این بیماری به او تعلق یافت.
این بیماری بر اساس چهار علامت مخصوص آن مشخص می شود:
- ارتعاش دست و پا در حالت استراحت (لرزش بیمار همزمان با ارتعاش دست و پا در حالت استراحت)
- آرام شدن حرکت
- سختی حرکت ( خشک شدن) دست و پا یا بدن
- تعادل بد (تعادل ضعیف)
در حالی که دو یا بیشتر از این علایم در بیمار دیده شود، مخصوصا وقتی که در یک سمت بیشتر از سمت دیگر پدیدار شود، تشخیص پارکینسون داده میشود مگر اینکه علایم دیگری همزمان وجود داشته باشد که بیماری دیگری را نمایان کند.
بیمار ممکن است در اوایل، بیماری را با لرزش دست و پا یا با ضعیف شدن حرکت احساس کند و دریابد که انجام هر کاری بیشتر از حد معمول طول می کشد و یا اینکه سختی و خشک شدن حرکت دست و ضعف تعادل را تجربه
میکند.
اولین نشانیهای پارکینسون مجموعهای متفاوت از ارتعاش، سفت شدن عضلات و تعادل ضعیف هستند.
معمولا علایم پارکینسون ابتدا در یک سمت بدن پدیدار می شوند و با گذشت زمان به سمت دیگر هم راه پیدا می کنند.
تغییراتی در حالت صورت و چهره روی می دهد، از جمله ثابت شدن حالت صورت (ظاهرا احساسات کمی بر چهره نمایان میشود) و یا حالت خیرگی چشم ( به دلیل کاهش پلک زدن). علاوه بر اینها، خشک شدن شانه یا لنگیدن پا در سمت تحت تاثیر قرارگرفته عوارض دیگر (عادی) این بیماری است. افراد مسن ممکن است نمایان شدن یک به یک این نشانه های پارکینسون را به تغییرات افزایش سن ربط بدهند، ارتعاش را به عنوان “لرزش” بدانند، برادیکنسیا را به “آرام شدن عادی” و سفت شدن عضلات را به “آرتروز” ربط بدهند.
حالت قوز این بیماری را هم خیلی از این افراد به سن یا پوکی استخوان ربط می دهند. هم بیماران مسن و هم بیماران جوان ممکن است بعد از بیش از یک سال که با این عوارض روبرو بوده اند برای تشخیص به پزشک مراجعه کنند.
از هر100 نفر بالای سن 60 سال یک نفر به پارکینسون مبتلا میشود و معمولا این بیماری در حدود سن 60 سالگی آغار میشود. افراد جوانتر هم میتوانند مبتلا به پارکینسون شوند. تخمین زده میشود که افراد جوان مبتلا به پارکینسون (مبتلا شده در سن چهل یا کمتر) 5 تا 10 درصد کل این بیماران را تشکیل می دهند.
*پیشرفت بیماری پارکینسون
بعد از بیماری آلزایمر بیماری پارکینسون معمولترین بیماری مخرب اعصاب به حساب می آید. پارکینسون یک بیماری مزمن و همیشه در حال پیشرفت است. این بیماری نتیجه از بین رفتن یا ضعیف شدن و لطمه خوردن سلولهای عصبی در مغز میانی است. این سلولهای عصبی مادهای به نام دوپامین، ترشح می کنند. دوپامین پیامهای عصبی را از سوبستانتیا نیگرا (مغز میانی) به بخش دیگری از مغر به نام کارپوس استراتوم می برد. این پیام ها به حرکت بدن تعادل می بخشند. وقتی سلولهای ترشح کننده دوپامین در سوبستانتیا نیگرا می میرند، مراکز دیگر کنترل کننده حرکات بدن نامنظم کار می کنند.
این اختلال ها در مراکز کنترل بدن در مغز باعث به وجود آمدن علایم پارکینسون می شوند. اگر 80 درصد سلولهای ترشح کننده دوپامین از بین بروند، علامتهای پارکینسون پدیدار می شوند. علایم پارکینسون در مراحل اولیه بیماری ملایم و بیشتر اوقات در یک سمت بدن دیده می شوند و گاه حتی احتیاج به درمان پزشکی ندارند. ارتعاش در حالت استراحت یک علامت ویژه بیماری پارکینسون است، که یکی از معمولترین علایمهای پارکینسون به حساب می آید. ولی بعضی از مبتلایان پارکینسون هیچ وقت با این مشکل برخورد نمی کنند. بیماران ممکن است دست لرزان خود را در جیب یا پشت پنهان کنند یا چیزی را برای کنترل ارتعاش در دست نگه دارند. لرزش می تواند بیشتر از هر محدودیت جسمی دیگر اثر منفی روحی داشته باشد.
با مرور زمان علایم اولیه بدتر و وخیم تر می شوند. یک رعشه ملایم تبدیل به یک ارتعاش مزاحم و ملموس می شود. ممکن است تکه کردن غذا و استفاده از دست مرتعش به مرور زمان سختتر شود. برادیکینسیا (آرام شدن حرکت) به مشکلی کاملا محسوس بدل می شود که محدود کنندهترین علامت و اثر پارکینسون است. آرام شدن حرکت می تواند مانع انجام عادات روزانه شود: لباس پوشیدن، ریش زدن و یا حمام کردن ممکن است وقت بسیار زیادی از روز را بگیرند. تحرک ضعیف میشود و مشکلاتی بوجود میآورد مانند نشستن و برخاستن از صندلی یا اتومبیل و یا غلتیدن در رختخواب. راه رفتن آهستهتر میشود و بیمار حالت قوز پیدا میکند ( سر و شانه به طرف جلو تمایل پیدا میکند). صدای بیمار یک نواخت میشود. کمبود تعادل میتواند باعث افتادن بیمار شود. دست خط ریزتر و ناخوانا می شود. حرکات غیر ارادی مانند حرکت دست در حال پیادهروی کم می شود.
علایم پارکینسون معمولا دست یا پای یک طرف بدن اختصاص دارد ولی با مرور زمان به دست یا پای سالم همان طرف هم سرایت میکند. این علایم پیشرفت میکند تا سمت دیگر بدن را هم تحت تأثیر قرار دهد. معمولا این پیشرفت تدریجی است اما سرعت این پیشرفت از بیمار تا بیمار تفاوت دارد. مهم است که بیماران پارکینسون در حال پیشرفت علایم با پزشک خود صحبت و مشورت کنند تا پزشک بتواند درمان را برای بیمارش فراهم کند زیرا بدن هر بیمار به طور مختلف و متفاوت به داروهای گوناگون واکنش نشان می دهد. هدف از درمان برای بیماران از بین بردن علایم نیست بلکه تحت کنترل درآوردن عوارض است. این امر می تواند به بیمار کمک کند تا مستقل عمل کند و یک کنترل مناسب برای این بیماری مزمن بوجود آورد. این بیماری از بین نخواهد رفت ولی کنترل عوارض آن می تواند تا حد زیادی جلوی ناتوان کردن و از کار افتادگی را بگیرد.
بیماران پارکینسون اغلب از این موضوع که بیماری آنها همواره در حال پیشرفت است، آگاه هستند و این موضوع می تواند باعث نگرانی شدید آنها شود. مبتلایان پارکینسون ممکن است بخواهند خود و مشکلات خود را بیش از حد نیاز تحت کنترل درآورند و خود را با دیگر افراد مبتلا مقایسه کنند. نگرانی در مورد پیشرفت بیماری و امکان ادامه کار هم غیرعادی نیست.
پیشگویی و تخمین زدن پیشرفت این بیماری در یک بیمار مشخص غیر ممکن است. سرعت پیشرفت و محدودیت های جسمی و روحی در بیماران مختلف متفاوت است. نوعی راهنمایی برای تشخیص پیشرفت این بیماری در بیماران مختلف بر اساس پیشروی بیماری از زمان تشخیص وجود دارد ولی این تنها در حد یک پیشنهاد است.
وقتی محدودیتهای جسمی پارکینسون به حدی برسد که کارهای روزمره سخت شوند، درمان علایم پارکینسون آغاز می شود
مجموعه ی 3 تم موبایل بسیار زیبا و جدید برای گوشی های سونی اریکسون با اندازه ی صفحه 240x320
برای دانلود فایل به [این قسمت] مراجعه کنید
چهار مهارت، چهارستون زندگی
1 - مهارتِ «خویشتنداری در شرایط نابهنجار»
گاه، نیروهای هنجارشکن در درون انسان، سکّاندار هدایت انسان به مقصد میلِ خود میشوند. ایستایی انسان در برابر اینگونه فشارهای غیرسازگار با فطرت انسانی، در خوشبختی ابدی انسان، نقش بنیادی دارد.
گاه فضای درونی انسان در اثر فشارهای نوعی خواسته (مانند ریاستطلبی، مالدوستی یا شهوت جنسی) توفانی میشود. خویشتنداری مهارتی است که اگر به دست آید، لنگر کشتی، وجود میگردد و مانع از غرق در توفان ناملایمات، بازگشت با سیر قهقرایی و یا رفتن به مقصد ناخواسته خواهد شد.
در این جایگاه است که امام علی(ع) خویشتنداری را سرآمد همه خوبیها(1) خواندهاند و آن را موجب مصونیت روح انسان و دور داشتن آن از پَستیها(2) دانستهاند.
چگونگی دستیابی به این مهارت، خود، بستر مناسبی است برای دستیابی به بسیاری از نیکوییها.
در آموزههای دینی ما، قناعت و راضی بودن به آنچه اکنون موجود است(3) و دوری از چشمداشت نابهجا و افزون طلبیهایِ بیاساس،(4) منشأ پیدایش مهارت خویشتنداری معرفی شده است.
کاهش اندوهها، راحتی، بهرهمندی و آسایش، بخشندگی و پاکیزگی اعمال و خشنودی پروردگار از بهرههای مهارت خویشتنداری است.
2 - مهارت در «مدار با دیگران»
سازگاری و همگونسازی با شرایط موجود در جامعه انسانی یکی از اصلیترین مهارتهایی است که برای درست زندگی کردن باید در جهت کسب آن کوشید.
خداوند، همانگونه که صورتها و نمودارهای ظاهری افراد را متفاوت آفریده است، سیرتها و ویژگیهای باطنی افراد را نیز یکسان نیافریده است.
با رشد جسمی و روحی یک فرد، کنشها و واکنشهای متفاوتی را در رفتار او مشاهده میکنیم که گاه با اعتقادات و گاه با رفتار، تفاوت دارد و گاهی این تفاوت، به حدّ تضاد و رویارویی میرسد.
برای رسیدن به یک زندگی مدنی و تحقّق اهداف یک جامعه پیشرفته، باید اموری چند را سرمشق لوحه زندگی قرار دهیم.
اول اینکه بدانیم و باور کنیم که همه انسانها جز معصومین(ع) ناقصاند؛ از اینرو باید با «حرکت» به سوی کمال سیر کنند.
دوم اینکه نگرشها و روشها در گستره زندگی اجتماعی متفاوت است. دیگر اینکه در سلسله حرکتهای علمی و عملی، پندارها و رفتارهای مشترک و غیرمشترکی وجود دارند و میتوان با تکیه بر اصول و مبانی و نیز نمایههای رفتاری مشترک، زندگی سالمی را بر اساس آن نقاط مشترک بنا نهیم و با آسانگیری(5) در اموری که به اصول، زیان نمیرساند و با چشمپوشی از خطاهای دیگران و تغافل از امور جزئی و بیاهمیت،(6) با هم و برای هم زندگی کنیم.
از ارزش و اهمیت مداراست که راهنمایان راستین، و پرچمداران تربیت اسلامی، مدارا کردن با مردم را نیمی از ایمان(7) و میوه خرد(8) و سلامت دین و دنیا(9) و مانع از بروز اختلافات و کشمکشها(10) دانستهاند.
مدارای با دیگران ثمرات زیادی از کرامتهای انسانی و اخلاقی در بر دارد که معاشرت نیکو، همبستگی، امنیت اجتماعی، اعتماد عمومی، و... از آن جملهاند.
3 . مهارت در «عبرتآموزی و استفاده از تجربه دیگران»
خوشبخت چه کسی است؟
خوشبخت کسی است که از تجربههای دیگران استفاده کند و پند گیرد.(11)
میدانیم که انسان، فقط و فقط یکبار حق زندگی کردن در این دنیا را دارد و نیز آنکه انسان برای زندگی کردن میکوشد، نه برای کسب تجربه برای زندگی، و هر تجربه نیز نتیجه راهی است پیموده.
یکی از مهارتهای مهم زندگی، درسآموزی و عبرت گرفتن از رویدادهای گذشته است. گاه انسان، ادبآموز مکتب تاریخ میشود و از تاریخ پیشینیان عبرت میگیرد(12) و زندگی خویش را دور از شکستهای گذشته و امید دستیابی و تکرار موفقیتهای گذشتگان سامان میدهد.
دیگر عواملی که میتواند به عنوان تجربه و آگاهیِ آماده استفاده(13) به کار گرفته شود: پیشامدها و دگرگونیهای دنیا،(14) عمر گذشته و رفتارهای چیده شده در آن(15) و هر حرکتی که نمادی از نزدیکی و دوری به سمت پروردگار است را میتوان برشمرد.
عبرتآموزی و استفاده از تجربه دیگران فوایدی را به بار مینشاند که مصونیت از لغزش و خطا(16) یکی از آنها و از مهمترین آنهاست. اگر راهِ به بنبست رسیده کسی را نرویم و راه رساننده و بیخطر و میانْبُر دیگران را بپیماییم، خوشبختی را به دست آوردهایم.
4 - مهارت در «تفکر»
فکر، فرآیندی ذهنی است که بین دانستهها و نادانستهها صورت میگیرد تا نادانسته را به دانش تبدیل کند و در نتیجه این فرآیند، بینایی، بصیرت و آگاهی(17) به دست میآید.
اندیشیدن، مهارتی است برای پایدار کردن آموختهها و یافتن گمگشتهها .(18) اندیشه صاف، انسان را از تاریکیهای خیالات و اوهام، به روشنایی علم و یقین رهنمون میشود.
اندیشه در عظمت خداوند و جهان آفرینش، اندیشیدن در نیکیها و در مطالب علمی، همچون آینه صافی(19) است که فواید بسیاری را نصیب ما میکند.
در فرهنگ اهل بیت(ع)، تفکّر را پدر و مادرِ همه خوبیها(20) شمردهاند. یعنی اگر انسان، دور از تراوشات ذهنی خود و دیگران از دانستههای قطعی به سمت نادانستهها حرکت کند، به حق خواهد رسید و هیچگاه بر مرکب باطل نخواهد نشست، تا او را در وادی هلاکت اندازد.(21) و نیز تفکر را از موارد «عبادت» دانسته و یک ساعتِ آن را برابر یا بهتر از سالها عبادت(22) معرفی کردهاند.
برای کسب مهارت تفکر باید از عواملی که در پرورش توانایی فکر کردن و در زلال کردن آن مؤثر است، کمک گرفت و از چیزهایی که موجب رکود قوّه تفکر و یا ناخالص کردن آن میشود، دوری کرد.
________________________________________
1. غررالحکم، ح 1168 .
17. نهجالبلاغه، نامه 31 .
11. الکافی، ج 8، ص 72 .
16. همان، ح 8056 .
15. همان، ح 7589 .
10. همان، ح 8539 .
13. غررالحکم، ح 1036 .
12. کنزالفوائد، ج 2، ص 31
18. غررالحکم، ح 8917 .
19. نهجالبلاغه، حکمت 5 .
14. همان، ح 6453 .
22. همان، ج 71، ص 327 .
20. تنبیهالخواطر، ج 1، ص 52 .
21. بحارالأنوار، ج 78، ص 379 .
2. همان، ح 1989 .
3. مطالبالسؤول، ص 50 .
4. غررالحکم، ح 1512 .
5. عوالی اللآلی، ج 1، ص 381 .
6. تحف العقول، ص 224 .
7. الکافی، ج 2، ص 117 .
8. غررالحکم، ح 4629 .
9. همان، ح 5610 .
عنوان مقاله: کارکردهای عدالت در حوزة سیاست از دیدگاه امام علی(ع)
موضوع: مدیریت اسلامی
مقدمه: بدون تردید، درک اهمیت هر پدیده، میزان تلاش برای شناخت آن را افزایش می دهد. هر چه یک پدیده برای بشر مهمتر باشد، در جهت شناخت و رسیدن به آن بیشتر می کوشد. عدالت نیز که از مفاهیم ناشناختة بشری است و علی رغم تلاشهای تاریخی و مستمر برای شناخت آن، نتیجة قابل توجهی در این زمینه به دست نیامده است، پیرو همین قاعده است و تبیین جایگاه آن، می تواند تلاش برای شناخت و استقرار آن را افزایش دهد. از جمله عواملی که می تواند اهمیت این پدیده را باز نماید، توجه به کارکردهای عدالت است. کاربرد این مفهوم و کارکردهای گوناگونش در عرصه های مختلف زندگی بشر می تواند اهمیت آن را آشکار سازد. در این میان، بررسی کارکردهای عدالت در حوزةسیاست، با توجه به گستردگیش و این که سرنوشت افراد بیشتری را به خود وابسته ساخته است، اولویت می یابد.
از آنجا که اندیشه و گفتار امام علی(ع) که بخشی از مبادی نظری و فلسفة سیاسی جمهوری اسلامی را تشکیل می دهد و یکی از عناصر قوام بخش جامعة ایرانی است و همو مظهر و تجسم عدالت است، جامعه، عدالت را در او و گفتار و کردارش می جوید. این نکته، نه تنها در جامعه ما که نزد هر ضمیر روشن و آگاهی مورد توجه واقع می شود، تا آنجا که جورج جرداق مسیحی در کتاب «امام علی (ع)Hهنگ عدالت بشری» (ص 69) آروز می کند که: «ای دنیا! تو را چه می شد اگر تمام نیروهای خود را بسیج می کردی و در هر عصر و زمانی بزرگ مردی همچون علی(ع) بدان پایة عقل وقلب و زبان و با همان ذوالفقارش به انسانیت عطا می کردی.» لذا، این، بهترین منبع برای بررسی و شناخت عدالت یا بخشی از آن می باشد؛ منبعی مطمئن، قابل استناد و مقبول.
در این میان، فقر پژوهش در این عرصه، یعنی در عرصة رابطة عدالت و سیاست کار را در آغاز مشکل می نمایاند. چرا که آنچه بررسی شده است، بیشتر کارکردهای عام عدالت بوده است. در نخستین گام، چیزی جز بیانات حضرت علی(ع) ـ که بایستی آن رابطه را از لابلای این کلام جست ـ در اختیار و دسترس نیست.
عنوان مقاله: الگوی پژوهش در موضوع اسلام و دنیای متجدّد با الهام از اندیشه های استاد مطهری (2)
موضوع: مدیریت اسلامی
در اینجا مروری داریم بر تعارض های سنت و تجدد در دو حوزه موضوعات نظری و مسائل عملی [64]. تأکید بر این نکته ضروری است که برشمردن این تعارض ها، الزاماً به معنای حقانیت موضع سنتی و بطلان موضع تجدد نیست. چنان که از استاد مطهری نقل شد، باید با برخی از این تعارضات و تغییرات زمانه مبارزه و از برخی پیروی نمود.
بخش اول: تعارض های نظری سنت و تجددادامه مطلب...
عنوان مقاله: الگوی پژوهش در موضوع اسلام و دنیای متجدّد با الهام از اندیشه های استاد مطهری (2)
موضوع: مدیریت اسلامی
در اینجا مروری داریم بر تعارض های سنت و تجدد در دو حوزه موضوعات نظری و مسائل عملی [64]. تأکید بر این نکته ضروری است که برشمردن این تعارض ها، الزاماً به معنای حقانیت موضع سنتی و بطلان موضع تجدد نیست. چنان که از استاد مطهری نقل شد، باید با برخی از این تعارضات و تغییرات زمانه مبارزه و از برخی پیروی نمود.
بخش اول: تعارض های نظری سنت و تجددادامه مطلب...
در اینجا به نکاتی اشاره می کنیم که هنگام سخنرانی کردن برای شنوندگانی حرفه ای و متخصص باید به خاطر داشته باشید.
1- شنوندگان را هم درگیر کنید
شنوندگان هم دوست دارند که وارد ماجرا شوند، نه اینکه فقط گوش کنند و حوصله شان سر برود. شما باید به آنها برای نشستن و گوش دادن به حرفهایتان دلیل بدهید. 30 تا 90 دقیقه زمان دارید تا بتوانید توجه آنها را جلب کنید. می توانید همان تکنیک قدیمی شروع کردن سخنرانی با یک جوک را به کار گیرید. اما...شاید زیاد هم ایده ی جالبی نباشد.
اشتباه نکنید...مطمئناً دادن یک جنبه ی شوخی به سخنرانیتان قابل قبول است. اما اگر این جنبه را به صورت کلی وارد سخنرانی کنید با اینکه سخنرانی را با یک فقط کاربرانی که ثبت شده اند و فعال شده اند می توانند لینکها را ببینند[برای ثبت نام اینجا را کلیک کنید] شروع کنید بسیار متفاوت است. پس بهتر است که آن را با یک سوال آغاز کنید. این تکنیک بسیار جواب می دهد. چون شنوندگان را هم وارد بحث می کند. تکنیک دیگری که گه گاه توسط بعضی سخنرانان به کار گرفته می شود بردن نام بعضی از اشخاص بین حضار است.
2- سرزنده و با روح باشید
بهترین سخنرانان کسانی هستند که چه در حرکاتشان و چه در سخن گفتنشان با روح و سرزنده هستند. خوب نیست که خود را پشت سکو پنهان کنید یا فقط در گوشه ای بایستید. دفعه ی بعد این کار را امتحان کنید: وقتی برای یک گروه 20 نفره یا بیشتر سخنرانی می کنید، حین صحبت کردن بین شنوندگانتان راه بروید. هر از چند گاهی ایستاده و دستتان را روی شانه ی یکی از شنوندگان قرار دهید. با این کار باعث خواهید شد که توجه آنها به شما بیشتر جلب شده و به حرفهایتان دقیق تر گوش کنند.
3- صدایی تاثیرگذار داشته باشید
روی چیزی که می خواهید تحویل دهید، زمان بگذارید. کسی توقع ندارد که مثل یک گوینده ی تلویزیون بیایید و بروید. باید بتوانید صدایی خوشایند و سرگرم کننده تحویل دهید. هنگام سخنرانی به این چهار نکته توجه داشته باشید: تن صدایتان را هر از گاهی تغییر دهید، درجه ی صدا را بالا و پایین ببرید، سرعت صحبت کردنتان را تغییر دهید، و گاه گاهی برای تاثیر گذاری بیشتر سکوت کنید.
4- از کارهایی که باعث پرت کردن حواس شنوندگان می شود دوری کنید.
هیچ چیز به اندازه ی این کار نمی تواند یک سخنرانی را خراب کند. چند وقت پیش مدیری را دیدم که سخنرانی اش را فقط به خاطر اینکه با پول خردهای توی جیبش بازی می کرد از دست داد. بعد از سخنرانی کسی درمورد محتویات سخنرانی او حرفی نمی زد، همه فقط می گفتند که چقدر از صدای جرینگ جرینگ پول خردها اعصابشان خرد شده است. کنار گذاشتن این عادت ها کار سختی نیست. گه گاه هنگام تمرینات سخنرانیتان فیلمبرداری کنید و بعد آنرا مرور کرده و پی به عادت های آزاردهنده تان ببرید تا بتوانید آن ها را کنار بگذارید.
5- لباس مناسب بپوشید
روزی با یکی از مدیر عاملان صحبت می کردم که می گفت اولین چیزی که در برخورد با یک فرد به آن توجه می کند لباس هایش است. باید بتوانید طوری لباس بپوشید که حداقل یک پله از حضار بالاتر باشید. متوجه باشید که کفش های ارزان، شلوار جین و بلوزهای رنگی مناسب انجام یک سخنرانی نیست. به لباس پوشیدنتان خیلی دقت کنید.
6- حرف های تازه بزنید
از تکرار کردن داستان ها و خاطرات همیشگی پرهیز کنید. حرف های تازه بزنید. سعی کنید در سخنرانیتان جایی هم برای وقایع روز باز کنید. حتماً آن روز یا آن هفته اتفاق جدیدی افتاده است که در موردش صحبت کنید. حرف ها و مطالب تکراری شنوندگان را خسته و بی حوصله خواهد کرد. حرف های جدید برعکس آنها را راغب به گوش کردن و توجه بیشتر می کند.
7- تمرین داشته باشید
چندین مرتبه تمرین کردن سخنرانیتان می تواند باعث موفقیتتان شود. چون معمولاً رقبایتان این کار را نخواهند کرد. معمولاً افراد فقط چند دقیقه قبل از سخنرانیشان نگاهی به نوشته هایشان می اندازند، اما سخنرانان موفق همیشه برای تمرین آن هم وقت می گذارند. یک سخنران واقعی از قبل برنامه ریزی می کند که چطور سخنرانی خود را شروع کند و چطور به پایان برساند. می دانند که چه موقع بین حضار راه بروند و دست روی شانه ی چه کسی بگذارند. می دانند که چه زمانی سکوت کرده و چه زمانی تن صدایشان را تغییر دهند. می دانند که به کجا نگاه کنند. با تمرین کردن مطمئناً سخنرانی بهتری ارائه خواهید داد.