روانشناسی آوا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شخص دیندار، ... حسادت را رها کرده است .در نتیجه، دوستی پدیدار شده است . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
طبس مسینا ، سیل ، مقالات کامپیوتری ، ویندوز ، قیصر امین پور ، عشق ، عکس ، فوتسال ، فرش ، مادرزن ، شعر ، شهادت ، بیرجند ، آرمیون ، ترجمه ، ترجمه انگلیسی ، ترجمه فارسی ، تغذیه ، تلاشگران ، چشم ، چله ، حاج علی جان ، حاملگی ، حجاج ، خانوار ، خداوند ، خط ، خوسف ، داماد ، داور ، دختر ، درمان علایم ، درمیان ، دستگاه قضایی ، دکتر شریعتی ، دلتنگی ، دیر شکوفایی زبان ، ذهن ، رشد ، رمضان ، روانگردان ، ریه ، زارع ، زخم زبان ، زعفران ، زمستان ، سالن ورزشی وحدت طبس مسینا ، سرطان ، سرطان بینی ، سن ازدواج ، سنتوری ، سولفور ، سیر ، سیگار ، آسیاب جان محمد ، آل عمران ، آلعمران ، آمار ، آنفولانزای پرندگان ، آیدی ، اختلال یادگیری ، اختلالات زبانی ، ازدواج ، ازدواج هوشیارانه ، اس ام اس ، اس ام اس با ترجمه ، استقلال ، اسکرین سیور ، اسلام ، اصغری ، اطلاع رسانی ، انتخابات ریاست جمهوری ، اوتیسم ، ایرانیان باستان ، باران ، باطری ، بهار ، بیجار ، بیش فعالی ، بیماری ، پارکینسون ، پدر ، پرستش ، پسر ، پویا ، پیتزا ، پیتزاء سبزیجات ، پیتزای سبزی ، پیروزی ، تاریحچه فرش ایران ، تالاسمی ، تخریب ، شهر طبس مسینا ، طاووس ، طبیعت ، عارفانه ، عزت ، عشایر ، مجلس ، فرماندار ، قالیچه ، قرآن کریم ، قضاوت ، قلب ، عناب ، عید قربان ، فارسی کردن اعداد در ورد ، فاطمه نظری ، فجر ، عشقی نژاد ، عصب شناختی ، 13 آبان ، Truth حقیقت Trust اعتماد Trash آشغال Thrush برفک دهان ، آبی آرام ، کارت گرافیک ، کامژیوتر ، کردستان ، کشیدن حروف ، کلیه ، کوچ ، کوچه های خراسان ، کودکان عقب مانده ذهنی ، گاز ، گزیک ، گفتگو با خدا ، گل کلم ، گلبولهای قرمز ، گلدون ، گلو ، گیاه ، لب تاب ، لوزالمعده ، یلدا ، یونانی ، مقدسات ، مهارتهای ادراکی در کودکان ، موسیقی درمانی ، میخ ، میرمحرابی ، ناحیه حرکتی تکلم : یا برکا ، نارساخوانی ، نقاشی ، نوروپسیکولوژی ، نوروز ، هفته های اول بارداری ، هنر درمانی ، وحدت ، وحید شمسایی ، وقت زیارت ، ویتامینها ، ویرانی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :90
بازدید دیروز :61
کل بازدید :709280
تعداد کل یاداشته ها : 1346
103/1/10
5:56 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
سلمان هدایت[300]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

به فرمان خدا نه یا یازده نفر از فرشتگان مقرب خداوند که جبرئیل در میانشان بود از سوی خدا برای انجام دو ماموریت به زمین آمدند : نخست برای مژده دادن به ابراهیم (ع) که به زودی از ساره دارای پسری به نام اسحاق خواهی شد و دومین خبر عذاب رسانی به قوم لوط

وقتی که این فرشتگان نزد ابراهیم (ع) آمدند و بشارت خود را دادند ماموریت دوم خود را به ابراهیم (ع) گفتند ابراهیم (ع) در این مورد با آن فرشتگان به گفتگو نشست زیرا دل مهربان حضرت ابراهیم (ع) می تپید وبا خود می گفت : شاید روزنه امید برای اصلاح قوم لوط باشد از این رو طبق بعضی از روایات ابراهیم به فرشتگان گفت : اگر در میان قوم صد نفر از مومنان باشد آیا باز هم بر آنها عذاب میرسانی ؟

فرشتگان : نه

ابراهیم : اگر پنجاه نفر باشند چه طور؟

فرشتگان : نه

ابراهیم : اگر یک نفر مومن باشد چه طور؟

فرشتگان : قطعا لوط در میان آنها نیست ما به او و خاندانش آگاه تریم لوط و خاندان با ایمانش جز همسرش را نجات خواهیم داد . وقتی که برای ابراهیم عذاب قوم لوط قطعی شد دیگر هیچ نگفت و تسلیم فرمان خدا شد.

و در بعضی از روایات آمده :ابراهیم به جبرئیل گفت : در این باره به خدا مراجعه کن و توضیح بخواه خداوند در همان لحظه به ابراهیم وحی کرد: (( ابراهیم از این گفتگوها دوری کن فرمان خدا صادر شده و آن فرشتگان مامور عذاب حتمی قوم لوط هستند که در آن هیچ شفاعتی مقبول نیست))

دل مهربان ابراهیم آرام گرفت و فرمان خدا وجود او را که سراسر تسلیم بود اطمینان بخشید.
  
  

عصبانیت
 عصبانیت بخشی طبیعی از حالات انسان است که کنار آمدن با آن همیشه هم آسان نیست. وقتی افراد نمی توانند آنرا کنترل کنند، آزار وآسیب هایی که می رسانند کاملاً مشهود است.
خیلی افراد عصبانیت خود را پنهان می کنند. خیلی ها آن را با خشم و غضب بیرون می دهند. برای خیلی های دیگر هم، عصبانیت یک حالت مزمن و سخت است که عادت خشم و عصبانیت بطور مداوم نمود می کند.
عصبانیت 10 نوع مختلف دارد:
اجتناب از عصبانیت: این افراد اصلاً از عصبانیت خوششان نمی آید. خیلی ها از عصبانیت خودشان یا دیگران واهمه دارند و می ترسند که کنترل خود را از دست بدهند. خیلی ها فکر می کنند عصبانی شدن کار زشتی است. این دسته از افراد تصور می کنند که باید همیشه مهربان و خوش خلق باشند تا احساس آرامش و امنیت کنند.
البته اینها هم مشکلاتی دارند. عصبانیت می تواند به ما کمک کند وقتی اشکالی در کار وجود دارد آنرا برطرف کنیم. اما این دسته افراد، احساس گناه می کنند. به همین خاطر از خطاهای دیگران می گذرند.
عصبانیت موزی: این افراد هیچوقت نمی گذارند که دیگران متوجه عصبانیت آنها بشوند. گاهی اوقات حتی خودشان هم نمی دانند که چقدر عصبانی هستند. اما این عصبانیت به شکل های مختلف نمود پیدا می کند مثل فراموش کردن مسائل یااینکه می گویند می خواهند کاری را انجام دهند اما هیچوقت دنبال آنرا نمی گیرند. گاهی هم فقط می نشینند و فکر دیگران را خراب می کنند. این افراد مظلوم و صدمه دیده به نظر می رسند و باعث می شود که مدام از آنها بپرسید، "چرا از دست من عصبانی هستی؟" وقتی  با این رفتارهایشان فکر دیگران را خراب می کنند، روی زندگی خود کنترل پیدا می کنند. اما با همه این حرف ها نیازها و خواسته های خودشان را هم گاهی فراموش می کنند. نمی دانند باید با زندگی خود چه بکنند و این منجر به خستگی، بی حوصلگی و نارضایتی از روابطشان می شود.
 عصبانیت پارانویایی: این نوع عصبانیت زمانی اتفاق می افتد که کسی از طرف دیگران مورد تهدید غیرمنطقی قرار گرفته است. آنها همه جا دنبال خشونت هستند. مطمئن هستند که دیگران می خواهند متعلقاتشان را از آنها بگیرند. فکر می کنند که دیگران می خواهند به آنها آسیب فیزیکی یا کلامی بزنند. به خاطر همین تصورات بیشتر اوقات خود را با حسادت صرف گارد گرفتن و دفاع کردن از چیزهایی که فکر می کنند به آنها تعلق دارد می کنند—عشق همسرشان، پولشان، یا چیزهای باارزش دیگری که دارند. افرادیکه عصبانیت پارانویایی دارند عصبانیتشان را به این و آن هم می دهند. بدون اینکه متوجه عصبانیت خودشان باشند، فکر می کنند همه آدم های دیگر عصبانی هستند. آنها راهش را پیدا کرده اند که چطور بدون احساس گناه عصبانی شوند. هیچ امنیتی در زندگی خود احساس نمی کنند و به هیچکس هم اعتماد ندارند. قضاوت ضعیفی دارند چون عصبانیت و احساسات خودشان را با عصبانت بقیه اشتباه می گیرند. آنها عصبانیت خود را در کلمات و چشمان دوستان، همکاران و نزدیکان خود می بینند و همین باعث سرگشتگی آنها می شود.
عصبانیت ناگهانی: افرادیکه عصبانیت ناگهانی دارند، مثل یک صاعقه ای در یک روز تابستانی منفجر می شوند.. از هیچ نقطه خاصی نشانه نمی گیرند، منفجر و بعد ناپدید می شوند. گاهی اوقات فقط رعد و برق است، و خیلی زود از بین می رود. اما معمولاً باعث آزاد و اذیت خیلی ها می شود. آنها که عصبانیت ناگهانی دارند، همه احساسات خود ر ا رها می کنند و بعد احساس خوبی به آنها دست می دهد و حس می کنند که رها شده اند. نداشتن کنترل مشکل اصلی این دسته افراد است. این عصبانیت ها می تواند برای خود فرد و دیگران خطر بزرگی محسوب شود. آنها معمولاً حرف هایی می زنند و کارهایی می کنند که بعداً از آن پشیمان می شود اما آنموقع دیگر خیلی دیر شده است و پشیمانی سودی ندارد.
عصبانیت شرماگین: آنهایی که به توجه زیادی نیاز دارند یا خیلی به انتقاد حساس هستند معمولاً دچار این نوع عصبانیت می شوند. کوچکترین انتقادی احساس شرم و خجالت را در آنها زنده می کند و متاسفانه این افراد خودشان را خیلی دوست ندارند. احساس می کنند بی ارزش هستند، به اندازه کافی خوب نیستند، و کسی آنها را دوست ندارد. و وقتی کسی به آنها بی محلی می کند یا حرفی منفی درموردشان می زند، آن را نشانه این می دانند که آن فرد دوستشان ندارد. و این خیلی آنها را عصبانی می کند. با خودشان فکر می کنند، "تو باعث شدی من احساس بدی پیدا کنم به خاطر همین تلافی اش را سرت درمی آورم." آنها با مقصر کردن، انتقاد کردن، و مسخره کردن دیگران این حس خجالت و شرم را از بین می برند. عصبانیت آنها به آنها کمک می کند از هر کسی که باعث شده آنها احساس شرم و خجالت کنند، انتقام بگیرند. اما این شیوه عصبانیت خیلی خوب عمل نمی کند. چون باعث می شود کسانی را که دوست دارند ناراحت کنند. عصبانیت و از دست دادن کنترل فقط باعث می شود که احساس بدتری نسبت به خودشان پیدا کنند.
عصبانیت تعمدی: این عصبانیت برنامه ریزی شده است. کسانی که از این نوع عصبانیت استفاده می کنند معمولاً از کار خود آگاهند. واقعاً احساس عصبانیت نمی کنند، حداقل در ابتدای کار. دوست دارند دیگران را کنترل کنند و به نظرشان بهترین راه برای آن عصبانیت است و حتی گاهی اوقات خشونت. قدرت و کنترل چیزی است که از این عصبانیت به دنبال آن هستند. هدف آنها این است که به تهدید و ارعاب دیگران، به آنچه که می خواهند برسند. این روش تا وقتی موثر است اما در طولانی مدت بی اثر می شود. مردم بالاخره راهی برای خلاصی و فرار از این عصبانیت ها پیدا می کنند.
عصبانیت اعتیادی: برخی افراد به آن احساسات قوی که همراه باعصبانیت می آید نیاز دارند. حتی اگر مشکلاتی که عصبانیتشان به وجودمی آورد را دوست نداشته باشند، شدت آنرا دوست دارند. عصبانیت آنها بیشتر نوعی عادت بد است که اشتیاق احساسی ایجاد میکند. جالب و سرگرم کننده نیست، اما قوی است. این افراد وقتی از عصبانیت منفجر می شوند، قدرت بسیار بالایی احساس می کنند. احساس می کنند زنده اند و سرشار از انرژی هستند. اما همه اعتیادها به نوعی مخرب است. این اعتیاد هم از قاعده مستثنی نیست. آنها نمی توانند راه های دیگری برای شاد شدن پیدا کنند و به خاطر همین به عصبانیت تکیه می کنند.
 عصبانیت عادتی: عصبانیت می تواند به یک عادت بد تبدیل شود. آنهایی که عادتاً افرادی عصبانی هستند، همیشه دچار عصبانیت می شوند که بیشتر مواقع سر مسائل بسیار کوچک و پیش پا افتاده است.. در همه چیز و همه کس دنبال بدنترین نکته هستند. همیشه با احساس عصبانیت از چیزی به رختخواب می روند و حتی خواب هایی که می بینند هم با این عصبانیت دمخور است. افکار عصبانی آنها باعث می شود دعواها و مشاجرات بیشتر و بیشتری داشته باشند. حتی بااینکه خوشان هم از این وضعیت ناراضی هستند، اما نمی توانند دست از این عصبانیت ها بردارند. آنها نمی توانند به کسانی که دوستشان دارند نزدیک شوند چون عصبانیتشان بین آنها فاصله می اندازد.
عصبانیت اخلاقی: بعضی افراد فکر می کنند حق دارند عصبانی شوند چون یکی قانونشکنی کرده است. این باعث می شود فردی که قانونشکن، بد، شریر، گناهکار و بدجنس است تنبیه شود. این افراد معمولاً به خاطر اشتباهات و کارهاینها کم بدی که دیگران انجام می دهند، عصبانی می شوند. می گویند که حق دارند از باورها و اعتقاداتشان دفاع کنند. حس برتری اخلاقی به آنها دست می دهد.. وقتی به خاطر این دلایل عصبانی می شوند به هیچ وجه احساس گناه نمی کنند. حتی در عصبانیتشان هم خودشان را از دیگران برتر و والاتر می دانند. طرز فکر این افراد سیاه و سفید است و دنیا را خیلی ساده می بینند. نمی توانند کسانی را که با آنها تفاوت دارند را درک کنند. تفکرات آنها خشک و سختگیرانه است.
نفرت: نفرت نوعی سخت از عصبانیت است. یک نوع زننده و بد از عصبانیت است که زمانی اتفاق می افتد که فرد به این نتیجه می رسد که آن فرد مقابل کاملاً بد است. بخشیدن آن فرد به نظر غیرممکن می آید و درعوض ترجیح می دهند که او را تحقیر کرده و از او متنفر شوند. نفرت با عصبانیتی شروع می شود که برطرف نمی شود. بعد به خشم و کینه مبدل می شود و بعد یک نفرت واقعی که ت ابدیت ادامه می یابد. این افراد معمولاً دنبال این هستند که چطور آن فردرا تنبیه کنند و معمولاً به آن فکرمی کنند. آنها تصور می کنند که خودشان قربانی هایی معصوم هستند. و دنیایی دشمن برای خودشان می سازند که باید با آنها جنگ کنند و با نفرت و کینه با آنها مقابله می کنند. اما این تنفر به مرور زمان آسیب ها و تخریب های زیادی ایجاد میکند. افراد متنفر نمی توانند با زندگی کنار بیایند.
عصبانیت یک حس نیرنگ آمیز است که وقتی ندانید چطور باید از آن استفاده کنید، استفاده از آن برایتان دشوار خواهد بود. خیلی وقت ها می تواند کمک خوبی به شمار برسد البته به شرط اینکه در دام هیچکدام از عصبانیت هایی که توضیح دادیم نیفتید. آنهایی که خوب از عصبانیت استفاده می کنند روابط نرمال و سالمی با عصبانیت خود دارند. عصبانیت به نظر آنها این است:
•         عصبانیت بخشی عادی از زندگی است.
•         نشانه خوبی برای وجود مشکل در زندگی فرد می باشد.
•         اعمال توام با عصبانیت باید با دقت کنترل شوند. لزومی ندارد چون می توانید حتماً باید عصبانی شوید.
•         عصبانیت اگر در حد اعتدال باشد هیچوقت کنترل فرد از دست نمی رود.
•         هدف حل مشکل است نه فقط ابراز عصبانیت.
•         عصبانیت به طریقی نشان داده می شود که دیگران قادر به درک آن باشند.
•         عصبانیت موقتی و زودگذر است. وقتی مشکل حل شد، از بین می رود.
وقتی مهارت های درست و صحیح برای عصبانی شدن را یاد بگیرید و تمرین کنید، هیچوقت از عصبانیتتان بعنوان یک بهانه استفاده نخواهید کرد. مسئولیت حرفهایی که می زنید و کارهایی که می کنید را گردن می گیرید حتی اگر از عصبانیت جنون پیدا کنید.
هرچه بیشتر درمورد طریقه عصبانیت شخصی خود بدانید، کنترل بیشتری روی زندگیتان خواهید داشت. آنوقت می توانید عصبانیت و خشم اضافی و بیهوده را نادیده بگیرید.

 


  
  
غم غربت
( Homesickness )
1- خلاصه
غم غربت، نوعی حس طبیعی تنهایی یا سردرگمی است که هنگامی که فردی از خانواده، امور روزمره و محیط جدا می شود بروز می کند. غم غربت در هر سنی ممکن است پیش آید، امّا به ویژه در کودکانی که از پدر و مادر یا پرستاران اولیه شان جدا می شوند شایع است. نوجوانان و جوانان نیز ممکن است به هنگام شروع مدرسه یا دانشگاه خود در یک شهر یا کشور دیگر، دچار غم غربت شوند. هم کودکان و هم بالغین، هنگامی که به یک محیط ناآشنا انتقال می یابند، احتمالاً چنین حسی را تجربه خواهند کرد.
کسانی که دچار غم غربت هستند معمولاً غمگین و یا حتی افسرده می باشند. غم غربت در هنگامی که فرد وقت آزاد دارد، مثلاً صبح زود، قبل از رفتن به رختخواب در شب، یا در اوقات استراحت، شدیدتر می شود. افرادی که دچار آسیب های دیگری مانند طلاق یا از دست دادن فرد مورد علاقه خود شده باشند، بیشتر در مقابل غم غربت آسیب پذیرند.
کودکان بیشتر از بقیه نشانه های مرتبط با غم غربت را از خود بروز می دهند. این نشانه ها شامل دوری گزینی از دیگران، خودداری از مشارکت در فعالیت ها یا انجام رفتارهایی به منظور جلب توجه است.
کسانی که دچار غم غربت شده باشند به ندرت نیاز به مراجعه به پزشک یا درمان های پزشکی دارند. معمولاً غم غربت باگذشت زمان، و با آشنا شدن تدریجی فرد با محیط جدید از میان می رود. امّا گاهی اوقات، غم غربت ممکن است آنقدر شدید و جدّی باشد که فرد به کمک متخصص برای کنار آمدن با هیجانات وابسته به آن نیازمند گردد.
غم غربت، همیشه قابل پیشگیری نیست. با این وجود، افراد می توانند گام هایی به منظور آماده سازی بردارند تا به آن ها در این دوران گذار کمک کند. به ویژه، پدر و مادرها می توانند اقداماتی انجام دهند که یاری رسان کودکانشان در مقابله با غم غربت باشد.
2- درباره غم غربت
غم غربت، نوعی حس طبیعی غمگینی یا افسردگی است که به هنگام جدا شدن فرد از افراد، مکان ها و روال های روزمره که به او حس تعلّق و امنیت می دادند به وجود می آید.
غم غربت در کودکانی که از پدر و مادر یا پرستاران اولیه شان جدا می شوند شایعتر است. غم غربت در نوجوانان و جوانانی که برای ادامه تحصیل در یک شهر یا کشور دیگر، خانه را ترک می کنند نیز بسیار رایج است. بالغین نیز، به ویژه پس از جابجایی، ممکن است تحت تأثیر غم غربت قرار گیرند. گرچه این هیجانات معمولاً با افزایش سن افراد و به دست آوردن درک بهتری نسبت به احساساتشان و طبیعت موقتی غم غربت، از شدّت کمتری برخوردار می شوند. اغلب افرادی که دچار غم غربت می شوند، پس از یک دوره انطباق، به تدریج احساس راحتی بیشتری با محیط جدید پیدا می کنند. هر چند غم غربت ممکن است باعث نشانه های درماندگی و سردرگمی در فرد شود امّا به خاطر سپردن این نکته اهمیت دارد که این شرایط، موقتی و زودگذر است. بسیاری از مردم به تدریج با محیط جدید خو می گیرند و حتی ممکن است اصلاً متوجه نشوند که مشکل از بین رفته است.
3- علل بالقوّه غم غربت
غم غربت، همان گونه که گفته شد، هنگامی که فرد از محیط آشنایش جدا می شود بروز می کند. امّا در بعضی موارد، عوامل درونی دیگری نیز ممکن است دخیل باشند. برای مثال، کودکی که خانه را برای نخستین بار ترک می کند تا به یک اردوی شبانه روزی برود، ممکن است نوعی حس طرد شدن پیدا کند، به ویژه اگر خودش در این تصمیم دخالت نداشته باشد. این احساس هنگامی که خانواده اش به شهر دیگری منتقل می شوند و او دوستانش را ترک می کند نیز ممکن است به وجود آید.
افرادی که دچار آسیب های دیگری نظیر طلاق و یا از دست دادن فرد مورد علاقه خود شده باشند در مقابل غم غربت آسیب پذیرترند. افراد، مکان ها و روال های آشنا، در دوره های سخت و بحرانی زندگی، منبع آرامش بخشی به حساب می آیند.
برخی از مردم بیشتر در معرض دچار شدن به غم غربت هستند. این افراد عبارتند از:
کودکان در اردوهای شبانه روزی یا آن هایی که برای دوره ای طولانی از خانه دور می مانند.
نوجوانانی که به کار تابستانی،در مکانی دور از خانه، می پردازند.
جوانانی که برای ادامه تحصیل به شهر یا کشور دیگری می روند.
کودکان و بالغینی که به شهر یا کشور دیگری نقل مکان می کنند.
مهاجرانی که در کشور جدیدی سکنی می گزینند.
4- نشانه ها و علائم غم غربت
افرادی که غم غربت دارند معمولاً غمگین و افسرده هستند. بروز این نشانه ها در کودکان معمولاً بیشتر است. این نشانه ها شامل دوری گزینی از دیگران، خودداری از مشارکت در فعالیت ها یا انجام رفتارهایی به منظور جلب توجه است. از دیگر نشانه ها می توان به گریه کردن، بی خوابی و ناراحتی های جسمی مانند معده درد، گلو درد، سردرد، تهوع و علائم سرماخوردگی اشاره کرد. آن ها ممکن است حتی برای آن که به یک مدرسه جدید نروند، تمارض کنند و خود را به بیماری بزنند.
غم غربت در وقت آزاد افراد، مثل صبح زود، شب ها قبل از به رختخواب رفتن یا در اوقات استراحت شدیدتر می شود.
5- تشخیص و درمان غم غربت
افرادی که دچار غم غربت می شوند به ندرت نیاز به مراجعه به پزشک دارند. احساس منفی مربوط به غم غربت، معمولاً به مرور زمان از بین می رود و فرد به تدریج با محیط جدید خو می گیرد و در آن احساس راحتی می کند. برای مثال، کودکانی که در اردوی شبانه روزی گرفتار غم غربت می شوند و یا نوجوانانی که پس از شروع دوره تحصیلی در یک شهر دیگر به غم غربت دچار می گردند، به احتمال زیاد پس ازآشنایی با دوستان جدید، اصلاً متوجه از بین رفتن حالت های خود نمی شوند.
امّا اگر غم غربت منشاء اختلالات روانی دیگری در فرد شده باشد بهتر است از روان شناس و یا روان پزشک کمک گرفته شود. روان درمانی به بیمار کمک می کند که علت اصلی احساساتش را تشخیص دهد و راه های جدیدی را برای بهتر کنار آمدن با غم غربت فرا گیرد. در این مورد، دانشجویان می توانند به مراکز مشاوره دانشگاه خود مراجعه کنند.
غم غربت یک هیجان طبیعی است و همیشه قابل پیشگیری نیست. کسانی که دچار غم غربت می شوند می توانند با مشغول نگاه داشتن خود و صحبت با دیگران در مورد احساساتشان، ناراحتی خود را کاهش دهند. ملاقات با افراد جدید و دوست پیدا کردن، یکی از بهترین راه های پیشگیری از غم غربت است. برای مثال، مهاجران در یک کشور تازه می توانند در جوامع محلی که افرادی با آداب فرهنگی خودشان حضور دارند، احساس آرامش و راحتی بیابند.
با وجودی که افرادی در هر سن و سال ممکن است به غم غربت دچار گردند، امّا بیشترین موارد در بین کودکان دیده شده است. پدر و مادرها می توانند برای کاهش سطح غم غربتی که فرزندانشان به هنگام جدا شدن از محیط خانه حس خواهند کرد، گام هایی بردارند.
کارهایی که می تواند به فروکش کردن غم غربت در کودکان بیانجامد عبارتند از:
درگیر کردن کودک در فرایند تصمیم گیری. اجازه دهید کودک خودش در تصمیم گیری مربوط به این که کدام اردو برود،چه نوع اردویی برود و برای چه مدّت برود مشارکت کند. اگر می خواهید به خانه جدیدی نقل مکان کنید، کودک را نیز در فرایند انتخاب خانه جدید و دنبال خانه گشتن مشارکت دهید. به آن ها اطلاعات کافی در مورد این که کجا قرار است بروند و چکار قرار است بکنند بدهید.
با کودکانتان در مورد آنچه در خلال جابجایی یا جدا شدن از محیط انتظارش می رود صحبت کنید. به اولیاء توصیه می شود که به کودکانشان توضیح دهند چرا این تغییر لازم یا مطلوب است و از کودکانشان در مورد هرگونه ترس یا ملاحظه ای که دارند سوال کنند. تمرکز بر نکات مثبت در این گونه مباحثات و اطمینان بخشی به کودک، می تواند بسیار راهگشا باشد.
برنامه ریزی برای تمرین جدا ماندن. کودکتان را تشویق کنید که یک شب بیرون از خانه بماند (در منزل دوستان شناخته شده یا خویشاوندان) یا ابتدا او را به اردوهای روزانه بفرستید تا او برای یک جدایی بزرگتر از محیط خانه آمادگی کسب کند.
برنامه ریزی برای ارتباطات. اگر کودک به اردوی شبانه روزی می رود، اولیاء باید از قبل تحقیق کنند که در چه ساعاتی می توانند تلفنی با کودکشان صحبت کنند. اگر کودک برای گذراندن یک دوره زمانی نزد منسوبین یا کس دیگری می رود، از قبل یک تقویم زمانی برای ساعت های تلفن کردن و صحبت کردن با او تنظیم کنید. اگر خانه خود را عوض می کنید، تدبیری بیاندیشید که کودک بتواند با دوستان سابقش ملاقات کند یا ارتباط داشته باشد.
مکان اقامت کودک را به او نشان دهید. ترس کودک با دیدن مکانی که قرار است در آنجا اقامت کند، به ویژه با مشاهده مکان هایی چون تختخواب، دستشوئی و حمام از بین می رود.
هشدار دادن در صورت احتمال غم غربت. به اولیاء توصیه می شود که احتمال بروز غم غربت را با مشاور اردو یا معلمان مدرسه جدید در میان بگذارند. این امر به آن ها کمک می کند که برای چنین پدیده ای آماده باشند و در صورت بروز، بهتر با آن برخورد کنند.
به کودکان اجازه دهید که اشیاء آشنا را با خود همراه ببرند. همراه داشتن اشیاء مورد علاقه، مثل بالش، عروسک، توپ یا سایر وسایل به کودکان کمک می کند که در یک محیط ناآشنا احساس راحتی بیشتری داشته باشند. بسته بندی دقیق و با ملاحظه وسایل کودکان نیز به آن ها یادآوری می کند که پدر و مادر عزیزشان منتظر بازگشت آن ها به خانه هستند.
به اولیاء توصیه می شود که نگرش مشتاقانه و خوشایندی داشته باشند. درک این نکته اهمیت دارد که نباید به کودکان وعده های غیرواقعی برای مواقعی که کارها طبق برنامه پیش نمی رود داد. این کار به طور ضمنی این پیام را به کودک می دهد که او قادر به تحمل جدایی از خانواده نیست.
علیرغم آمادگی کافی، گاهی هنوز کودکان احساس فزاینده ای از غم غربت پیدا می کنند. این امر بیشتر در نخستین روزهای جدایی اتفاق می افتد. این مهم است که اولیاء کودک را تشویق به ادامه راه نمایند. به اولیاء توصیه می شود که آرامش خود را حفظ کنند، به کودکانشان گوش فرا دهند و به آن ها باز خورد مثبت و دلگرم کننده بدهند.
در بعضی موارد، ملاقات اولیاء با کودک باعث از بین رفتن ترس آن ها می شود. اگر این کار مؤثر واقع نشد یا عملی نبود، چاره ای نیست جز آن که کودک را برای مدتی به خانه آورد. کودکانی که به هنگام دوری از خانه رنج می برند ممکن است به خودشان آسیب برسانند.
هنگامی که مجبورید کودک را به خانه بازگردانید، رعایت این نکته اهمیت دارد که کاری نکنید که او احساس شکست کند. در این موارد به اولیاء توصیه می شود که به کودک یادآوری کنند که هرگاه کودک آمادگی یافت، باز هم موقعیت هایی در آینده برای سعی دوباره وجود خواهد داشت.
6- سوالاتی برای پرسیدن از پزشک در مورد غم غربت
تهیه کردن سوالاتی از قبل، به مراجعه کنندگان کمک می کند که بحث معنی دارتری با پزشک در مورد مشکلشان داشته باشند. بیماران یا اولیاء آن ها می توانند این سوالات را از پزشک در مورد غم غربت بپرسند:
چگونه می توانم با غم غربت مبارزه کنم؟
چگونه می توانم دوران گذار از خانه به دانشگاه را برای فرزندم راحتتر کنم؟
چگونه می توانم کودکم را برای جدا شدن از محیط خانه آماده کنم؟
چه کارهایی می توانم بکنم که از دچار شدن فرزندم به غم غربت جلوگیری کنم؟
نشانه های این که فرزندم دچار غم غربت شده چیست؟
اگر فرزندم از غم غربت شکایت کرد، چگونه می توانم به او اطمینان خاطر دهم؟
اگر فرزندم خواست که به خانه باز گردد چکار باید بکنم؟
از کجا بفهمم غم غربت فرزندم آنقدر جدّی است که به کمک نیاز دارد؟
چه درمانی برای غم غربت حاد وجود دارد؟
ترجمه : کلینیک الکترونیکی روان یار
منبع
Homesickness ,
http://emotional.health.ivillage.com

 


  
  

با تبریک پیشاپیش عید باستانی نوروز در این پست چندین اس ام اس بسیار زیبا که برای ارسال به دوستانتان مناسب می باشند قرار داده ام . امیدوارم استفاده کنید!

ادامه مطلب و دانلود اس ام اس ها...

  
  
  

به عنوان یه دامولی راه پدرمو ادامه میدم

ادامه مطلب...

  
  

افسانه جومونگ / جومونگ / پاسور جومونگ 

دانلود به همراه تبلیغ جومونگ

دوستان توجه داشته باشند که فایل دانلود شده rar می باشد و برای تبدیل به winrar نیاز دارید .

 


  
  
ادامه مطلب عکس هایی زیبا از همسر جومونگ بانو یسوها


87/12/11::: 10:31 ع
نظر()
  
  
ادامه مطلب خلاصه قسمت بیستم سریال افسانه جومونگ

 

اینم از خلاصه قسمت بیستم سریال افسانه جومونگ

دیدیم که اویی واسه تسو جاسوسی میکنه حالا بقیه ماجرا

جومونگ

شاهزاده منگول به اویی میگه اگه کارتو خوب انجام بدی یه پاداش بزرگ بهت میدم.جومانگ هم از سفر برمیگرده و به شاه میگه من جلوی فرماندار هیون تو در اومدم ، فرمانده هم کلی تعریف جومانگ رو میکنه...

جومونگ

جومونگ

وقتی از تالار میان بیرون جومانگ یه نگاه پر از پیروزی به اون دوتا داداش عتیقه اش میکنه

جومونگ

و پو اتش میگیره....تسو محافظش رو میفرسته کارگاه فلزات تا سر و گوشی اب بده که نگهبان میبیندش و میندازدش بیرون ،

جومونگ

محافظ هم یکی از کارگرهای اونجا رو میبره پیش تسو و میگه حرف بزن

کارگر هم میگه ما یه شمشیر نشکن ساختیم ، ولی مو پال مو گفته فعلا صداش رو در نیاریم ، دو تا شاهزاده میفهمن که جومانگ از این یه شمشیر خبر داره

جومونگ

همون موقع یه نامه خصوصی از نخست وزیر واسه تسو میاد که ازش خواسته بره خونش

جومونگ

یوهوا به جومانگ میگه که شاه و کاهن میدونن کمان شکسته ولی هنوز خبر ندارن کار تو هست

جومونگ

نخست وزیر به تسو میگه صبر کن تا زمانش برسه بعد به شاه میگیم که کمان شکسته میندازیم گردن جومانگ

جومونگ

جومانگ به دیدن یون تابال میره و میگه به فرماندار هیون تو گفتم که ما جلوش در میایم

جومونگ

سه تا برادر جریان بویونگ رو واسه جومانگ میگن و سه تایی قشون میکشن خونه دوچی

جومونگ

دستیار دوچی میگه ما فروختیمش هرکاری میخواین بکنین

جومونگ

جومانگ به اویی میگه منو ببخش ولی هر طور باشه نجاتش میدم اویی عصبانی ول میکنه و میره

جومونگ

پیش دوچی میگه من واست جاسوسی کردم باید بویونگ رو بهم نشون بدی، میبرنش بویونگ رو که توی یه خونه هست و چند نفر هم مراقبشن بهش نشون میدن

جومونگ

اویی از شدت ناراحتی مشروب خوار میشه و در برابر اعتراض ماری و هیوپ میگه این چه شاهزاده ای که نمیتونه هیچ مشکلی رو حل کنه؟!

جومونگ

جومونگ

مو پالمو و نگهبان به خونه یون تابال میان واسه جلسه ،نگهبان میگه جان خودت زودتر این شمشیر رو بساز تا جومانگ ولیعهد بشه ما هم ژنرال!

جومونگ

 

همون وقت عمه سو که فکر میکنه اینا ولگردن و بی دعوت اومدن میزنه تو گوش موپالمو، خلاصه نوکر سو تفاهم رو برطرف میکنه

جومونگ

نگهبان و موپالمو به جومانگ خبر میدن که تسو محافظش رو فرستاده بوده کارگاه واسه فضولی

جومونگ

اویی هم باز میره جاسوسی و به شاهزاده میگه اینا به یه کشفیات جدیدی رسیدن بجمبین

جومونگ

ملکه که ذاتا نمیتونه اروم بشینه از شاه میخواد حالا که بین اون و کاهن شکرابه بذاره خودش یه کاهن دیگه رو رییس کاهن ها بکنه، بهونه اش هم اینه که ممکنه مردم نسبت به کاهن فعلی عکس العمل نشون بدن

جومونگ

شاه بهش اجازه میده، ملکه هم خوشحال به داداشش میگه واسه این میخوام اریونگ رو کاهن بزرگ کنم که اون مردم رو موافق با تسو میکنه!!!

جومونگ

وزیر که همون داداش ملکه باشه، توی جلسه زمینه های برکناری کاهن رو فراهم میکنه اگرچه نخست وزیر مقاومت میکنه

جومونگ

ملکه به اریونگ میگه اماده شو که میخوام تو رو کاهن بزرگ کنم اونم یه مشت تعارف تیکه پاره میکنه که من لیاقت ندارم و از این حرف ها...

جومونگ

نوچه یومی یول(همون کاهن بزرگ) همه رو میذاره کف دست کاهن و میگه میخوان بندازنت بیرون

جومونگ

حتی یوهوا هم میفهمه چه خبره

جومونگ

دستیارهای یومی یول میگن ما نمیتونیم همینطوری فقط نگاه کنیم یه کاری بکن

جومونگ

یون تابال و سوسونو درحال چونه زدن سر کاهنن که تسو میبیندشون و میگه باهاتون کار دارم

جومونگ

جومونگ

سوسونو خیلی ناراحته که اوتا بهش میگه من درسته که محافظتم اما غمت هم به من مربوطه بگو چته و سوسونو جریان خواستگاری رو براش میگه، محافظ میگه من میدونم هنوز ولیعهد مشخص نیست تو هم نمیتونی تصمیم بگیری

جومونگ

شب جومانگ در حال بررسی تکنیک های شمشیر سازیه که سوسونو میره پیشش و جریان خواستگاری رو براش میگه (مثلا سکرت بود به همه گفت!)جومانگ هم میگه من تقدیرم اینه که تا اخرش با تو باشم!

جومونگ

موپالمو سخت در حال ساختن شمشیرهای مختلفه ولی هیچکدوم اونی که میخواد نیست،جلسه

جومونگ

برگزار میشه و در باره ساختن شمشیر بحث میکنن اویی دوباره در میره ، ماری میگه این یه طوریش هست من میدونم

جومونگ

جومانگ هم که از گول خوردن خودش ناراحته، میره سراغ دستیار دوچی و با کتک میخواد ببردش پیش بویونگ

جومونگ

اونجا جومانگ درگیر میشه ولی بویونگ رو نجات میده و به دستیار دوچی میگه من میبیرمش به دوچی بگو اگه میخوایش بیا ببرش

جومونگ

همه از اومدن بویونگ خوشحالن، که اویی به جومانگ میگه من لیاقت خدمت به تو رو ندارم و بهت خیانت کردم.ولی جومانگ جلوش زانو میزنه و میگه اونی که باید عذر بخواد منم که این مدت همتون رو به دردسر انداختم خلاصه صحنه احساسی میشه

جومونگ

جومونگ

جومونگ

دادیم حالا جواب شاهزاده رو چی بدیم؟ ولی اویی بازم برای دوتاشاهزاده خبر میاره که جومانگ داره

روی شمشیر ها کار میکنه و تونستن شمشیر نشکن بسازن و جومانگ از دور نگاهشون میکنه


  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >