گونه
برجسته: برجسـتـگی گـونه نشـانگر قـدرت، انـرژی و اعـتماد بنفس است. کسانی که دارای گـونه بـرـسته می باشند تمایل بیشتری برای پذیرفتن اشتباهات دیگران دارند.
گود: علاوه بر جذابیت و زیبایی دلیلی بر خوش مشربی و سازگاری فرد می باشد.
در این پست تمام انرژی ام را معطوف به ماهیت عشق از دیدگاه روان کاوی و روانکاوان نمودم . فقط امیدوارم توانسته باشم تا اندازه ای حق مطلب را بجا آورم .
حیوانیت زیاد ، انسان متمدن را مسخ می کند و مدنیت زیاد هم ، حیوان های بسیار به وجود می آورد .
این نقیض گوییِ معما گونه ، گویای همه ی بی ثباتی هایی است که زندگی عشقی پدید می آورد . عشق مانند طبیعت است ، از جنس طبیعت است . قدرتی است کامل و شامل . ولی برای آنکه انسان ها بتوانند از آن بهره مند گردند و بر آن پیروز شوند ، رام است . تو گویی اصلآ قدرتی ندارد .
اما یادمان باشد که پیروزی بر طبیعت گران تمام می شود . طبیعت تبیین و اصول نمی شناسد، تحمل و صبر و نرمش و اقدام عاقلانه آن را خرسند می سازد .
همانطور که دیوتیمای فرزانه به سقراط گفت : « عشق ( اروس ) شیطانی است بزرگ »
هرگز نمی توان از آن خلاص شد ، مگر آنکه از جان خود مایه گذاریم . عشق همه ی طبیعت وجود ما را در بر نمی گیرد ، ولی یکی از جنبه های اصلی آن است .
به همین جهت ، می توان گفت که نظریه ی جنسی روان پریشانه فروید بر اصل واقعی استوار است . اما این نظریه متضمن این خطاست که سعی دارد مفهوم عشق را ، که مفهوم ملموسی نیست ، در قالب تنگ و مه آلود ( مسائل جنسی ) بگنجاند . این امر ناشی از این است که فروید در این مورد نمونه ی بارز عصر حکومت مادی گرایی ( ماتریالیسم ) است ؛ ماتریالیسمی که سعی داشت تمام معماهای جهان را در بوته ی آزمایش بگذارد و بگشاید . خود فروید در سالهای پیری ، به عدم تعادل نظریه اش پی برد و به همین جهت در برابر عشق ، یا به اصطلاح خود او ( لیبیدو ) غریزه ی مرگ یا ویرانگری را قرار داد .
در آثار فروید که پس از مرگش انتشار یافت می خوانیم : « پس از تردیدهای زیاد و تفکر و تعمق بسیار به این نتیجه رسیدم که بیش از دو غریزه ی اصلی وجود ندارد ، یکی عشق و دیگری ویرانگری . هدف عشق ایجاد و حفظ پیوند و وحدت هر چه بیشتر ، یعنی وصل است . هدف ویرانگری ، به عکس ، در هم پاشیدن و متلاشی ساختن پیوندها و بنابراین فصل است . به همین علت آن را غریزه ی مرگ نامیدم »
یونگ هم عشق را بدین صورت تعریف می کند : « عشق حقیقی پنهان و ناخودآگاه است ، در حالی که ظواهر فریبنده در حیطه ی وجدان آگاه قرار دارد . »
و اما به اعتقاد ژَک لکان ، گفتن چیزی با معنا یا عقلانی درباره ی عشق غیرممکن است . در واقع لحظه ای که شخص شروع به سخن گفتن از عشق می کند ، به ورطه ی حماقت و بلاهت فرو می افتد . با در نظر گرفتن این مواضع ، این موضوع که لکان خود بخش اعظم سمینارش را دقیقآ به صحبت از عشق اختصاص داده است ، ممکن است تعجب برانگیز به نظر برسد . با وجود این ، لکان با این کار صرفآ آن چیزی را شرح داده است که فرد تحت روانکاوی ، در درمان روانکاوی انجام می دهد ، زیرا « تنها کاری که در کلام روانکاوانه انجام می شود سخن گفتن از عشق است »
عشق در درمان روانکاوی به صورت اثری از انتقال پدیدار می شود ، و این مسئله که چگونه یک موقعیت مصنوعی می تواند چنین تأثیری را ایجاد کند چیزی است که لکان در طول کار خود بسیار مجذوب آن بود . لکان معتقد بود این رابطه ی میان عشق و انتقال گواهی بر نقش اساسی صناعت در تمام عشق هاست .
لکان بر رابطه ی نزدیک عشق و پرخاشگری نیز بسیار تأکید می کند ؛ ( حضور شخص الزامآ دلالت بر حضور دیگری دارد . او این پدیده را که فروید ( دوسوگرایی ) می نامید ، یکی از بزرگترین کشفیات روانکاوی می داند .
لکان عشق را به عنوان پدیده ای کاملآ تصویری در نظر می گیرد . با وجود این عشق اثراتی نیز بر امر نمادین دارد ( یکی از این تأثیرات ایجاد صدمه ای تمام عیار به امر نمادین است ) .
عشق خودش ، شهوانی است و ساختاری اساسآ نارسیستی ( خودخواهانه ) دارد . زیرا « این منِ خود فرد عاشق است که او به آن عشق می ورزد . منِ خود فرد ، واقعیت را در سطح تصویری می سازد . »
عشق مستلزم یک رابطه ی دوسویه ی تصویری است ، زیرا « عشق ورزیدن ، اساسآ آرزویی برای مورد عشق واقع شدن است » پندار موهوم ، عشق را می سازد و آن چیزی است که عشق را از نظم سائق ها ( رانش ها ) جدا می کند ، نظمی که در آن هیچ رابطه ی دوسویه ای وجود ندارد و هر چه هست صرفآ فعالیت و کنش گری است .
عشق ، فانتزی ِ موهوم یکی شدن با معشوق است که غیاب هر نوع رابطه ی جنسی را جبران می کند ، این موضوع به طور خاص در مفهوم عشق غیر جنسی مشهود است .
عشق فریبنده است ؛ ( عشق همانند یک سراب آینه ای اساسآ فریب است ) ، زیرا مستلزم دادن چیزی است که شخص آن را ندارد( یعنی فالوس ) ، عشق ورزیدن « اهدای آن چیزی است که فرد ندارد » .
عشق نه به سمت آنچه ابژه عشق دارد ، بلکه به سوی چیزی که او فاقد آن است ، به سوی هیچ ِ فراسوی او جهت دهی شده است . ارزش عشق تا آنجاست که در مکان این فقدان قرار گرفته باشد .
فروید دین یهودی والدین خویش ( اما نه هویت یهودی خود ) را کنار گذاشت و خود را یک بی دین می شمرد . او اگر چه اشکال یکتاپرستانه ی مذهب را همچون نشانه ای از مراحل پیشرفت تمدن می نگریست ، اما با وجود این معتقد بود همه ی مذاهب موانعی بر سر راه پیشرفت فرهنگی اند و به این جهت باید به نفع علم کنار گذاشته شوند . چون دین و مذهب را دشمن علم می دانست . فروید بر این عقیده بود که همه ی مذاهب تلاشی هستند برای محافظت از فرد در برابر رنج به وسیله ی ایجاد « روکش یا ماسکی هذیانی بر واقعیت » و از این رو نتیجه می گرفت که آن ها را ( باید در زمره ی توهمات جمعی نوع بشر طبقه بندی کرد ) .
فروید ایده ی خدا را به منزله ی بیان یک آرزوی کودکانه برای داشتن پدری محافظ می نگریست . و مذهب را به عنوان « یک روان نژندی وسواس همگانی » توصیف می کرد .
لکان نیز با رها ساختن مذهب کاتولیک والدین خویش ، خود را یک بی دین می شمرد ( با وجود این برادرش بیشتر عمرخود را در کسوت یک راهب بندیکتی گذراند ) . او هم مانند فروید مذهب را در تقابل با علم قرار می دهد و روانکاوی را همردیف علم قرار می دهد . لکان با متمایز کردن مذهب از جادو ، علم و روانکاوی بر اساس روابط متفاوت شان با حقیقت به مثابه ی علت ، مذهب را به منزله ی خودداری از پذیرش حقیقت به مثابه ی علت سوژه معرفی می کند و معتقد است عملکرد مناسک مربوط به قربانی ، گول زدن خداوند برای برانگیختن میل اوست . لکان اظهار می دارد فرمول درست برای الحاد این نیست که خدا مرده است ، بلکه این است که خدا ناخودآگاه است . او همچنین گفته ی فروید درباره ی شباهت های روان نژندی وسواس را بار دیگر تکرار می کند .
ورای این اظهارات درباره ی مفهوم مذهب ،گفتمان لکان سرشار از استعارات اخذ شده از الهیات مسیحی است . روشن ترین نمونه در این مورد بی تردید اصطلاح نام پدر است که لکان آن را برای اشاره به دال بنیادینی برگزیده است که ترد آن به روان پریشی می انجامد . با این همه ، این وام گیری ها ورای مثالی صرف است . به همین نحو در آثار لکان تغییرات ساخته و پرداخته شده به وسیله ی امر نمادین به جای آنکه با استفاده از اصطلاحات نظریه ی تکامل شرح داده شوند ، در اصطلاحاتی آفرینش باورانه توصیف می شوند ؛ اگر چه لکان به گونه ای متناقض نما معتقد است این آفرینش باوری در واقع تنها چشم اندازی است که « به فرد اجازه می دهد نظری اجمالی به امکان محو ریشه ای خدا بیاندازد .
??? ... آبى آرام... ???
تـو بـراى عـطـشـم، بـارش بارانستى
بـه تـن مـرده من، روح و دل و جانستى
آه، اى آبـى آرام! دلـم سـوخـتـه است
زخـم دل را تـو فـقط چاره و درمانستى
مـن غـریـب آمده ام، مثل شما، اى مولا!
تـو انـیـس دل غـمـگـیـن غریبانستى
بـاز آهـوى دلـم زار و اسـیر غمهاست
ضـامـنـم بـاش کـه تو حامى انسانستى
تو به گرداب غم و دلهره و ترس و عذاب
مـنـجـى و مـأمـن دلـهاى پریشانستى
سـاکـنـان حـرمت غرق سعادت هستند
بـرکـت و روشـنـى اهـل خراسانستى
دل اسـیـر غـم و دارم ز تـو امید نجات
اى کـه تـو ضـامـن آهـوى بـیابانستى
فاطمه ناظرى
بنگاه دنیا
دلم را سپردم به بنگاه دنیا
و هی آگهی دادم اینجا و آنجا
و هر روز
برای دلم مشتری آمد و رفت
و هی این و آن
سرسری آمد ورفت
ولی هیچ کس واقعا
اتاق دلم را تماشا نکرد
دلم قفل بود
کسی قفل قلب مرا وا نکرد
یکی گفت:
چرا این اتاق
پر از دود و آه است
یکی گفت:
چه دیوارهایش سیاه است!
یکی گفت:
چرا نور اینجا کم است
و آن دیگری گفت: و انگار هر آجرش
فقط از غم و غصه و ماتم است!
و رفتند و بعدش
دلم ماند بی مشتری
و من تازه آن وقت گفتم:
خدایا تو قلب مرا می خری؟
عکس دسته جمعی از تیم فوتسال مرکز مهارت های حرفه ای پویا و تلاشگران بیرجند:از راست به چپ، آقای سید محمد حسینی(مربی)، آقای حسن زارع، آقای اسماعیل آرمیون ، آقای سید محمد حسینی ، آقای علیرضا عشقی نژاد ، آقای علیرضا یعقوبی، آقای یوسف سالاری ، نشسته از راست به چپ آقای علی اصغر میرمحرابی ، آقای عباس اصغری
عکسی از وحید شمسایی بازیکن تیم ملی فوتسال ایران به همراه دختران دوقلویش
عذر خواهی نیکبخت از ملت ایران
نشست کمیتهی انضباطی در خصوص رسیدگی به تخلف علیرضا واحدینیکبخت در محل این کمیته برگزار شد و این بازیکن در برابر اتهامات وارده به دفاع از خود پرداخت.
به گزارش ایسنا، در ابتدای این نشست، مجتبی شریفی رییس کمیتهی انضباطی فدراسیون فوتبال با اشاره به گزارش سرپرست تیم ملی فوتبال درباره حضور علیرضا واحدینیکبخت همراه با تیم ملی در فرودگاه بینالمللی امام خمینی و همچنین بازگشت ناگهانی او به بهانه آوردن پاسپورت به هتل المپیک و سپس عدم برقراری ارتباط مجدد با مسئولان تیم ملی و همچنین اتهام تمرد از حضور در تیم ملی فوتبال توضیحاتی را به نیکبخت واحدی ارائه کرد و خواهان دفاع این بازیکن از خود شد.
*** دفاعیات واحدی نیکبخت...
در ادامه علیرضا نیکبخت واحدی ماجرا را بدین شرح بیان کرد: ساعت 20:30 دقیقه جمعه "ابراهیمی" سرپرست تیم ملی با من تماس گرفت و از من خواست ساعاتی بعد - در ساعت 1:30 بامداد شنبه- با گذرنامه خود در هتل المپیک حاضر شوم، من نیز همین کار را انجام دادم، اما زمانی که قصد داشتم گذرنامه خود را به مسئولان تیم ملی تحویل دهم متوجه شدم که گذرنامهی همراهم مربوط به اقامت من در کشور امارات است و به واسطهی ویزای سه ساله امارات، آن را در اختیار دارم، در واقع این پاسپورت را به جای پاسپورت اصلی خود به اشتباه همراه آورده بودم که به همین دلیل از مسئولان تیم ملی اجازه خواستم تا برای گرفتن پاسپورت اصلی خود اقدام کنم.
وی افزود: زمانی که به هتل المپیک رسیدم تنها ابراهیمی و مازیار زارع را دیدم و به سرعت سوار اتوبوس تیم ملی شدم. در آن زمان حتی من، علی دایی سرمربی تیم ملی را که در جلوی اتوبوس نشسته بود ندیدم، پیش از آنکه برای برداشتن پاسپورت از اتوبوس پیاده شوم، ساک وسایل خود را به مازیار زارع دادم و با اطلاع به ابراهیمی بلافاصله با در اختیار گرفتن خودرویی برای گرفتن پاسپورتم که در اختیار باشگاه پرسپولیس بود، هتل المپیک را ترک کردم و حتی قرار شد اگر پلیس این ماشین را متوقف کرد من خود تمامی جریمههای آن را تقبل کنم.
واحدی نیکبخت در پاسخ به سوال رییس کمیته انضباطی پیرامون دلیل پاسخ ندادن به تماسهای سرپرست تیم ملی به دلیل دایورت کردن گوشی و همچنین خاموش کردن تلفن همراه خود نیز گفت: گوشی من دارای سیستمی است که پس از 10 ثانیه اگر به آن جواب ندهم پیغام دایورت شدن را میدهد و در آن زمان به دلیل آنکه گوشی در جیب من بود و صدای آن را نیز قطع کرده بودم متوجه تماسها نشدم و دایورت شدن گوشی من نیز خودکار صورت میگرفت.
به گزارش ایسنا، نیکبخت واحدی با در اختیار گرفتن گوشی یکی از خبرنگاران و تماس با گوشی خود به صورت عملی نحوه دایورت شدن گوشیاش را نشان داد.
مهاجم پرسپولیس افزود: پس از مدتی شارژ گوشی من تمام شد و دلیل خاموش شدن گوشی من نیز همین موضوع بود، متاسفانه در آن زمان هیچ وسیلهای برای تماس با سرپرست تیم ملی نداشتم تا این موضوع را که پاسپورتم در باشگاه پرسپولیس است را به او اطلاع دهم.
واحدی نیکبخت تاکید کرد: قبول دارم که اشتباه رخ داده است؛ اما تمامی این اشتباهات سهوی بوده و من بازیکنی نیستم که بخواهم از تیم ملی فرار کنم.
وی درباره علت نیاوردن گذرنامه خود به همراهاش و در اختیار نگرفتن آن از باشگاه پرسپولیس نیز گفت: زمانی که من برای آوردن گذرنامهام باز گشتم ساعت چهار صبح بود و گذرنامه نیز داخل باشگاه پرسپولیس بود من حتی با خوردبین سرپرست تیم فوتبال پرسپولیس تماس گرفتم که او به من گفت چگونه ساعت چهار صبح من گذرنامه را از باشگاه به تو برسانم.
واحدی نیکبخت تصریح کرد: گذرنامه تمامی بازیکنان همواره در اختیار باشگاه است و گذرنامه من نیز در باشگاه پرسپولیس بود که در این زمینه مصطفوی مدیرعامل باشگاه و محمود خوردبین سرپرست تیم حاضر هستند این موضوع را تایید کنند.
شریفی رییس کمیته انضباطی نیز در این زمان تاکید کرد که درباره این گفتههای نیکبخت واحدی از باشگاه پرسپولیس استعلام خواهد کرد.
واحدی نیکبخت در ادامه دفاعیات خود گفت: هیچگاه به دنبال فرار کردن از تیم ملی نبودم و همواره به پیراهن تیم ملی عشق ورزیده و به بازی کردن برای تیم فوتبال کشورم افتخار میکنم. بیتردید حضور در تیم ملی آرزوی هزاران بازیکن است و بازیکنان بسیاری بودند که دوست داشتند به جای نیکبخت واحدی در تیم ملی باشند، بنابراین چرا باید فرصت به این خوبی را از دست بدهم و تیم ملی را همراهی نکنم.
وی افزود: خدا میداند که تمامی اشتباهات رخ داده سهوی بوده است و من نیز به دلیل این اشتباهات بسیار ناراحت هستم، البته تصور نمیکردم این موضوع تا این اندازه بزرگ شود چرا که محمد محمدی دروازهبان تیم ملی نیز به دلیل آنکه گذرنامهاش در آلمان بود نتوانست تیم ملی را همراهی کند اما نمیدانم چرا در مورد من این صحبتها به وجود آمد.
بازیکن تیم فوتبال پرسپولیس تهران درباره شائبهی اختلاف نظرش با فرد خاصی در تیم ملی نیز گفت: به هیچ عنوان در تیم ملی با کسی مشکلی ندارم. علی دایی به من لطف کرده است و من را به تیم ملی دعوت کرده و به همین دلیل از او سپاسگزارم؛ بیتردید کوچکترین فکر و تصمیمی برای فرار از بازی برای تیم ملی و یا ساختن داستانی برای این کار نداشتم و بیتردید برای من باعث افتخار خواهد بود که با پیراهن تیم ملی به میدان بروم. من از سال 76 که به تیم ملی دعوت شدم همواره با تمام توان در خدمت تیم ایران بودم و سابقهی 70 بازی ملی و 30 گل ملی را نیز در پرونده دارم، بیتردید این کارنامه من را از اتهام تمرض از حضور در تیم ملی مبرا میکند. من همواره برای تیم ملی کوشش کردم و حتی در مقطعی پس از بازی مقابل امارات زمانی که به دلیل مسائل شخصی نمیتوانستم در تیم ملی بازی کنم این موضوع را به سرمربی تیم اطلاع دادم و از او اجازه گرفتم.
به گزارش ایسنا، واحدی نیکبخت ادامه داد: بیتردید این بار نیز اگر مشکلی برای حضور در تیم ملی فوتبال داشتم این موضوع را به سرمربی تیم اطلاع میدادم و دیگر برای همراهی تیم به هتل المپیک نمیرفتم من حتی تا پای پرواز و در فرودگاه نیز رفتم و همین موضوع نشان میدهد که من قصد داشتم تیم ملی را همراهی کنم و بیتردید اگر مشکلی در این زمینه وجود داشت بار دیگر آن را به سرمربی تیم ملی اطلاع میدادم.
وی تصریح کرد: از نظر آمادگی جسمانی در بهترین شرایط قرار داشتم و دلیل این موضوع نیز به ثمر رساندن 9 گل در لیگ برتر است و هیچ موضوع خاصی نبود که بخواهم برای آن بهانه بتراشم و تیم ملی را همراهی نکنم.
بازیکن تیم فوتبال پرسپولیس تهران ادامه داد: حتی در زمان حضور امیر قلعهنویی در تیم ملی نیز با وجود مسائلی که از زمان باشگاه استقلال به وجود آمده بود، در خدمت تیم ملی بودم. البته در استقلال نیز رابطه من و قلعهنویی رابطهی پدر و فرزندی بود اما در هر صورت مشکلاتی به وجود آمد، با این حال زمانی که قلعهنویی من را به تیم ملی دعوت کرد با جان و دل به تیم ملی آمدم و تمام توان خود را برای تیم ایران گذاشتم.
وی افزود: من هیچ مشکلی با سرمربی تیم ملی ندارم و علی دایی را همواره فردی دلسوز و یکی از سرمایههای فوتبال کشور میدانم.
واحدی نیکبخت در ادامه تاکید کرد: به دلیل این اشتباه خود از تمامی ملت ایران عذرخواهی کرده همچنین از علیآبادی رییس سازمان تربیت بدنی که مانند پدر من بوده و متولی باشگاه پرسپولیس نیز هست و همچنین تاج رییس کمیتهی تیمهای ملی نیز عذرخواهی میکنم که بیتردید اگر در این جلسه بود و حرفهای من را میشنید او نیز به من حق میداد. همچنین از علی دایی سرمربی تیم ملی ایران نیز عذرخواهی میکنم، اگر علی دایی بار دیگر من را به تیم ملی دعوت کند با تمام توان در خدمت تیم ایران خواهم بود و در غیر این صورت نیز برای تیم ملی آرزوی موفقیت میکنم.
وی در پاسخ به سوال کمیته انضباطی پیرامون در اختیار داشتن گذرنامه از سوی سایر بازیکنان باشگاه پرسپولیس نیز گفت: کریم باقری به دلیل سفر خانوادگی به دوبی که یک ماه پیش صورت گرفته گذرنامهاش در اختیارش بود و درباره مازیار زارع نیز اطلاعی ندارم.
واحدی نیکبخت درباره واکنش رسانهها به این موضوع نیز گفت: در هر صورت کمی بیش از اندازه این موضوع بزرگ شد و برخی از مسائلی که مطرح شد واقعیت نداشت، با این حال از خبرنگاران نیز تشکر میکنم چرا که خبرنگاران ما همواره بسیار زحمتکش هستند و در این باره نیز آنها به خوبی به موشکافی موضوع پرداختند.
وی در پایان گفت: باز هم تاکید میکنم که به هیچ عنوان قصد فرار از بازی برای تیم ملی را نداشته و همواره با جان و دل در خدمت تیم ایران هستم و بیتردید تعصب ملی من از هر کسی بیشتر است و به دلیل اشتباهی که رخ داده از تمامی مردم ایران، مسئولان ورزش، فدراسیون و تیم ملی فوتبال عذرخواهی میکنم اما باور کنید این اشتباه سهوی بوده است.
به گزارش ایسنا، در پایان این نشست رییس کمیتهی انضباطی اعلام کرد با توجه به دفاعیات نیکبخت واحدی و همچنین پس از گرفتن استعلامهایی در همین رابطه رای نهایی خود را پیرامون وضعیت این بازیکن ملیپوش و باشگاه پرسپولیس تهران اعلام خواهد کرد